دیدگاه آمریكا درباره جهان اسلام، دیدگاه ویژهای بوده و میباشد و در این مقاله به طور جداگانه به بررسی نوع و چگونگی رابطه آمریكا با كشورهای اسلامی میپردازیم-هر چند كه در مقاله قبلی رابطه آمریكا با كشورهای در حال توسعه و جهان سوم بیان شد و كشورهای اسلامی نیز به نحوی جزء این دسته از تقسیم بندیهای جهان قرار دارند، لكن در این مطلب به اهمیت كشورهای اسلامی و بررسی زوایای دیگری از جهان اسلام میپردازیم كه باعث توجه خاص به منطقه خاورمیانه و كشورهای اسلامی شده است-در اینجا موضوعات زیر را مورد توجه قرار میدهیم:
1- اهمیت خاورمیانه و جهان اسلام برای آمریكا.
2- هدف آمریكا از نفوذ در خاورمیانه و كشورهای اسلامی.
3- نكته پایانی: رهایی جهان اسلام از سیطره و نفوذ آمریكا.
اهمیت خاورمیانه و جهان اسلام برای آمریكا
منطقه خاورمیانه از چند جهت دارای اهمیت است كه باعث شده تا در طول دهههای گذشته مورد توجه باشد و آنها عبارتند از:
1- مركزیت دنیای اسلام: مقدس ترین اماكن اسلامی، قبله گاه مسلمانان جهان و عالیترین مراكز آموزش اسلامی، به همراه جمعیت مسلمان كشورها در این ناحیه قرار دارد به علاوه، خاورمیانه موطن اصلی دو دین بزرگ یعنی یهود و مسیحیت میباشد.
2- اهمیت نظامی و استراتژیكی: منطقه خاورمیانه از دیرباز در صحنه جهانی از اهمیت خاصی برخوردار بوده است-این منطقه بر سر راه اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا قرار دارد و همین امر باعث اهمیت زیاد سیاسی ـ نظامی این منطقه است.
3- اهمیت اقتصادی: منطقه خاورمیانه از دو جنبه دارای اهمیت اقتصادی میباشد؛
أ- از نظر صادرات نفت: اكثر كشورهای خاورمیانه نفت خیز بوده و صادركننده این ماده خام میباشند و از سوی دیگر كشورهای صنعتی و پیشرفته نیز غالباً نیازمند این ماده حیاتی برای منابع خود هستند.
ب- از نظر بازار واردات: در آمدی كه از راه صادرات نفت به كشورهای خاورمیانه میرسد اغلب به كشورهای صنعتی باز میگردد به عبارت دیگر، اكثر كشورهای این منطقه مشتریان مطمئن و بازارهای خوبی برای كشورهای صنعتی میباشند.
بنابراین، باید گفت كه جدا از اهمیت ژئوپلتیك (جغرافیای سیاسی) منطقه خاورمیانه، وجود بیش از 70 درصد ذخائر نفتی و بیش از 25 درصد ذخایر جهانی گاز طبیعی، خاورمیانه را به طور عام و خلیج فارس را به طور خاص، تبدیل به مركز ثقل رقابت قدرتهای بزرگ صنعتی جهان نموده است از طرفی، تمام شواهد دلالت بر این دارد كه آمریكا بزرگترین و ثروتمندترین قدرت خارجی حاضر در این منطقه از جهان است و این در شرایطی است كه تقریباً تمامی قدرتهای صنعتی جهان در بازی پیچیده رقابتهای جهانی، نیاز به حضور و داشتن نفوذ در این منطقه حساس جهان را احساس میكنند؛ به عبارت دیگر: «میتوان انتظار داشت كه تركیب قدرت در منطقه خاورمیانه، آیینه تركیب قدرت جهانی در نظم نوین جهانی خواهد بود».
در دیپلماسی روابط خارجی و رابطه بین كشورهای خاورمیانه با آمریكا، بین سران آمریكا اصلی بنام «اصل كارتر» وجود دارد كه آشكارا به تمایل آمریكا به سلطه بر این منطقه اذعان دارد و آن این است كه:
هر تلاشی از سوی هر قدرت خارجی برای كسب سلطه بر منطقه خاورمیانه صورت گیرد، تجاوز به منافع حیاتی آمریكا تلقی خواهد شد و آمریكا با استفاده از كلیه وسایل لازم، از جمله با استفاده از نیروی نظامی، در مقابل چنین تجاوزی خواهد ایستاد.
آمریكا، خاورمیانه را یكی از مهمترین مناطق و در واقع مهم ترین منطقه استراتژیك جهان تلقی میكند، چرا كه خاورمیانه در طول قرون همواره یكی از مهمترین راههای تجارت و مواصلات و محل رفت و آمد كشورهای غربی به امپراتوریها و مستعمرههایشان در منطقه و در شرق دور و نزدیك محسوب میشده است-همچنین، خاورمیانه دارای منابع و ذخایر عظیم نفت و گاز است كه در دهههای اخیر موجب سرازیر شدن دلارهای نفتی به منطقه شده و به تجارت و اقتصاد آمریكا رونق بخشیده است-لازم به ذكر است كه نفت علاوه بر آنكه به خودی خود به عنوان یك ماده حیاتی برای تأمین انرژی دارای اهمیت است، سودهای كلانی را نیز از طریق عملیات فنی و سرمایهگذاریهای متنوع و متعدد در زمینه صنایع نفتی نصیب آمریكا كرده و میكند-بهعنوان مثال میتوان ذكر كرد كه در سال 1980، كمپانیهای نفتی فعال در عربستان سعودی، كویت و امارات در حدود 92/1 میلیارد دلار و در سال 1981 در حدود 05/2 میلیارد دلار را به آمریكا، ناشی از سرمایهگذاریهای انجام شده توسط آن كشور، برگرداندهاند.
همانگونه كه ذكر شد نفت اعراب و فعالیتها و صنایع مربوط به آن تنها سود یا تنها منبع تأمین سودهای سرشار آمریكا از كشورهای عربی در خاورمیانه نیست، زیرا با افزایش درآمدهای اعراب، منطقه خاورمیانه تبدیل به بازاری مهم و بسیار فعال برای صادرات و خدمات آمریكایی میشود-همچنین، سرمایه گذاری در كشورهای عربی و نیز صادرات كالاها و خدمات به این كشورها باعث رونق اقتصاد داخلی كشور آمریكا نیز شده و عرصه را برای اشتغالزایی در این كشور گسترانیده است-به عنوان مثال باید بیان داشت كه:
ارزش صادرات آمریكا به كشورهای عرب خلیج فارس از 65/7 میلیارد دلار در سال 1980 به 07/11 میلیارد دلار در سال 1982 افزایش یافت؛ این امر در حالی است كه بازارهای خاورمیانه 10 درصد از كالاهای صادراتی آمریكا را در دهه 1980 وارد میكردهاند ...- بر اساس برآورد وزارت بازرگانی آمریكا، هر یك میلیارد دلار صادرات، رقمی در حدود 25 تا 30 هزار شغل ایجاد میكند.
اگر حجم صادرات زیاد به كشورهای عربی و بالا رفتن سطح اشتغال و همچنین حصول سودهای كلان ناشی از سرمایه گذاری در صنایع نفتی را برای آمریكا یك روی سكّه بدانیم، آن سوی سكه نیز آن است كه درآمدهای هنگفتی از بابت جذب نقدینهها و دلارهای نفتی اعراب در بانكهای داخلی آمریكا نصیب این كشور میشود، چرا كه حجم عظیمی از پول نقد اعراب، به صورتهای مختلفی در آمریكا و بانكهای این كشور وجود داشته و دارد و چه استفادههایی كه از این پولها نمیشود.
داشتن اقتصادی تك محصولی ـ كه مضرات آن در بخشهای قبلی بیان شد ـ به همراه گسترش صنایع مونتاژ باعث شده كه ثروت كشورهای نفت خیز اسلامی به غارت رفته و از نظر سیاسی و اقتصادی سبب وابستگی هر چه بیشتر آنها گردد-ثروت بی حساب كشورهای عربی، آمریكا و دیگر كشورهای صنعتی پیشرفته را بی تاب كرده و میكند و این امر باعث شده كه این كشورها مورد توجه واقع شوند.
آمریكا و دیگر كشورهای صنعتی، گردانندگان دست نشانده و سران بسیاری از كشورهای نفت خیز خاورمیانه را واداشت تا در صنایع، معادن و بانكهای ورشكسته اروپا و آمریكا سرمایه-گذاری كنند، سهام بخرند، در اروپا و آمریكا پولهای كلان خود را تبدیل به زمین، خانه، مزرعه، باغ و حتی فروشگاههای نفت و پمپ بنزین نمایند-آمار نشان میدهد تنها در سال 1977 كشورهای عربی 120 میلیارد دلار در بانكهای اروپا و آمریكا ذخیره پولی داشتند؛ به طوری كه عربستان 86 میلیارد دلار، كویت 31 میلیارد دلار و نیز شیخنشینهای خلیج فارس 16 میلیارد دلار و كشورهای دیگر نفتی هر یك بین 2 تا 5 میلیارد دلار در این بانكها پول ذخیره داشتهاند-بدین ترتیب بوده كه سرمایههای كشورهای نفت خیز عربی در اروپا و كانادا و آمریكا وسیلهای برای نجات سرمایهداری از بحرانهای احتمالی میشده است.
هدف آمریكا از نفوذ در خاورمیانه و كشورهای اسلامی
هدف آمریكا از حضور و سرمایهگذاری در منطقه خاورمیانه چیست؟ آمریكا نه تنها نفت ارزان كشورهای نفت خیز مسلمان را غارت میكند و كالاهای مورد نیاز آنان را به 2 تا 3 برابر قیمت به آنها میفروشد، بلكه میكوشد به دست خود این كشورها، با پول و سرمایه آنها و با نیروی انسانی آنها، موقعیت خویش را تحكیم كند؛ ایجاد انواع پایگاههای نظامی در كشورهای نفت خیز، تبدیل كردن بعضی از كشورها به ژاندارمی منطقه در گذشته و استفاده از نیروهای نظامی این كشورها برای سركوب مردم دیگر كشورهای منطقه، از جمله استراتژیهای اتخاذ شده آمریكا در منطقه خاورمیانه بوده است.
استراتژی و دیپلماسی آمریكا را در منطقه میتوان از بیانات مقام معظم رهبری استخراج كرد؛ ایشان فرمودهاند:
« امروز دولت آمریكا به این قانع نیست كه بر كشور و منافع خود تسلط داشته باشد و خود را به عنوان یك كشور و یك ملت، طبق میل و اراده خود اداره كند؛ آنها میخواهند در هر نقطهای از عالم كه موقعیت جغرافیایی حساسی وجود دارد، حضور داشته باشند؛ هر جا آبراه مهمی وجود دارد، بر آن مسلط باشند؛ هر جا منافع حیاتی زیرزمینیای وجود دارد، تحت سیطره آنها باشد؛ هر جا پول، قدرت و امكانی هست، آنها بتوانند بر آن تسلطداشته باشند؛ هر جا مجموعهای از انسانها زندگی میكنند، تا آنجا كه میتوانند اراده خودشان را بر آن مجموعه انسانی تحمیل كنند.»
همچنین، ایشان در بیانات دیگری فرمودهاند:
« مسأله بسیار مهم، سلطه روز افزون آمریكا بر ذخایر كشورهای اسلامی و حضور بیش از پیش سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی آن در این كشورهاست؛ این ابر قدرت ظالم و سلطه-طلب پس از تحولات اخیر جهان كه منتهی بهفرو ریختن نظامهای الحادی كمونیستی شد و شوروی از موضع رقابت با آمریكا فرو افتاد، در صدد است كه سراسر جهان و به خصوص مناطق زرخیز اسلامی را به منطقه نفوذ بی رقیب خود مبدل سازد و پس از فراغت از جنگ سرد، به جنگ همه جانبهای با بیداری اسلامی ـ كه مانع مستحكمی در سرراه این نفوذ است ـ كمر بسته است.»
در بیانات دیگری به منظور نكوهش كشورهای نفت خیز فرمودهاند:
« كشورهای تولید كننده نفت، ثروت خدادادی متعلق به همه مردم را كه باید صرف عمران و آبادانی كشورشان شود، میدهند و در مقابل، وسایل میگیرند كه جز انحطاط و فساد، تأثیر دیگری به همراه ندارد؛ همه اینها صادرات فرهنگ غربی به كشورهای جهان سوم است-آمریكا و كشورهای غربی انواع و اقسام بدهیها، فسادها و انحطاطها را وارد كشورهای جهان سوم كردند و آنها را ذلیل و خوار نمودهاند.»
حضرت امام خمینی؛ نیز در بیانات مختلفی، كشورهای عربی و نفتخیز را سرزنش كرده و مورد نكوهش قرار دادهاند؛ ایشان در بیانی فرمودهاند:
« در واقع این ثروتهای خدادادی كه بایستی موجب ترقی، تعالی و پیشرفت ساكنین منطقه شده و آنان را بی نیاز سازد، موجب اسارت و بدبختی آنها شده است.»
همچنین، خطاب به كشورهای اسلامی فرمودهاند:
« شما هر چه میخواهید نماز بخوانید؛ آنها نفت شما را میخواهند، به نماز شما چكار دارند؛ آنها معادن شما را میخواهند؛ میخواهند كشورهای ما، بازار فروش كالاهای آنها باشد و به همین جهت حكومتهای دست نشانده آنها از صنعتی شدن و پیشرفت ما جلوگیری میكنند و یا اینكه صنایع وابسته و مونتاژ تأسیس میكنند.»
به طور كلی اگر بخواهیم منافع آمریكا را در خاورمیانه بر شمریم، میتوان آنها را در چند عنوان كلی زیر خلاصه كرد:
1-برقراری صلح در منطقه و دخالت در منازعات منطقهای، چرا كه این مسأله به نفع آمریكا میباشد.
2-تأمین و تضمین انتقال مستمر و بدون انقطاع و یا تهدید به انقطاع نفت خاورمیانه با قیمتی نازل به آمریكا و متحدان غربی، چرا كه این امر تضمین منافع آمریكا بوده و برای سلامت صنایع و اقتصاد و تأمین نیازهای آمریكا لازم و حیاتی میباشد.
3-حمایت از موجودیت، بقا و امنیت اسرائیل به عنوان یك سرزمین یهودی و پایگاه نظامی در منطقه؛ آمریكا خواهان حضور و سلطه دائم داشتن در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس است و از اسرائیل به خوبی برای دستیابی به این هدف استفاده میكند؛ از اعطای هر گونه كمك مستقیم و غیر مستقیم مالی و تبلیغاتی به اسرائیل دریغ نمیكند و با به رسمیّت شناختن این كشور به طور تلویحی به كشورهای این منطقه حضور و تسلط خود را گوشزد میكند.
در طول سالهای 1986 ـ 1985 هر ساله در حدود 3 میلیارد دلار كمك از طرف آمریكا به اسرائیل میشد؛ یعنی به طور میانگین سالیانه در حدود700 دلار كمك اقتصادی از طرف آمریكا در اختیار هر فرد اسرائیلی قرار میگیرد و این اعانات علاوه بر كمكهایی است كه از منابع خاص به اسرائیل اعطا میشده است؛ اسرائیل از سال 1967 تا سال 1992 در مجموع بیش از 77 میلیارد دلار از آمریكا كمك گرفته است-در واقع اسرائیل بیشتر از كل تولید ناخالص داخلی چند كشور عرب مانند مصر، موریتانی، سودان، مراكش و یمن، هر ساله از آمریكا كمك دریافت كرده است-بنابراین، دلیل اصلیبرای جهتگیری سیاست آمریكا نسبت به اسرائیل نقشی است كه این كشور برای آمریكا ایفا میكند و این مسأله باعث شد تا طی جنگ خلیج فارس و پس از آن كمك آمریكا به اسرائیل 650 میلیون دلار بیشتر شود.
مقام معظم رهبری نیز در بیانات و سخنرانیهای خود به نحوی به سیاستهای آمریكا در منطقه خاورمیانه اشاره داشتهاند؛ طبق نظر ایشان، آمریكا كه با شیوه ارعاب و تطمیع در منطقه حضور دارد، به دنبال مقاصد سیاسی ـ اقتصادی و فرهنگی زیر است:
1-تسلط بر منابع.
2-تشكیل و تشویق دولتهای وابسته.
3-استفاده ابزاری از دولتهای وابسته.
4-طرح صلح خاورمیانه و حمایت از برتری اسرائیل و تثبیت آن و همچنین تهدید كشورهای منطقه از طریق حضور اسرائیل-
5-طرح اختلاف بین مسلمانان-
6-حمایت از گروه طالبان-
7-تشویش اذهان عمومی نسبت به انقلاب اسلامی ایران.
8-تزریق فرهنگ غربی.
همچنین، در بیانات دیگری، ایشان مشكل اساسی برخی از دولتهای منطقه را عدم تكیه بر جهاد اسلامی، ضعف ایمان و اراده، بی اعتمادی به ملتهای مسلمان، ترس از آمریكا و اسرائیل و داشتن وابستگی سیاسی و اقتصادی دانستهاند و وحشت از اتحاد اسلامی، سهل انگاری دولتهای منطقه و ضعف و غفلت مسلمانان را علت فعالیتهای آمریكا و اسرائیل در منطقه خاورمیانه میدانند.
نكته پایانی: رهایی جهان اسلام از سیطره و نفوذ آمریكا
لازم به ذكر است كه آمریكا و كشورهای صنعتی پیشرفته به دنبال تأمین منافع اقتصادی خود در منطقه و جهان اسلام هستند و اگر كشورهای اسلامی و نفت خیز با وجود داشتن جمعیت زیاد و منابع و معادن غنی و سرشار، تصمیم بگیرند كه دیگر در راستای مقاصد و اهداف استعماری و سلطه طلب آمریكا و دیگر كشورهای صنعتی قرار نگیرند، در آن صورت است كه با اتحاد و بیداری و همچنین تمسك به دین مبین اسلام میتوانند در مقابل دسیسههای دیگران بایستند و در مسیر پیشرفت و رشد اقتصادی كشورهای خود گام بردارند.جالب اینجاست كه حتی خود كارشناسان آمریكایی نیز به این نكته اذعان دارند؛ بر اساس برآوردهایی كه دفتر بودجه وابسته به كنگره آمریكا درباره اهمیت نفت فقط كشور عربستان ارائه كرده، اگر آمریكاییها به مدت یك سال نفت این كشور را از دست بدهند، درآمد ملی آمریكا در حدود 272 میلیارد دلار كاهش خواهد یافت و در حدود 2 درصد به میزان بیكاری این كشور افزوده خواهد شد و شتاب تورم بهصورت حادّ در خواهد آمد و منجر به نوعی هرج و مرج اقتصادی خواهد گردید.
همانگونه كه پیش از این ذكر شد، ضعف ایمان و اراده، بی اعتمادی به ملتهای مسلمان، ترس از آمریكا و وابستگی اقتصادی و سیاسی باعث شده تا كشورهای اسلامی و صاحب منابع و معادن نتوانند در مقابل سیاستهای آمریكا و كشورهای صنعتی بایستند-حضرت امام خمینی؛ در این باره چه خوب فرمودهاند كه:
« مسلمین قریب یك میلیارد نفر جمعیت دارند و مخازن بزرگ در اختیار دارند و منابع وسیعی در اختیار آنهاست و مع الاسف برای اینكه نتوانستند تفاهم بین خودشان حاصل كنند و دستهای خیانتكار نگذاشتند وحدت كلمه پیدا شود، خزائن آنها را بردند و بر آنها سلطه و حكومت پیدا كردند.»
حُسن ختام این مطلب را جملهای از فرمودههای حضرت امام؛ قرار میدهیم و تأكید داریم كه اگر مورد توجه و تأمل قرار گیرد، میتواند راهگشای كشورهای اسلامی در رهایی از وابستگی آنان باشد؛ ایشان فرمودهاند:
« دولتهای كشورهای اسلامی كه با داشتن سلاح برنده مخازن نفت و غیر آن، كه با یك تصمیم، غرب و شرق را به تعظیم وادار میكنند، خود تسلیم شده و از این حربه برای آزادی كامل از یوغ استعمارگران شرق و غرب استفاده نمیكنند.»
منبع:باشگاه اندیشهwww.Bashgah.net