• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
بهداشت و سلامت (بازدید: 481)
پنج شنبه 2/6/1391 - 2:26 -0 تشکر 524191
بازگشت به زندگی

سلام در این قسمت در باره تلاش برای زندگی کردن مطالبی که  واقعی است نوشته میشود

و کسانی که کمک رسان هستند

پنج شنبه 2/6/1391 - 2:28 - 0 تشکر 524192

داستان زندگی مرد جوانی که عاشق شد، سم خورد، نابینا شد اما حالا با چشم‌های بسته مجسمه می‌سازد
من از چشم خودم افتاده بودم

7 سال پیش، جوان بی‌هوشی را به یکی از بیمارستان‌های شهرستان نهاوند رساندند....

او خودکشی کرده بود؛ آن هم با یک روش عجیب: «خوردن سم سوسک‌کش!» پزشکان دورش جمع شده بودند و سعی می‌کردند او را که در آستانه مرگ بود، نجات دهند. اسم‌اش عبدالخالق شاهرخی بود و کسی نمی‌دانست برای چه خودکشی کرده. عبدالخالق در آن روزها اصلا دنبال شهرت و موفقیت نبود. او جوان عاشق‌پیشه‌ای بود که فقط می‌خواست ازدواج کند و برود سر خانه و زندگی‌اش ولی گویا دست تقدیر برایش ماجراهای دیگری را رقم زده بود. قرار بود عاشق شود، در عشق شکست بخورد، از دنیا ناامید شود و بعد از این همه درد و رنج، در وجودش یک هنرمند متولد شود. حالا او با وجود نابینایی‌اش مجسمه‌های ظریف می‌سازد و نقاشی‌های زیبا می‌کشد. عبداالخالق حالا از زندگی‌اش رضایت بیشتری دارد.

همه چیز از عشق شروع شد. عبدالخالق عاشق دختری شد که برایش اشتباهی بود. او حتی به خواستگاری آن دختر رفت ولی مادر عروس خانم، تا توانست سنگ‌های جورواجور، جلوی پای خالق انداخت: «مادرش نمی‌خواست من با دخترش ازدواج کنم، مدام بهانه‌ می‌آورد. می‌گفت خالق از راه نقاشی تابلو، دارد خرج زندگی‌اش را در می‌آورد، اگر بزند و ناغافل دست‌اش بشکند، آن موقع دختر من چه خاکی به سرش بریزد؟ »خلاصه مادر دختر دست رد به سینه داماد دلسوخته زد و خالق که فکر می‌کرد، دنیا به آخر رسیده، سم سوسک‌کش خورد تا خودش را خلاص کند، غافل از اینکه سرنوشت اتفاق دیگری را برای او رقم زده بود.

دو روز گذشته بود و عبدالخالق نمی‌دانست چرا سم اثر نکرده است: «پس چرا اثر نمی‌کند؟ بلند شوم بروم پی کار و زندگی‌ام. منتظر مرگ شدن برای من نان و آب نمی‌شود.» روز سوم کله صبح، عبدالخالق لباس پوشید تا بیرون برود اما تا پایش را روی پله‌های خانه گذاشت، سرش سنگین شد و چشمان‌اش یکهو سیاهی رفت. چیزی نمانده بود از پله‌ها سقوط كند. نشست روی زمین و سرش را روی زانوهایش گذاشت: «مامان، یک لیوان آب قند بده. قند خون‌ام بدجور پایین افتاده.» دو لیوان، سه لیوان، همین طور پشت سرهم آب قند می‌خورد: «مامان، دارم از تشنگی می‌میرم. فقط آب بده.» مادر دست و پایش را گم کرده بود و به ناچار یک لیوان شیر گرم با کلی قند برای پسرش آورد. عبدالخالق شیر را سر کشید و بلند شد. در خانه را که باز کرد، نور خورشید، به شدت به صورت‌اش خورد و جلوی چشمان‌اش پرده سیاهی کشیده شد. چند دقیقه بعد همه چیز به حالت عادی برگشت. دستگیره در را گرفت. دوباره چشمان‌اش سیاه شد و این بار: «کورمال کورمال راه می‌رفتم. برادرم فردین به دادم رسید و زیر بغل‌ام را گرفت و من را به بیمارستان برد.» توی بیمارستان، دکتر او را معاینه کرد: «پسر، هیچ معلوم هست چه بلایی سر خودت آورده‌ای؟ سمی که خورده‌ای، تازه اثر کرده.» و رو به فردین برادر عبدالخالق کرد و گفت: «دل‌ام نمی‌خواهد این حرف را بزنم، اما احتمال دارد برادرت تا چند دقیقه دیگر تمام کند.»
من از نهایت شب حرف می‌زنم

اما عبدالخالق زنده ماند اگرچه سم سوسک‌کش، قند خون‌اش را آن‌قدر بالا برد که پزشکان هر کاری کردند، نتوانستند جلوی نابینایی‌اش را بگیرند. حالا علاوه بر شکست عاطفی، شوک ناشی از نابینایی هم به دردهای خالق اضافه شد. او خیلی زود از کاری که کرده بود پشیمان شد: «نابینایی کم‌طاقت‌ام کرده بود. عصبی و بی‌قرار بودم. دکترها گفته بودند نباید توی غذایت نمک باشد. اگر نمک توی غذای‌ام بود، الم شنگه‌ای به پا می‌کردم، آن سرش ناپیدا. اگر آب می‌خواستم و کمی دیرتر برایم می‌آوردند، به شدت عصبانی می‌شدم.»

نابینایی عبدالخالق روی اعضای خانواده‌اش هم تأثیرات زیادی گذاشته بود. برادر کوچک‌تر خالق که تازه وارد دانشگاه شده بود، وقتی از مشکل او باخبر شد، دانشگاه را رها کرد تا کمک حال برادرش باشد. خواهرش هم از دکتر می‌پرسید که می‌تواند یکی از چشم‌هایش را به او پیوند بزند که البته چنین چیزی اصلا امکان نداشت. پدرش می‌گفت زندگی و چشم‌هایم مال تو. خودم، خرج و مخارج درمان‌ات را می‌دهم. آنها انتظار داشتند یک معجزه بینایی عبدالخالق را به او برگرداند: «تا سایه‌ای را می‌دیدم، ذوق زده می‌گفتند: داری می‌بینی؟ و با این حرف‌ها بدتر نمک روی زخم‌ام می‌پاشیدند اما بعد از مدتی دیگر برای‌شان عادی شد و کاری به کارم نداشتند.»
یک تلنگر بس است

خالق هنوز امیدوار بود و برای به دست آوردن دوباره چشم‌هایش تلاش می‌کرد. اصلا فکر و ذکرش شده بود همین. دیگر دکترها هم از رفت و آمد دم به ساعت خالق به بیمارستان صدای‌شان در آمده بود. نمی‌دانستند به خالق چه بگویند تا به بیمارستان نیاید. می‌گفتند سه روز دیگر بیا، برو تا 6 ماه دیگر. 10 ماه دیگر. 2سال دیگر حتما آمپول مخصوص چشم‌ات به ایران می‌آید. آخر سر پسردایی خالق از این همه رفت و آمد بی‌نتیجه او جان به لب شد: «هیچ معلوم هست داری چه کار می‌کنی؟ نکند تا آخر عمرت می‌خواهی هی بروی دکتر؟ بابا دارند با زبان بی‌زبانی آب پاکی را روی دست‌ات می‌ریزند که بی‌خیال بشوی. به جای این کارها بچسب به کار و خودت را مشغول کن.» حرف‌های پسردایی مثل آبی بود، روی آتش. خالق تازه فهمید چه بلایی سر خودش و خانواده‌اش آورده. آن موقع دیگر دختر مورد علاقه‌اش هم ازدواج کرده بود و او باید فکری اساسی به حال خودش می‌کرد.
خالق در مسیر تحول

بعد از آن اتفاق، تغییری در ذهن و فکر خالق به وجود آمد که به تبع آن سبک زندگی‌اش هم تغییر کرد. او کم کم‌ سعی کرد روی پای خودش بایستد: «می‌خواستم صورت‌ام را اصلاح کنم و برادرم می‌خواست کمک‌ام کند اما بدون کمک برادرم، صورت‌ام را اصلاح کردم. بدون اینکه کسی مراقب‌ام باشد، به تنهایی به خیابان می‌رفتم.»

وقت‌اش بود خالق یک روحیه‌تکانی اساسی بکند. یک روز با برادرش به تئاتر رفته بودند و موقعی که داشتند برمی‌گشتند بدون منظور به خالق گفت، روی دیوار یک چیزی هست شبیه شانه تخم مرغ که اگر له‌اش کنی و چسب هم قاطی‌اش کنی، مواد مقاومی ازش به دست می‌آید. خالق هم که دستی در نقاشی تابلوی برجسته داشت، فکری به ذهن‌اش رسید و سر راه که به خانه برمی‌گشتند، به بازار رفتند و چسب چوب و شانه خالی تخم مرغ خریدند و بعد خالق رفت توی کارگاه یک و نیم متری‌اش و شروع کرد به کوبیدن و نرم کردن شانه تخم مرغ‌ها و بعد مخلوط کردن‌شان با چسب و خاک بتونه: «آن قدر کوبیدم‌شان که مثل خمیر نرم شده بودند. بعد وقتی خوب قوام‌اش را به دست آورد، اولین مجسمه‌ای که ساختم، شکل و قیافه خودم بود که از شدت ناراحتی سرم را روی زانویم می‌گذاشتم.» اما خانواده و دوستان، همه به خالق می‌گفتند بی‌خود خودت را اذیت نکن. خرج الکی نتراش. و البته او با این حرف‌ها از میدان به در نشد.
الهام در رویا

خمیرهایی که از مقواها به دست می‌آمدند، خیلی سبک بودند و خالق برای تراش دادن مجسمه‌هایش به سنگ تراش کوچکی احتیاج داشت و بالاخره بعد از ساختن و خراب کردن‌های زیاد، مجسمه‌ای که ساخته بود را به برادرش نشان داد: «یادت هست به‌ من گفتی بی‌خود خودت را خسته نکن. حالا ببین چه کرده‌ام.» فردین دهان‌اش از تعجب باز مانده بود. باورش نمی‌شد برادرش بدون چشم، مجسمه‌ای به این خوبی ساخته باشد. الان 6سال از زمانی که خالق شروع به مجسمه‌سازی کرده، گذشته است. کسانی که کار خالق را از نزدیک می‌دیدند، می‌گفتند: «خیلی حس دارد» و تشویق‌اش می‌کردند. با این موفقیت، او یادش رفته بود که چشم ندارد: «می‌خواستم مجسمه شیر را بسازم. همه جای بدن‌اش را درست از آب درآورده بودم اما گوشه‌ای از صورت‌اش مشکل داشت. هرچه فکر می‌کردم و لمس می‌کردم، به نتیجه نمی‌رسیدم. این قدر به اشکال روی مجسمه شیر فکر کردم که شب خواب‌اش را دیدم و فهمیدم ایراد کارم در گوشه چشمان شیر است.» حالا قسمت جالب ماجرا کجاست، اینکه خالقی که تا دوسال پیش پاشنه در بیمارستان و مطب دکترها را از جا درآورده بود، حالا اصلا دل‌اش نمی‌خواهد بینایی‌اش را به دست بیاورد: «دیگر نابینایی‌ام را کاملا فراموش کرده‌ام. الان همان چیزهایی را دارم که در بینایی‌ام داشتم. همان تلاشی را دارم می‌کنم که در دوران بینایی‌ام می‌کردم.»

حالا آوازه مجسمه‌های خالق به گوش خیلی‌ها رسیده است. او در سال 86 با انجمن دوسالانه مجسمه‌سازان معاصر ایران تماس گرفت: «من نابینا هستم اما مجسمه می‌سازم.»

مسوولان خیلی تعجب کرده بودند اما قبول کردند خالق در این دوسالانه شرکت کند. خالق بین 103 نفر اول شد. غرفه خالق در بین 229 غرفه دیگر، غرفه ویژه شد. مجسمه‌ها آن‌قدر واقعی و زیبا بودند که همه فکر می‌کردند، خالق مجسمه‌هایش را از روی قالب می‌سازد. سال 87 و در مسابقه برترین‌های گردشگری هم به خاطرمجسمه‌هایش به خالق دیپلم افتخار دادند. خانمی ‌که از انگلیس در این مراسم شرکت کرده بود، یکی از مجسمه‌های خالق را به قیمت 500 دلار خرید.

حالا این وسط: «اصلا برای مادر و دختری که دوست‌اش داشتم، مهم نبود که من چه بلایی سر خودم آورده‌ام.»

هفته نامه سلامت

جمعه 3/6/1391 - 0:3 - 0 تشکر 525110

بازگشت به زندگی با كاردرمانی


 كاردرمانی یكی از تخصص هایی است كه شاید در علم پزشكی كمتر مورد توجه قرار گرفته است و بسیاری از بیمارانی كه دچار مشكلات جسمی- حركتی و حتی روانی شده اند از عملكرد درمانی و بازگشت به زندگی از طریق این علم بی خبر هستند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا، دانش كاردرمانی حتی برای برخی پزشكان ناشناخته است؛ به گونه ای كه وقتی فردی دچار سكته مغزی می شود، تصور می كند كه باید با عوارض ناشی از سكته تا پایان عمر دست و پنجه نرم كند و پزشك، بیمار را برای بهبود عوارض ناشی از سكته به متخصصان علم كاردرمانی ارجاع نمی دهد.

طرح پزشك خانواده و نظام ارجاع می تواند در این زمینه تاثیر گذار باشد به این ترتیب كه چنانچه فردی در اثر حادثه ای دچار بیماری های جسمی یا روحی و روانی شد، سیستم ارجاع بعد از درمان فرد، او را به متخصصان كاردرمانی ارجاع دهد.
.

جمعه 3/6/1391 - 0:4 - 0 تشکر 525111

كاردرمانی دانش و تخصصی است كه سعی‌ می‌كند با استفاده از كار و فعالیت به ارتقا و حفظ سلامت افراد كمك كند و نخستین هدفی كه كاردرمانی دنبال می كند، این است كه فرد را قادر به انجام امور و فعالیت‌های روزانه زندگی‌ كند؛ این امر از طریق ایجاد توانمندی در افراد یا تغییر موانع محیطی‌ صورت می‌پذیرد.

جمعه 3/6/1391 - 0:4 - 0 تشکر 525112

كاردرمان ها از طریق آموزش های بسیار وسیع و متنوع به دانش و مهارت هایی مجهز می شوند كه به واسطه آن می توانند به افراد یا گروه هایی كه در اثر شرایط بیماری دچار آسیب های ساختاری یا عملكردی شده‌اند، كمك كنند و با همكاری مشترك، موانع تاثیر گذار بر توانایی اجرایی آنها را كاهش دهند.

كاردرمان‌ها بر این باورند كه توانایی مشاركت در امور روزانه می تواند به واسطه محیط فیزیكی، باورهای اجتماعی و قوانین و مقررات جامعه محدود یا تقویت شود.

كاردرمان ها می توانند در محیط های بسیار متفاوت نظیر مدارس، بیمارستان ها، كارگاه های شغلی‌، مراكز بازپروری، محل سكونت و سایر مراكز درمانی خدمات ارائه دهند.

در این شرایط، مراجعه كنندگان تشویق می شوند فعالانه در فرایند درمان همكاری كنند و نتیجه درمان بر اساس رضایتمندی فرد و دستیابی به اهداف درمانی تعیین شده ارزیابی می شود.

جمعه 3/6/1391 - 0:5 - 0 تشکر 525113

كاردرمانی مهمترین پروسه توانبخشی است. طبق تعاریف علمی، كاردرمانی هنر بكارگیری فعالیت های هدفمند جهت دادن انگیزه كافی برای انجام وادامه درمان وارائه تمرین های كاربردی مناسب درمانی است كه به منظور پیشگیری از ناتوانی وحل مشكلات عملكردی افراد ناتوان و معلول و كسب حداكثر استقلال عملكردی این افراد بكارمی رود.

این خدمات در محدوده مشكلات فیزیكی و روانی قرار دارند؛ پیشگامان این حرفه معتقدند با استفاده همزمان از عضلات و ذهن در بازی ها ، سلامت و تمرینات و حتی كار می توان سلامتی افراد را تحت تأثیر قرار داد.

خدمات كاردرمانی در محدوده بیماری های مغز و اعصاب، روماتولوژی، بیماری های عصبی عضلانی، ارتوپدی، سوختگی ها و تغییر شكل های ناشی از آن، صدمات ناشی ازكار، بیماری های ناتوان كننده یا مزمن است كه شامل بیماران مبتلا به بیماری ها با ضایعات جسمی نیز می شود.

جمعه 3/6/1391 - 0:6 - 0 تشکر 525114

بخش كاردرمانی در ایران در سال 1350 با همكاری انجمن توانبخشی ایران و سازمان بهداشت جهانی در تهران و در بیمارستان شفا یحیاییان وابسته به انجمن توابنشخی ایران تاسیس شد و در سال 1351 تكنسین های كاردرمانی در مراكز كاردرمانی شروع به كار كردند.

دانشكده توانبخشی دانشگاه علوم پزشكی تهران یكی از دانشكده های فعال در زمینه كاردرمانی است كه در زمینه بیماری های جسمی و روانی به ارائه خدمات توانبخشی می پردازد.

هریك از بخش های فعال اعم از بخش های فیزیكی، اطفال، بزرگسالان، ارتوپدی، تومورهای مغزی، اشكالات اندامی، روحی و روانی در این دانشكده دارای سوپروایزرهایی است كه مسوولیت بخش را به عهده دارند.

یكی از بیماران بخش سكته مغزی كه در حال انجام حركات كاردرمانی است در گفت و گو با ایرنا می گوید: حدود دو ماهی است كه دچار سكته مغزی شده ام و در این مدت پنج جلسه تحت خدمات كاردرمانی قرار گرفته ام.

وی ادامه می دهد: زمانی كه دچار این عارضه شدم، قادر به حركت دست چپم نبودم اما به كمك كاردرمان ها و انجام تمرینات مخصوص، اكنون قادر هستم كارهای شخصی خود را با دست انجام دهم.

افسون حسنی مهربان مدیر گروه كاردرمانی دانشكده توانبخشی در این باره می گوید: افرادی كه دچار سكته مغزی می شوند، نیمه ای از بدن آنها فلج می شود و قادر به انجام كارهای روزمره نیستند كه در كاردرمانی سعی می شود سطح عملكرد قبلی فرد بازگردانده شود تا فرد قادر به انجام فعالیت های روزانه باشد.

وی با بیان اینكه سكته مغزی عملكرد فوقانی و تحتانی بدن را تحت الشعاع قرار می دهد، می افزاید: زمان طلایی برای عملكرد مثبت كاردرمانی در افرادی كه دچار سكته مغزی شده اند، تا قبل از شش ماه است اما بعد از گذشت شش ماه خدمات كاردرمانی در مدت زمان طولانی تری اثربخش خواهد بود.

مدیر گروه كاردرمانی دانشكده توانبخشی اضافه می كند: یكی از ابزارهایی كه برای بازگشت عملكرد مغز انجام می شود ابزار "فیبس" مخصوص حركات مچ دست است.

به گفته وی، صفحه كلید و پیچ از دیگر ابزارهایی است كه به بیمار كمك می كند تا كارهای شخصی خود را در طول روز بتواند انجام دهد.

وی با اشاره به عملكرد دستگاه "پردو پك بورد" می گوید: این دستگاه برای ارزیابی و تمرین حركات ظریف دست است و پیشرفت بیمار از طریق این دستگاه سنجیده می شود.

مهربان با یادآوری ارائه خدمات كاردرمانی به بیماران روانی افسردگی، اسكیزوفرنی، اوتیسم در كودكان و غیره می گوید: خدمات كاردرمانی باعث بازگشت بیمار به اجتماع می شود و خانواده بیمار كمتر در معرض فشار قرار می گیرد.

مدیر گروه كاردرمانی دانشكده توانبخشی اضافه می كند: یكی از مشكلاتی كه اكنون بیماران با آن مواجه هستند، تعرفه های خدمات كاردرمانی است كه بر اساس تعرفه های آزاد نظام پرشكی پرداخت می شود.

وی ادامه می دهد: تصویب این تعرفه ها در جذب افراد نیازمند ارائه خدمات كاردرمانی، بسیار تاثیر گذار خواهد بود چرا كه یكی از دلایل مراجعه نكردن افراد نیازمند به این خدمات، هزینه بر بودن خدمات كار درمانی است.

جمعه 3/6/1391 - 0:8 - 0 تشکر 525115

سه هزار فارغ التحصیل كاردرمانی

وی با بیان اینكه كاردرمانی در دنیا سابقه قدیمی ندارد، تصریح می كند: این رشته در ایران دارای 40 سال قدمت است كه طی این سال ها دستخوش تحولات بسیاری شده است.

وی می افزاید: حدود سه هزار فارغ التحصیل كاردرمانی در كشور وجود دارد در حالی كه حدود 13 درصد افراد جامعه در زمینه های مختلف ناتوان هستند.

مهربان با بیان اینكه در ایران ارائه خدمات كاردرمانی در زمینه های روانی و اجتماعی و نیز ارائه خدمات به اطفال و سالمندان بیشتر مورد استقبال قرار گرفته است، می گوید: ارجاع بیمار برای دریافت خدمات كاردرمانی از طریق پزشكان صورت می گیرد اما مراجعات خصوصی نیز مورد حمایت كاردرمان ها قرار می گیرد.

عضو هیات علمی دانشكده توانبخشی تصریح می كند البته پزشكان برای ارجاع بیماران خود به دریافت خدمات كاردرمانی نیازمند آگاهی هستند كه لازمه آن نیز ارائه برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی رشته های توانبخشی به پزشكان است.

مهربان اضافه می كند: اطلاع نداشتن پزشكان از این نوع خدمات و حمایت نكردن بیمه از ارائه خدمات كاردرمانی، میزان مراجعات افراد نیازمند را كاهش می دهد كه در این دو زمینه باید راهكارهای اساسی اندیشیده شود.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.