• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 785)
چهارشنبه 1/6/1391 - 14:54 -0 تشکر 523374
استراتژی غرب در قبال انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه


اروپا در طول جنگ سرد 1945-1990 و پیش از آن، در طول جنگ جهانی، در نیمه ی اول قرن بیستم، قبله ی عالم، و قطب و مرکزیت عقیدتی، سیاسی و امنیتی جهان تلقی می شد. کشف و استخراج نفت و وابستگی شدید غرب به این منبع تمام نشدنی انرژی برای همه ی صنایع، خاورمیانه را در این ایام کانون توجه جغرافیای اقتصادی (ژئواکونومیک) در ملاحظات بین المللی قرار داده بود. بدین روی، در طول قرن بیستم، مرکزیت جغرافیای فرهنگی - عقیدتی (ژئوایدئولوژی)، جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک)، جغرافیای راهبردی - امنیتی،(ژئواستراتژیک) در قاره ی اروپا و جغرافیای اقتصادی (ژئواکونومیک) در منطقه ی خاورمیانه قرار داشت. اما حوادثی از جمله پیروزی انقلاب اسلامی و تبعات آن، فروپاشی شوروی (سابق) و آثار آن و مسئله ی نفت و تأثیرات آن موجب شد تا قبله ی فرهنگی (عقیدتی)،سیاسی، امنیتی و اقتصادی نظام بین الملل دچار تغییر و تحول بنیادین شود و قبله ی عالم نوین در قرن بیست و یکم به واقع منطقه ی خاورمیانه و جهان اسلام شود، به گونه ای که بازیگران خرد و کلان تلاش می کنند تا جایگاه و رویکرد خویش را در قبال این مرکزیت عقیدتی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی جهان تبیین و مشخص نمایند. (1) در این زمینه، نخبگان و سیاست گذاران غربی درحال حاضر، علاوه بر سه عامل «امنیت، سیاست و اقتصاد»، موضوع «اسلام» و یا قرائت خاصی از آن را به عنوان پایه ی چهارم برخورد غرب با این منطقه در نظر دارند. (2)
در چنین فضایی، ایران همواره به عنوان قبله ی سیاسی، امنیتی و اقتصادی عالم در منطقه مورد توجه بوده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بعد عقیدتی نیز بدان اضافه شده است؛ چنان که نومحافظه کاران آمریکا نیز به این امر تصریح نموده اند که ایران مهم ترین و اصلی ترین عنصر خاورمیانه و جهان اسلام است؛ زیرا نحوه ی استقرار و حاکمیت فرایند تعامل خدا و انسان در نظام، حکومت، سیاست و اجتماع، که در جمهوری اسلامی ایران مورد آزمایش است، در آینده تعیین کننده خواهد بود. (3) در نتیجه، جمهوری اسلامی ایران قبله ی ملی، عقیدتی، سیاسی و اقتصادی در جهان نوین در سطح منطقه ای و جهانی است و مهم ترین بازیگر آن نیز تلقی می شود. این مرکزیت و درون مرکزیت بزرگ تر در حال حاضر، مورد توجه جدی اروپا و آمریکا در قرن 21 قرار گرفته است. ملاحظات امنیتی، سیاسی و اقتصادی در کنار ابعاد اسلامی و اعتقادی، موجب گردیده است تا اروپا و آمریکا هر یک به شکلی در صدد نفوذ و تأثیر گذاری بر حوادث، کارکردها، نهادها، ساختارها و شخصیت های حقیقی در این منطقه برآیند.(4)
به عبارت دیگر، به دلیل آنکه فرهنگ و مذهب خمیر مایه ی اصلی و اساسی جهان اسلام، خاورمیانه و شمال آفریقا راتشکیل می دهد، ایجاد تغییرات بنیادین در این منطقه از جهان، که خود را قبله ی عالم فکری و فرهنگی معرفی می کند، به منظور تبدیل به قبله ی عالم جهانی - ایالات متحده ی آمریکا - مستلزم ایجاد تغییرات و تمایلات در فرهنگ و نظام ارزشی، فکری، اخلاقی و عملی حاکم بر این جوامع است. از این رو، اساس تغییر رژیم ها در جهان اسلام، تغییر رژیم فرهنگی است و بدون ایجاد دگرگونی در فرهنگ و مذهب جوامع، نمی توان انتظار بروز و ظهور تحول در حوزه های سیاسی، اقتصادی،نظامی و امنیتی را داشت.
با توجه به مطالب ذکر شده ، تلاش برای ایجاد یک تغییر اساسی در انقلابی که به صورت یک قدرت ژئوپلیتیک یکپارچه و متعصب عمل می کند، برای غرب امری حیاتی به نظر می رسید. (5)
این هشداری بود که سه استراتژیست برجسته ی سیاست خارجی و روابط بین الملل آمریکا در قرون اخیر (نیکسون، برژینسکی، هانتینگتون) به سیاست گذاران غرب در برخورد با انقلاب اسلامی ایران دادند، زیرا آنها فهمیده بودند که اسلام در عصر حاضر ، به نیروی محرکی تبدیل شده که نابرابری را از طریق انکار نوگرایی غربی طرد می کند و اساسا نوگرایی غربی را فاسد و ناشی از فرهنگ تسلیم سریع به هوای نفس تفسیر می کند. (6)
از سوی دیگر، آنها دریافته بودند که در عصر حاضر، متفکران و مجتهدان اسلام در تلاش برای تدوین نوعی مفهوم «نوگرایی» هستند که اجازه می دهد جوامع اسلامی از دستاوردهای فناورانه ی تمدن غربی منهای مفاسد فرهنگی آن بهره مند شوند. آنها نفوذ تباه کننده ی غرب را نفی می کنند، در حالی که تجدید حیات و نوگرایی تمدن به خواب رفته ی طولانی مدت مسلمانان را نیز تهذیب می نمایند. بنابراین، دو عامل «مذهب» و «سیاست»، هر دو برای فراهم ساختن یک راه حل اسلامی، که در آن نوگرایی فناورانه - و نه فرهنگی - در داخل نظام ارزشی مبتنی بر معیارهای اسلامی جذب شده ، با هم درآمیخته اند. در راستای تحقق این هدف، اسلام مجموعه شرایطی را که در آن حاکمیت با فرهنگ بیگانه ای که از نظر فلسفی، فاسد و از جنبه ی اقتصادی، مخرب و به لحاظ سیاسی، دارای ماهیتی امپریالیستی باشد، نفی می کند. (7)
بیداری چنین تمدنی عملا سلطه ی مطلق فرهنگ و تمدن غرب را در معرض تهدید قرار می داد. در این زمینه، اهمیت ایران در تجمیع و تمرکز ایدوئولوژی اسلامی و قرار دادن آن در مخالفت مستقیم با غرب سکولار و دولت های خاورمیانه ی وابسته به آمریکا نهفته است. از نظر آمریکا، از سال 1979 ایران با استفاده از شمشیر قدرتمند سیاست اسلامی، مشرووعیت نظم منطقه ای را به چالش کشیده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در دهه های هشتاد و نود میلادی، موضوع جهانی شدن فرهنگ اسلامی و نحوه ی تعامل و تعارض فرهنگی غرب با آن ، با توجه به استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران و رشد نهضت بیداری اسلامی در میان ملت های مسلمان، موجب شد تا متفکران و اندیشمندان غربی و سیاست گذاران و تصمیم سازان نولیبرال و نومحافظه کار در مجامع گوناگون آمریکایی و اروپایی، به این امر توجه کنند که اصولا اسلام و فرهنگ بومی مردم مسلمان در مناطق گوناگون و به ویژه خاورمیانه و شمال آفریقا، مانعی برای پیشرفت سیاست های نظامی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی غرب است.
از این رو، غرب برای مقابله با انقلاب اسلامی، که هم از زاویه منافع ملی و اهداف سرزمینی و هم از بعد اهداف جهان شمول اسلام و باورهای ارزشی فراگیر این آیین آسمانی با ادعای قیادت جوامع بشری از سوی غرب به معارضه و ستیز برمی خیزد، نیاز به بازنگری در سیاست های تهاجمی خود داشت. در این بازنگری، غرب به سه استراتژی برای تغییر جمهوری اسلامی ایران و زوال انقلاب اسلامی دست یافت:(8)
1. استراتژی سیاسی - نظامی؛
2- استراتژی سیاسی - اقتصادی؛
3- استراتژی سیاسی - فرهنگی؛
از دیدگاه نظریه پردازان غرب، استراتژی سیاسی - فرهنگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در حقیقت، عصاره ی همه سیاست هایی است که در صورت شکست، عملا ناتوانی ایدئولوژی و تمدن غربی را در مقابل فرهنگ و تمدن اسلامی به اثبات رسانده . محول استراتژی مذکور ایجاد تغییرات از طریق فروپاشی ارزش های انقلاب اسلامی و تعدیل ایدئولوژیک اسلام است؛ همان شیوه ای که نظام ج.ا.ا نیز در معارضه با رژیم سلطنتی و سلطه ی سیاسی - فرهنگی غرب، از طریق به کارگیری آن به پیروزی رسید. (9)
این استراتژی در دو سطح داخلی و خارجی، در قبال ایران دنبال شد:
در بعد داخلی، تغییرات ظاهرا از طریق یک جریان حزبی یا سازمان سیاسی خاص و با یک گروه ذی نفوذ اجتماعی صورت نمی پذیرد، بلکه ایجاد تحول باید از طریق تأثیر فرهنگی در کل جامعه و ایجاد تردید در باورهای مردم نسبت به ارزش های حاکم بر نظام و تشکیک در توانایی این ارزش ها برای حل چالش های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور صورت گیرد و از این طریق، مشروعیت رژیم دچار تردید شود.
در بعد خارجی و منطقه ای ، از سال 1979، که انقلاب ایران توانایی سیاسی بالقوه اسلام را نشان داد، اندیشه وران و سیاست سازان غربی تلاش کردند به گونه ای ستیزه جویانه، اما بدون راه انداختن پیکاری تمام عیار و همه جانبه با خود اسلام، از طریق تفاوت گذاشتن بین اسلام، با آن مقابله کنند. اسلامی که به بعد مذهبی خود محدود باشد، از نظر تمدن یا واقعیت سیاسی، موجب برخورد با غرب نمی شود. این بعد اسلام به سیاست کاری ندارد و در برابر گسترش نفوذ عوامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غرب ایستادگی نمی کند و - اگر نه آشکارا، ولی به طور ضمنی - برتری غرب را در نظام اقتصادی و سیاست بین المللی قبول دارد. اسلامی که چنین محدودیتی دارد، غالبا با آرمان های دموکراتیک غرب تطبیق پذیر اعلام می شود. همچنین گفته می شود: چنین اسلامی از طریق فراگرد اصلاحات و روشنگری، سرانجام به نظام ارزشی غرب نزدیک تر می شود و به عاملی تبدیل می گردد که تنها به زندگی خصوصی ارتباط دارد؛ شبیه موقعیتی که مذهب - دست کم نوع غیر متعصبانه ی آن - در غرب دارد.
اما اسلام مبارز و انقلابی که مرزی بین قلمرو خصوصی و عمومی قایل نیست و سعی دارد تمام جنبه های زندگی فردی و جمعی را کنترل کند، از دیدگاه غرب، دین و اعتقادی خودکامه، غیردموکراتیک و ضد غربی تلقی می شود. این اسلام با حضور غرب در سرزمین های اسلامی مخالف است و برتری جهانی غرب را به مبارزه می طلبد. اسلامی که چنین حرکتی را تبلیغ کند، دشمن تمدن غرب است. (10)
بدین روی ، چون انقلاب اسلامی نماینده ی اسلام مبارز و انقلابی در منطقه است و چون بیشتر جنبش ها و حرکت های شیعی از ایران الگوبرداری می کنند، تلاش غرب بر این است با اطلاق عناوینی همچون «تروریسم» و «بینادگرایی» به نهضت های اسلامی، به ویژه جنبش های شیعی منطقه، افکار عمومی را بر ضد آنان تحریک کند.
با توجه به آنچه درباره ی حساسیت غرب نسبت به ژئوپلیتیک شیعه و استراتژی کشورهای غربی در برخورد با انقلاب اسلامی در منطقه مطرح شد، امنیت ملی ایران به عنوان کشوری که در قلب ژئوپلیتیک شیعه قرار دارد و به عنوان کشور تأثیر گذار بر سایر کشورهای منطقه، از جانب غرب و به ویژه آمریکا مورد تهدید است؛ چرا که وحدت شیعیان و حتی مسلمانان در منطقه، همراه با بهره مندی آنها از فرصت های ژئوپلیتیکی ارزشمند در منطقه، بی شک منافع و امنیت آمریکا را در منطقه به چالش می کشد. با توجه به مطالب گفته شده، امنیت ملی ایران در برابر استراتژی غرب، در قالب دو بعد امنیتی قابل تحلیل و بررسی است:
بعد نخست، نظم و ثبات حاکم بر حوزه ی ژئوپلیتیک شیعه؛ به این معنا که هر گونه بی نظمی و بی ثباتی سیاسی در حوزه ی ژئوپلیتیک شیعه به بی ثباتی و تهدید امنیت ملی ایران منجر خواهد شد. از نظر آموزه های ژئوپلیتیک دوران جنگ سرد، ژئوپلیتیک شیعه واقع در «جبهه ی سوم استراتژیک اوراسیاست» و از سوی دیگر، اصطلاح «کمربند شکسته» اصطلاحی است که به کشورهای جنوب غربی خاورمیانه می دهند؛ چرا که این مناطق مناطقی هستند که بحران در آنها به سرعت اوج می گیرد و در کوتاه ترین زمان ممکن، توسعه می یابد و در عین حال، به سرعت فرو می نشیند. (11) این مطلب نشان می دهد که هر گونه بی ثباتی و ناامنی در هر یک از کشورهای حوزه ی ژئوپلیتیک شیعه، می تواند امنیت کشورهای دیگر از جمله ایران را تحت تأثیر قرار دهد. از این روست که به طور کلی، مجاورت و همسایگی جغرافیایی - سیاسی می تواند بر روابط کشورها تأثیر گذار باشد.
یکی از ویژگی های مهم و حیاتی کشورها از لحاظ کمی و کیفی، سطوح اصطکاک آنها و نگرانی شدید ازوجود همسایگان پر دردسر است. همسایگان پر دردسر با رفتارهای خشونت آمیز، بحران عمیق امنیتی ایجاد می کنند. مجاورت ایران و آمریکا از طریق مرزهای شرقی (افغانستان) و نیز در مرزهای غربی (عراق) نیز از این قاعده مستثنا نیست. بحران های موجود در این دو کشور، می تواند به عنوان همسایگان پردردسر، مشکلاتی برای ایران ایجاد کند.در حال حاضر، بحران های موجود در این دو کشور، که در حاشیه ی منطقه ژئوپلیتیک شیعه هستند، نگرانی های شدیدی برای ایران ایجاد کرده است. علاوه بر این، چون ژئوپلیتیک شیعه مجموعه ای از دولت های مستقل با واحدهای سیاسی مستقل است، که حاکمیت یکسانی ندارند، اما همین دولت های مستقل با حاکمیت های سیاسی مستقل، دارای پیوندهای تاریخی بین جمعیت ها هستند که بر سوابق جغرافیایی مقدم است.
از سوی دیگر، محتوای فرهنگ اسلامی مردم و احکام و دستورات قرآن را شاید بتوان یگانه عاملی دانست که تداوم حضور قدرت های خارجی را در منطقه به مبارزه می طلبد و با خطر مواجه می سازد. غربیان با آگاهی از این نکته، به این نتیجه رسیده اند که برای استمرار سلطه ی خود بر مسلمانان، باید آنها را نسبت به ارزش ها و اصول و مبانی فرهنگ اسلامی بی تفاوت کنند تا بتوانند مظاهر فرهنگی خود را به کشورهای منطقه القا نمایند.
در همین زمینه، تلاش برای بیگانه کردن آنها از فرهنگ و هویت اسلامی کشورها ی منطقه آغاز گردیده و با طرح عناوینی همچون «ناسیونالیسم» و تبلیغ آن در جوامع اسلامی همواره تلاش کرده اند بر وحدت اسلامی خدشه وارد کنند.
رواج اندیشه ی قومیت پرستی و ملیت پرستی و - به اصطلاح - «ناسیونالیسم»، که به صورت های «پان عربیسم»، «پان ایرانیسم»، «پان ترکیسم»، «پان هندوئیسم» و غیره در کشورهای اسلامی با وسوسه ی استعمار تبلیغ شدند و همچنین سیاست تشدید نزاع های مذهبی شیعه و سنی و همچنین قطعه قطعه کردن سرزمین اسلامی به صورت کشورها ی کوچک و قهرا رقیب، همه برای مبارزه با آن اندیشه ی ریشه کن کننده ی استعمار یعنی «اتحاد اسلامی» بوده است. (12)
در این میان، به دلیل آنکه ایران تنها کشوری است که به طور قاطع، در برابر سیاست های غرب و در رأس آن، آمریکا مقاومت می کند، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، به گونه ای که آمریکا سیاست های خاصی را در جهت افزایش تعارض ها و ناامنی در منطقه به ضرر امنیت ایران و در جهت منافع خود اتخاذ کرده است که به مواردی از آنها اشاره می کنیم:
1. جنگ روانی و تبلیغات علیه ایران و ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران که از دیدگاه غربی ها و حتی بعضی از کشورهای اسلامی همسایه، با نوعی افراطی گری اسلامی و روحیه ی براندازی رژیم های میانه رو همراه است. به نظر می رسد این اقدامات به منظور عقب نشینی ایران از موضع گیری های ارزشی در سطح بین الملل، کاهش نقش منطقه ای و بین المللی و ممانعت از الگوگیری دیگر ملت ها از ایران و فشار مضاعف بر جریانات ناب شیعی و اسلامی طرفدار جمهوری اسلامی و تضعیف کیان اسلام و تشیع صورت می گیرند. در این زمینه، آمریکا همواره سعی کرده است با اطلاق عناوینی همچون «تروریسم» و «بنیادگرا» ایران را در انزوا قرار دهد، و افکار عمومی را بر ضد آن تحریک کند.
2. توسعه ی نفوذ روز افزون آمریکا بر کشورهای همجوار، منطقه و جهان و ایجاد و تقویت حکومت های حامی سیاست های آمریکا، که به طور طبیعی در تقابل با منافع جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرند.
3. توسعه ی نفوذ اسرائیل بر کشورهای همجوار، منطقه و جهان، حل مسائل فیما بین اسرائیل و جهان عرب و رو در رو قرار دادن حاکمیت های آن کشورها در برابر ایران به منظور ممانعت از دست یابی به اهداف و منافع خود.
4. دخالت و اعمال نفوذ غرب (آمریکا) به منظور ایجاد اختلال و تضعیف روند نزدیکی و اعتماد سازی ایران با کشورهای عربی منطقه ی خلیج فارس از طریق حمایت از طرح مسائل اختلاف انگیز همچون اشغال جزایر - به اصطلاح اماراتی.
5. گسترش پدیده های فرقه ای یا قومی فرامرزی که می تواند در گسترش تمایلات تجزیه طلبانه و مرزگریز درکشور مورد استفاده قرار گیرد.
6. رواج بی دینی، سکولاریسم، فرقه گرایی، سلفیگری و وهابیگری، پان ترکیسم، گسترش بودیسم و پروتستانتیزم که اینها از جمله چالش های رویارویی حوزه ی تمدن ایرانی هستند.
بعد دوم، در ارتباط با امنیت ایران در حوزه ی ژئوپلیتیک شیعه، مربوط به نقش و اهمیت عوامل گوناگون داخلی در تضمین و تأمین امنیت و ثبات سیاسی است. ایران از یک هسته ی ایرانی تشکیل شده که اطرافش را اقلیت های ملی غیر شیعی با گرایش های جدایی طلبانه ی کم و بیش اظهار شده احاطه کرده اند. این اقلیت ها خطوط شکننده و مناطق نفوذ احتمالی برای دشمنان بالقوه را تشکیل می دهند. از این رو، هرگونه بی توجهی نسبت به اقلیت های غیر شیعی در روند سیاست گذاری ها، موجب خشم و اعتراض علیه حکومت و تهدید وحدت و یکپارچگی کشور می شود.
همچنین آگاهی از موقعیت ژئوپلیتیک و آموزه های انقلابی شیعه در ایران موجب شده است آمریکا تمام توان خود را به کار گیرد تا مانع موفقیت حکومت ایران به عنوان الگوی یک حکومت شیعی موفق در منطقه شود و از هر نوع کارشکنی برای عدم موفقیت ایران در منطقه استفاده می کند.
علاوه بر این، آمریکا معتقد است: بازیگرانی که آمادگی پذیرفتن شرایط سیاسی، ایدئولوژیکی، اقتصادی یا انسانی آمریکا را ندارند باید تنبیه شوند. از این رو، در این چارچوب، از هیچ اقدامی علیه ایران دریغ نخواهد کرد. این اقدامات و کارشکنی ها در مقاطع گوناگون، اشکال متفاوتی داشته است. انواع تحریم های اقتصادی و سیاسی، دامن زدن به درگیری های جناحی و اختلافات داخلی، بی اعتنا کردن مردم برای حمایت از حکومت، افزایش اختلافات قومی و نژادی (چه در داخل و چه در سطح منطقه) برای ایجاد تشکل های ملی گرایانه، و کارکردهایی که می تواند با حرکت های اسلامی مقابله کند، از جمله ترفندهایی است که آمریکا برای تحت فشار قرار دادن حکومت در ایران و ایجاد جو ناامنی و تشنج در منطقه به کار گرفته است.
با توجه به آنچه در فصول قبل مطرح شد، می توان گفت: رویکرد انقلابی نظام اسلامی ایران به لحاظ موفقیتی که درپی ریزی بستری مناسب برای تثبیت نظام اسلامی ایران و زمینگیر کردن دشمنان خارجی خود داشته، به مثابه ی الگویی برای دیگر جنبش های اسلامی در سراسر جهان اسلام و بخصوص شیعیان منطقه بوده است.
همچنین وقوع انقلاب اسلامی در ایران، پیامدهایی در منطقه به دنبال داشته است؛ از جمله، عوامل مؤثر بر ژئوپلیتیک منطقه را متحول ساخت و موجب شد غرب از زاویه ی دیگری به منطقه و عناصر ژئوپلیتیک آن توجه کند. در این زمینه، ایدئولوژی اسلام ناب و مفاهیم و آموزه های انقلابی آن علاوه بر اینکه به عنوان رقیب جدی برای لیبرالیسم غرب مطرح شد، به عنوان عاملی ژئوپلیتیک نیز نظر بسیاری از صاحب نظران غربی را به خود جلب کرد، به گونه ای که شاید بتوان گفت: عنصر تشیع در انقلاب اسلامی و سایر حرکت ها و جنبش های شیعی در منطقه، سایر عوامل ثابت و متغیر ژئوپلیتیک منطقه را به لحاظ اهمیت، حساس تر و مهم تر ساخت.
در حال حاضر، مهم ترین نقاط قوت شیعیان در منطقه عبارتند از: عقاید و افکار عدالت خواهانه و رهایی بخش، امید به آینده و ترسیم فرجام روشن برای فردای جهان و تاریخ، و نیز داشتن امکانات مادی و حضور در نقاط و مناطق حساس و پر اهمیت جهان.
هر چند محدودیت و فشارهای اقتصادی و سیاسی، که حکومت های منطقه بر شیعیان اعمال کرده اند، موجب شده تأثیرات ژئوپلیتیکی آنها کاهش یابد، اما با این حال، با توجه به آنکه والاترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران نه تنها برای شیعیان منطقه، بلکه برای ملت های مستضعف جهان، تربیت انسان جدیدی بود که قادر به ایستادگی و مقاومت در مقابل ظلم باشد، می توان گفت: این مسئله با ایجاد یک مبارزه جویی جدید، بزرگ ترین تهدید برای موضع وجود و ثبات تحمیلی غرب بر منطقه و نیز برای قدرت های غربی است که بر مواضع استراتژیک و منابع زیرزمینی کشورهای منطقه تکیه دارند. این مبارزه جویی جدید پدیده ای است که در اشکال گوناگون، در همه جا گسترده شده است، به گونه ای که می توان اذعان کرد، هیچ حادثه ای اینچنین منافع دولت های غرب، اسرائیل و بسیاری از کشورهای محافظه کار منطقه را در معرض خطر قرار نداده است.

پی نوشت :

1- حسن حسینی، طرح خاورمیانه ی بزرگتر، ص 159.
2- همان، ص 178.
3- همان، ص 196.
4- همان، ص 199.
5- ریچارد نیکسون، فرصت را دریابیم، ص 228.
6- زی بیگینوبرژینسکی، خارج از کنترل، ص 205-206.
7-همان، ص 210.
8- مظفر نامدار، رهیافتی بر مبانی مکتب ها و جنبش های شیعه در صد ساله ی اخیر، ص 11.
9- همان ، ص 15.
10-شیرین هانتر، آینده ی اسلام و غرب، ص 23-24.
11- فرحناز مایل افشار، «ژئوپلیتیک شیعه»، نشریه ی سیاست روز، (1383/5/3)
12-مرتضی مطهری، نهضت های اسلامی در صد ساله ی اخیر، ص 34.

منبع: کتاب ژئوپلیتیک شیعه و نگرانی غرب از انقلاب اسلامی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.