در رمان 1987 تام وولف به نام «آتش نخوت»، دختر یک معاملهگر اوراق قرضه از پدرش میپرسد که از چه راهی پول درمیآورد. همسر خانواده این طور توضیح میدهد، «فقط کافی است تصور کنی که ورقه قرضه یک تکه کیک است و پدرت کیک را نمیپزد بلکه هر بار این کیک را دست به دست کرده و تحویل کسی میدهد. یک ذره بسیار کوچک از آن کنده میشود مثل یک خرده نان و پدرت آن را برای خودش بر میدارد.»
این تصویری است که نگاه عامه مردم به کارشناسان مالی را خیلی عالی خلاصه میکند. آنها چیزی را تولید نکرده و نمیسازند، آنها صرفا از بازچینی و مرتب کردن حاصل کار و زحمت دیگران است که ثروتمند میشوند. در زمانی که بحران اقتصادی داریم این بدگمانی به نفرت و کینهتوزی تبدیل میشود از قبیل زمانی که چارلز گراسلی سناتور جمهوریخواه در سال 2009 پافشاری کرد که باید کارکنان با درآمد بسیار بالای یک بنگاه مالی نجات داده شده یا استعفا دهند یا اینکه خودکشی کنند.