[quote=shadbi;75242;524324]
ضرورت مدیریت مطالعه در تاریخ زندگى بشر و روابط اجتماعى، ضرورت این اصل را به اثبات مىرساند و مؤید این واقعیت است كه اصل مدیریت لازمه هر جامعه مىباشد و هركجا افرادى جمع شدهاند تا زندگى خویش را بر اساس همكارى و تعاون تكمیل كنند نیاز به مدیر در رأس برنامههاى آنان قرار گرفته است و این ویژگى محور و موضوع حركتها و تلاشهاى آنان بوده است، فضل بن شاذان نیشابورى مىگوید درباره ضرورت مدیریت از امام رضا(ع) شنیدم كه فرمود:انّا لانجد فرقة من الفرق و لاملّة من الملل بقوا و عاشوا الّا بقیّم و رئیس لما لابدّ لهم منه فى الامر الدین و الدنیا؛ به درستى كه ما در بررسى احوال بشر هیچ گروه و فرقهاى را نمىیابیم كه در زندگى موفق و پایدار باشد مگر بوجود سرپرستى كه امور مادى و معنوى (دین و دنیاى) آنان را مدیریت نماید، هیچ مكتبى به این روشنى اهمیت مدیریت و رهبرى را بیان نكرده كه سعادت و پایدارى یك ملت را در زندگى دنیوى و امور دینى مرهون آن بداند. آن حضرت در جاى دیگر در سخنى جالب، والى مسلمین و مدیر امت مسلمان را به ستون خیمه تشبیه كرد و فرمودهاند: اما علمت انّ والى المسلمین مثل العمود فى وسط الفسطاط من اراده اخذه؛ آیا نمىدانى كه والى مسلمانان همچون ستون میان خیمه است (كه اولاً تمام بار سقف بر روى آن استوار است و ثانیاً مانند نقطه مركزى دایره شعاعش نسبت به همه جوانب یكسان است) به طورى كه هر كس در هر زمان و از هر طرف كه اراده كند به او دسترسى خواهد داشت. امام اگرچه شرط غلبه بر مشكلات را توفیق الهى مىداند ولى تأكید مىنماید این باور كفایت نمىكند و باید مدیر براى حلّ دشوارىها تلاش كند: من سأل التوفیق و لم یجتهد فقد استهزء بنفسه؛ كسى كه توفیق از خداوند بخواهد ولى كوشش نكند (كه برناهموارىها غلبه یابد) خود را مورد استهزاء قرار داده است.
[/quot
سلام
من از این جمله خیلی خوشم اومد
(كه اولاً تمام بار سقف بر روى آن استوار است و ثانیاً مانند نقطه مركزى دایره شعاعش نسبت به همه جوانب یكسان است) به طورى كه هر كس در هر زمان و از هر طرف كه اراده كند به او دسترسى خواهد داشت.
واقعا نکات بکر و ظریف زیادی میشه از این جمله کشید بیرون .. یکیش همونی که گفته: در دسترس بودن برای همه در هر زمان به یک میزان
که من چند تا جمله ی توصیفی ازش میکشم بیرون
عدالت داشتن در صرف زمان برای همه
عدالت داشتن در پذیرش حق از طرف همه ( حتی کسانی که خیلی پایینتر از مدیر هستن )
و
تا وقتی همه اطرافیان به سان حلقه دورش منسجم هستن که مدیر این مرکزیت خودش رو از دست نده .. مثلا اگه این نقطه به یک سمت متمایل شد و به یه قسمت از دایره نزدیکتر شد .. دیگه دایره خراب میشه و دیگران هم به همون میزان ازش فاصله میگیرن ... .