تبیان، دستیار زندگی

سلام بر دوستان


در این قسمت سعی دارم مطالبی در باره تقسیم بندی های شخصیتی

خصوصیات انها


و شناخت ان  که این موضوع هم  به خودمان و هم به کسانی که با ما در ارتباط هستند کمک میکند



امیدوارم مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیرد

برخی از صاحبنظران این شخصیت ها را دسته بندی کرده اند و ما با کنار هم قرار دادن این دسته بندی ها می توانیم فهرستی از شخصیتهای رایج به دست آوریم.

هیچکسی دارای تمامی این شخصیت ها نیست و هر فرد برخی از آنها را دارد.

حفاظت کننده / کنترل کننده

این شخصیت در اوان رشد ما شکل می گیرد و بخشی از ماست که قصد دارد مطابق میل والدین رفتار کند. او توجهی به آنچه مفید است و آنچه مفید نیست و به آنچه خوشایند است و آنچه خوشایند نیست ، ندارد. او به این مسایل پاسخ هایی انعطاف ناپذیر و یکسان می دهد.

این شخصیت به ما یاد می دهد که چطور از وجوه آسیب پذیرمان مراقبت کنیم. او در بیشتر مواقع پنهان است و گاهی با شخصیت پنهان گر در می آمیزد.

شخصیت انتقاد گر

این شخصیت اشتباه های ما را گوشزد می کند او تند و تیز است و به چیزهایی توجه می کند که ما را از خودمان نا خشنود می سازد. این شخصیت از قدرتی که دارد لذت می برد و می تواند با سایر شخصیت های شما همکاری کرده و با آنها در آمیزد. وی می تواند مردانه یا زنانه باشد و می توان او را : دادستان، برده دار و یا رییس بزرگ نامید.

شخصیت آقا بالاسر

او همان کسی است که به ما می گوید کارهای روزمره مان را انجام نداده ایم. نامه ها را ننوشته ایم و یا وظایفمان را انجام نداده ایم. در ظاهر او به نفع ما عمل می کند و نمی گذارد وظایف مان را فراموش کنیم ، اما در واقع در این شکل خود چندان مفید نیست. از نظر او هیچ وقت تلاش های ما کافی نیست . به محض آنکه یکی از وظایفمان را انجام می دهیم ، کار دیگری برای ما می تراشد.

*این شخصیت می تواند با انتقادگرترکیب شود.

شخصیت کمال گرا

او بر معیار های عالی تاکید دارد. نمی تواند دوم بودن ، بد طینتی و آشفتگی نقص و بی شکلی را تحمل کند. او هیچ اشتباهی را نمی پذیرد.

در ظاهر او هم به نفع ما عمل می کند ، اما در واقع این طور نیست. این شخصیت همیشه ما را تحقیر می کند و گاهی با انتقادگر دست به یکی می کنند.

شخصیت سرو سامان دهنده

مصداق های آن عبارتند از : مجری ، رییس، یا هماهنگ کننده. گاهی رییس ضعیف است ، یا اینکه قدرت رهبری در دست انتقادگر یا شخصیتی دیگر است. گاهی مجری قدرت زیادی دارد و بر سایر شخصیت ها مسلط می شود. این شخصیت را مردم ، سایرین یا ایگو نیز می توان نامید. اگر از آن استفاده مناسبی شود می تواند بسیار ارزشمند باشد.

شخصیت کودک درونی

این شخصیت شکل های مختلفی دارد- کودک آسیب پذیر (و در بسیاری موارد یسیلر حساس)، کودک بازیگوش و کودک جادوئی- و گاهی آن قدر خردسال یا رنجور است که نمی تواند از کلمات استفاده کند.

شخصیت کودک خوب ، جامعه پذیر شده و سازگار

او کودکی مطیع و هم رنگی کننده است که می خواهد نمادهای قدرت را از خودش خشنود سازد. وجود او برای جامعه پذیری و همکاری با دیگران ضرورت دارد. اما وقتی راه افراط را پیش گیرد ما را بسوی همرنگی مفرط ، اطاعت دایمی و عدم خلاقیت سوق می دهد. می توان به آن مجری یا خشنود کننده هم گفت. این شخصیت به تمام درخواست های دیگران " بله" می گوید و سعی می کند آنها را خشنود سازد. او بطور معمول عصبانیت خود را مخفی می کند و خیلی خوب است اما بطوری که چاره ای جز خوب بودن ندارد.

شخصیت پروفسور کوچولو

این "کودک" برای هر چیزی پاسخی در آستین دارد و بی آنکه شواهد کافی داشته باشد، زود قضاوت می کند.

شخصیت کودک طبیعی

این کودک بطور معمول خلاق است ، گاهی طغیان گر و ناپذیرا می باشد و بخش اعظمی از خودانگیختگی و بازیگوشی دوران کودکی را با خود به همراه دارد. از آنجا که این شخصیت ممکن و غیرممکن را نمی شناسد، گاهی خلاقیت هایی از خود نشان می دهد.معمولا شوخ طبعی از همین شخصیت ناشی می شود. اما حیف که گاهی گم می شود و باید آن را یافت و به زندگی برگرداند.

شخصیت تیماردار

او مسئول حمایت ، عشق ورزی ، مراقبت ، توجه ، تحسین و تقویت مثبت است.

سایر اسامی این منش عبارتند از: والد محافظ ، فرشته نگهبان . اینکه گاهی این شخصیت مفید را گم می کنیم ، حقیقتی غم انگیز است و برای پیدا کردن مجدد آن باید زحمت فراوانی بکشیم.

شخصیت دلالان قدرت

به هر آنچه که با قدرت ، جاه طلبی ، سلطه ، پول و خودخواهی مربوط است سرو کار دارند. آنها در بیشتر موارد تلاش می کنند تا شخصیتهای آسیب پذیرتر را بپوشانند.

شخصیت سایه

سایه آن قسمتی ست که که کمترین علاقه را به آن داریم . به عبارتی سایه همان خودانکاره منفی ماست. سایه ، شکل های مختلفی دارد و رایجترین آنها عبارتند از:

- بد طینت(نازی ، تنبیه گر، منفور، قلدر، و غیره) ،

- ضعیف ( بزدل ، تسلیم شونده ، حقیر، بی رگو غیره)

- خون آشام ( پیش برنده و سپس تخریب گر ، اغوا گر وسپس قاتل، جذاب و سپس طرد کننده و غیره)

سلام دوستان  این تقسیم بندیها متفاوت است حال

نمونه دیگر از این تقسیم بندیها را مینویسم