اتحاد جهان اسلام (2)
.طرد ونفى عوامل تفرقه
از گامهایى كه سیّد براى ایجاد وحدت وهمبستگى مسلمانان لازم مى دانست این بود كه: عوامل تفرقه وجدائى شناسایى واز جوامع اسلامى طرد شوند.او استعمار رامهمترین سّد راه اتحّاد جهان اسلام مى دانست واز رژیمهاى استبدادى ودست نشانده متحجران وظاهر گرایان غربزدگان و عالمان دربارى به عنوان ایادى استعمار یاد مى كرد.سیّد همچنین تعصبهاى نابجاور رذائل اخلاقى وفاصله از اسلام اصیل را از عوامل تفرقه مسلمانان مى داند كه اشاره اى مختصر بدانها مفید ومناسب مى نماید.
*رذائل اخلاقى. از دیدگاه سیّد شیوع فساد ورذائل اخلاقى كه از پیامدهاى فاصله از اسلام اصیل است از علل تفرقه وجدائى مسلمانان بلكه نابودى وانهدام آنان به شمارمى آید:
(وقتى در امتّى این اوصاف رذیله رسوخ كرد بناى آن امّت مى شكند اعضایش از هم جدا مى شوند نفاق وفساد در میان آنان پدید مى آید. پس از این تزلزل وسستى طبیعت آن جامعه اقتضاء مى كند كه نیروى بیگانه بر آن جامعه تسلّط یابد وبا جیرو قهر آن جامعه رابگیردوافراد آن را با اجبار اكراه وادار به زندگى نماید. زیرا زندگى انسانها نیازبه وجود جامعه دارد وبقاى جامعه هم با آن اوصاف ممكن نیست.پس قوّه دیگرى باید آن جامعه راتا حدودى را كه لازم زندگى است اداره كند.)31
ازدیدگاه سیّد در جامعه اى كه فساد وانحطاط اخلاقى وجود داشته باشد افراد آن جامعه گرچه در ظاهر (جمع) به نظر مى آیند ولى در واقع دشمن یكدیگرند; چون دلهاى آنها از هم جدا است. افراد چنین جامه اى نسبت به یكدیگر تفاخر مى كنند ولى در برابر بیگانگان ذلیل وخوارند. باگفتار وكردارشان دشمنان رابه سلطه بر خویش فرا مى خوانند. اهداف افراد چنین جامه اى مختلف است ورفتار آنها نیز با یكدیگر متفاوت.32
سیّد این جامعه رابه شخصى كه دچار بیمارى جذام شده ونمى تواند حركات اعضاء وجوارح خود راكنترل كند تشبیه مى كند. در جاى دیگر افراد آن جامعه را به سگى هار كه بدون سبب به دیگران حمله مى كند تشبیه مى نماید.33
سیّد فضائل اخلاقى را مایه مودّت ونزدیكى مسلمانان به یكدیگر مى داند و مسلمانان رابدان فرا مى خواند:
( لازمه هر فضلیت اخلاقى این است كه دارندگان آن فضائل نسبت به هم نزدیك وماٌنوس مى شوند. در نتیجه وحدت ویگانگى میان آنان به وجود مى آید. میزان این وحدت وهمبستگى بسته به میزان رسوخ آن فضایل اخلاقى در نفوس انسانهاست.)34
* تعصبهاى نابجا. تعصب دینى اگر با هواهاى نفسانى ممزوج نشود بسیار نیكوست. سیّد نیز آن را ستوده است.35
اما اگر مسلمانى حاضر نباشد سخن حقّ برادر دینى خود را بشنود چون هم مذهب او نیست وحتّى از او بیش از دشمن اصلى ومشترك بگریزد و دشمنى با وى رادر دل گیرد اسلام با چنین تعصبى به شدت مخالفت كرده است. چه مصیبتهایى كه از این گونه تعصبات بر مسلمانان وارد آمده چه خونهایى كه ریخته شده چه شمشیرهایى كه به جاى كشیده شدن به روى دشمن به روى برادر كشیده شد چه بسیار نیروهایى كه به جاى جنگ با استعمار وكفر در راه جنگ با فرزندان توحید به كار رفته است و…
از این روى بر همه لازم است كه با چنین تعصبهایى به مبارزه بر خیزند. سیّد نتیجه تعصبات فرقه اى راچنین شرح مى دهد:
(در پى آن جامعه مستكم اسلام تجزیه گشت و به افراد تقسیم شد. هر كدام از آنها داراى فرقه اى شدند وهر فرقه به دنبال خواسته ها وتمایلات خود رفت. عدهّ اى به سوى ملك وحكومت عدهّ اى به جانب مذهب.
به تدریج آثار آن عقائد وایمانى كه مسلمانان اوّلیه رابه سوى وحدت ویگانگى دعوت مى كرد ومردم رابراى استحكام وحدت جامعه اسلامى بر مى انگیخت. از روان مسلمانان زایل گشت وآنچه كه از ایمان وعقاید مذهبى در ذهن آنان باقى ماند تبدیل به یك سلسله صورتهاى ذهنى شد كه فقط در گنجینه خیال آنان حفظ مى شد وحافظه آنها هنگام نشان دادن معلومات نفسانى خویش به آن صورتها هم توجه مى كرد.)36
6. تلاش در راستاى اتحّاد دوُل اسلامى
سید جمال براى ایجاد وحدت وهمبستگى در جهان اسلام خواهان هماهنگى دولتهاى اسلامى بود. او در این باره تلاشهاى بسیار كرد. بویژه آن جا كه خطر را از سوى دشمنان اسلام جدّى مى دید بر تلاش خود افزود: مقاله مى نوشت سخنرانى مى كرد دیگران را به نوشتن مقاله در روز نامه ها وا مى داشت با افراد موٌثر همچون علماء وسران كشورهاى اسلامى گفتگو مى كرد هشدار مى داد وآنان را براى اتحاد آماده مى ساخت.
او. اتحاد دول اسلامى را امرى ممكن وشدنى مى دانست و مى گفت:دوُل كفر براى بهره مندى از نتائج اتحّاد از اختلافات دیرینه خود چشم پوشیده اند. ما مسلمانان چرا چنین نباشیم؟
سیّد مى گوید: آلمانیها تا آن هنگام كه با دوُل همسایه واروپایى خود اختلاف داشتند ضعیف مورد هجوم دشمن بودند ولى هنگامى كه براى مصالح عمومى مهمتر آن اختلافات راكنار گذاشتند بر قدرت وشوكت آنان افزوده شد واندیشه هاى آنان تاثیر عمیقى در سیاست كلّى اروپا گذاشت.37
سیّد جمال براى ایجاد وحدت بین دوُل اسلامى علاوه بر نقاط مشترك مذهبى به مشتركات قوى وملّى توجه مى دهد. از باب نمونه:در آن هنگام كه آوازه حمله روسیه از طریق افغانستان وایران به هند مطرح است اتحاد ایران افغان رامطرح كرد تادولت انگلیس ناگزیر به تغییر سیاست در كشورهاى اسلامى شود.
سیّد با تشبیه اختلاف دینى ایرانیها وافغانیها به آلمانها با سایر كشورهاى اروپایى سلسله انگلیس را بر هند از نتائج آن اختلاف مى داند وبر این باور است كه اگر آن دو متحّد شوند مى توانند انگلیس را از هند عقب برانند.
او براى اتحّاد ایران وافغان تلاشهاى فراوان كرد. مقاله اى مستقّل در این باره نگاشت وزمینه ها وعوامل طبیعى وسیاسى اتحاد آن دو كشور رابر شمرد.38 از جمله بر زبان فارسى كه زبان مشترك دو كشور است تكیه كرد ودرباره اشتراكات طبیعى وزیستى آن دو كشور نوشت:
(این دو تن از شاخه درخت واحدى هستند ودو شبعه از یك اصل آریایى باستان. آنها داراى بافتهاى محكم ودیرین هستند كه شایسته نیست اختلافات جزئى باعث اختلاف وجدائى این دو برادر شود. مهمتر از همه اینها این كه: پس از پذیرش اسلام پیوندهاى دین میان آن دو وجود دارد ورابطه اجتماعى آنها بر مبناى اعتقاد دینى زیادتر شده است. چه فرق میان آنها وبرادران افغانى است. همه آنها به خداى یكتا ایمان دارند وبه آنچه محمّد(ص) آورده معتقدند.)39
سیّد امیر عبدالرحمن خان رادوست قدیمى خود وبزرگترین دشمن انگلیس مى خواند. همچنین درباره مردم افغان معتقد است:
(دشمن با انگلیس در روان همه افغانیها ریشه دوانیده وبا خون آنان آمیخته شده است.)
او به افغانها توصیه مى كند: با مشاهده اوضاع مصر از فرصت پیش آمده براى اتحاد با ایران استفاده كنند.40به نویسندگان جرائد ایران نیز توصیه مى كند در باره وحدت اسلامى ورابطه محكم دینى مقاله بنویسند وانتشار بدهند. بویژه نوشته هاى او را درباره اتحاد ایران وافغانستان در مجلّه عروة الوثقى نشر دهند تا زمینه اتحاد فراهم آید.41
سیّد با اشاره به نقش بزرگ دانشمندان فقهاء ادباء وعرفاى ایرانى در تمدن اسلامى اهمیّت ایران ونقش اساسى ایرانیان را در طرح دراز مدّت اتحاد اسلامى خود همانند نقش آنان تمدن اسلامى نخستین یادآور شده ومى نویسد:
(از همّت عالى ایرانیان وعلّو افكار آنان بعید نیست كه نخستین قدم بردارندگان براى تجدید وحدت جهان اسلام آنان باشند وهمبستگى دینى راتقویت كنند.42)
درباره اثرات مطلوب اتحاد ایران وافغانستان مى نویسد:
(اگر میان حكومت ایران وافغانستان وحدت ویگانگى به وجودآید نیروى اسلامى تازه اى در شرق میانه بین سایر طوایف اسلامى پدید خواهد آمد ودر جامعه سایر مسلمانان نیز حیات تازه دمیده مى شود وهدفهاى آن توسعه پیدا مى كند وجوامع اسلامى تقویت مى شوند.)43
اشكال این طرح انتظار وامیدى است كه سیّد به سلاطین وامراء بویژه سلطنت استبدادى ایران براى تحفق چنین امر مهمّى دارد البتّه این مساٌله در دوران عروه الوثقى پس از آن همه تجارب تلخ به صورت ضعیفى مطرح مى شد وبه نظر مى آید كه جنبه تبلیغى داشته باشد واو در صدد تشویق مردم وزمینه سازى براى این امر بوده است. از این روى در طرح اتحاد ایران وافغان نقش اساسى و مهّم رابه علماء ومجتهدین ایران و كارهاى فكرى فرهنگى آنان مى دهد.
هدف مهّم واساسى سیّد در این طرح مقابله با استعمار وآزاد سازى كشورهاى تحت اشغال استعمار بویژه هندوستان از سلطه انگلیس بود. در همین راستا خطاب به ایرانیان وافغانیان نوشت:
(آیا شما نمى دانید كه هر مسلمانى كه در هند است چشم به پنجاب دوخته ومنتظر آمدن شما ست.)44
سیّد جمال در سال 1302هـ 1885م طى نامه مفصّلى پیشنهادات عملى وسازنده اى را در پیوند با خلافت عثمانى به آستانه فرستاد. او در این نامه با آگاهى از روابط ونفوذ انگلیس عثمانى تلاش كرد خلیفه عثمانى راقانع كند كه هندوستان بلوچستان افغانستان تركمنستان قوقند بخارا و كاشغرویار كند راتحت لواى اسلام وخلافت عثمانى علیه روسیه متحد سازد. سیّد با آگاهى واطمینان از نفوذ كلام واعتبار وارتباط خود در بین مسلمانان فوق الذكر آمادگى خود را جهت اجراى این كار بزرگ اعلام داشت به شرط آن كه طّى حكمى از جانب خلیفه این اقدامات آغاز گردد تا به جاى اتفاق نفاق حاصل نشود. او در این نامه ابتداء به تشریح موقعیت سیاسى اجتماعى ودینى مسلمانان هند مى پردازد ویاد آور مى شود كه: آنان در غفلت وجهالت به سر مى برند ومنافع اتحاد ومضّار اختلاف را نمى شناسند. پیشنهاد مى كند:
(راه آن مملكت راپیموده وبا جمیع نواب وامراء وعظماء آن بلاد ملاقات نموده وآثارى كه از اتحاد ویگانگى در امر عالم ظاهر وهویداومضارى كه از اختلاف وبیگانگى پیدا شده است یكایك بدانها بیان سازم و گوشهاى آنها رابا اسرار حدیث (الموٌمنون اخوه) بنوازم وكلمات شور انگیز و سخنان مصلحت آمیز آغاز وعلماء وسخنوران رابا خود یارو انباز نمایم.
روح جدید حب ملیت رابر آنها دمیده وپرده غفلت آنها رادریده مقام سلطنت سینه را در اسلامیت بدانها بیان سازم ودر جمیع جوامع بلدان مشهوره آنها با وعضهاى دلنشین و احادیث خیر المرسلین در كانون درون آنها آتش افروزم ویكسره اصطبار وشكیبایى ایشان راسوزم و بعضى از علماى زبان آور آنان رابه بعضى از بلدان دور دست ایشان روان كنم وعموم مسلمان هند رابه امانه مالى دعوت نمایم وبه غیر از این راه دیگر نپیمایم.)45
سیّد بااگاهى از سیاست ومیزان نفوذ انگلیسیها در آستانه ودر دستگاه خلافت عثمانى و حساسیت سلطان نسبت به انگلیسیها در ادامه مى نویسد:
(بدون آن كه متعرض سیاست طائفه انگلیزیه شوم ویا خود سخنى بر ضد آنها زنم بلكه اساس كلام رابر مقاصدروس خواهم نهاد.)46
سیّد هدف وفایده طرح خود راچنین بیان مى كند:
1. جمع كردن اعانه از مردم هند.
2.الفت ومعارفه قویه بلكه اتحاد تامّ اسلامیه در میان مسلمانان.
3. تقویت امپر اطورى عثمانى در برابر انگلستان. وچون اتحاد تامّ مسلمانان مفهوم طائفه انگیزیه گردد البتّه پلتیك خود رادائما با دولت علیّه مستحكم خواهند نمود.
بخش بعدى طرح در ارتباط با افغانستان است. عزم مى كندآنان را علیه روسیه وبه پشتیبانى از دولت عثمانى وحفظ موقعیت آن فرا بخواند. علماى خبیر رابه جاى جاى بلاد دوردست آن كشور گسیل دارد.تا مردم را براین امر خطیر بیاگاهانندو…47
پس از افغانستان سیّد مى خواهد به بلوچستان برود ومردم رابه جنگ عمومى دعوت نماید. همچنین تركمنها را دعوت كند تا عَلَم اتحاد رابر دوش بگیرند.
سیّد بر آن بود مسلمانان هندوستان افغانستان بلوچستان تركمان و… با بسیج همه جانبه به روسیه هجوم كنند واز فوائد آن كه اتحادد دول اسلامى است بهره برند.48
سید جمال در این نامه هدف نهایى اش آزادى هندوستان از سلطه انگلیسى ها است وى بر این باور است با ایجاد درگیرى وجنگ بین انگلیسى وروسیه هندوستان مصر عثمانى و دیگر بلاد تحت اشغال روسها با استفاده از فرصت به دست آمده مى توانند بر دشمنان خود پیروز گردند.
در این نامه با اشاره به رقابت استعمارى روس وانگلیس در منطقه این گونه استدلال شده كه وقتى اهالى افغانستان كه سپر بلاى هندوستان به شمار مى آیند با روسیه در بیفتند انگلیسیها قهراً به جنگ باروسیه بر مى خیزند.
او با آگاهى از نقش اساسى دین وانگیزه هاى دینى در مقاومت مسلمانان در برابر تهاجمات استعمارى ونیز مخدوش شدن آنان با دخالت حكام ظالم در نامه اش به سلطان عثمانى تاكید كند كه اگر اهالى قوقند وبخارا وشهرشبّر وتركمان در دوره هاى قبل در مقابل روسهامقاومت نكردند وبه ننگ تن دادند به خاطر این بود كه آن جنگها همه براى خاطرامیرى ستمكار ویا حاكمى ظلم شعار بود وگرنه اگر براى حمایت دین وحفظ آیین اسلام جنگ نمایند با افتخار به استقبال شهادت خواهند رفت.49
طرح پیشنهادى سید مورد پذیرش سلطان عبد الحمید قرار گرفت وافرادى براى ارتباط باسیّد وپى گیرى طرح از سوى سلطان مشخص شدند. ولى ما هیّت امپراتورى عثمانى وموقعیت سیاسى ضعیف آن بویژه حضور ونفوذ قوى انگلیسیها در دربار عثمانى سبب شد كه طرح سیّد مدتّى مسكوت بماند. پس از گذشت هفت سال( در سال 1892) سلطان عبد الحمید با رضایت ویا توطئه انگلیس از سیّد دعوت كرد كه به آستانه بیاید.50سیّد در مرحله نخست آن رانپذیرفت وگفت:(منتظر ظهور وقایع در تهران است)51
امّا پس از مدتى دعوت عثمانى راپذیرفت وبراى اتحاد جهان اسلام واجراى طرح ارائه شده راهى استانبول شد. با همه توان سلطان رادر جهت مقاصد خود تشویق مى كرد. در ابتدا روابط آن دو به ظاهر صمیمى مى نمود. عبدالحمید به سیّد احترام مى گذارد وحتى منصب شیخ الاسلامى رانیز به وى پیشنهاد كرد كه سیّد نپذیرفت.52
(سیّد مطابق خواهش خلیفه پلان عملیات را كه اساساً سالها روى آن كار مى كرد وعبارت از تشكیل یك اتحادیه مركّب از تمام كشورهاى آزاد اسلامى تحت رهبرى خلیفه وتاٌسیس یك(موٌتمر اسلامى)براى مشورت در امور مهّمه بود به سلطان تقدیم نمود.)53
در مرحله نخست طرح نزدیكى واتحاد بین دولتهاى: عثمانى ایران وافغانستان راپیشنهاد مى كندو سلطان نیز مى پذیرد.54
سیّد با استفاده از این موقعیت نامه هایى به زبانهاى گوناگون از سوى سلطان وبا مهر وامضاى وى براى پادشاهان كشورهاى اسلامى ترتیب مى دهد. ودر آن نامه ها به اشارت خطرهایى كه كشورهاى اسلامى راتهدید مى كند یاد آور مى شود وبر ضرورت همكارى بیشتر میان ملل ودوُل مسلمان پاى مى فشردوعلاقه دولت عثمانى رابه مبادله هیاٌتهاى دینى واعزام گروههاى دوستى واتحاد به منظور شناسایى اوضاع واحوال واحتیاجات هر یك از این كشورها اعلام مى دارد. در آن نامه ها به اجتماع نمایندگان با صلاحیت كشورهاى مسلمان در یك موٌتمر اسلامى در آینده اشاره مى كند واز سران دولتهاى اسلامى مى خواهد كه دیدگاههاى خود را درباره این پیشنهاد آزادانه ارسال دارند.55
سیّد براى انجام این مهّم از افراد گوناگون كه از كشورهاى مختلف در آستانه جمع شده اند یارى مى جوید وبا كمك این افراد به مكاتبه با علما وفقهاى بزرگ شیعه در عتبات وشهرهاى ایران وسایر نقاط مى پردازدو آنان رابه اتحاد دعوت مى كند.
بسیارى از سران وحكام كشورهاى اسلامى به سیّد پاسخ مثبت دادند واو نیز این همه رابه سلطان گزارش مى كرد.حتّى امپراتورى ژاپن اعزام گروهى ازعلماى دین رابراى تبلیغ در آن كشور تقاضا كرده بود.56 دویست نامه از علماى شیعه ایران وعراق در تایید این حراح به دست سیّد جمال رسید.57
مع الاسف این طرح نیز به نتیجه مطلوب نرسید; زیرا در بینش وتفكر واهداف ومقاصد هر كدام از این دو نسبت به اتحاد اسلامى تفاوتها وتمایزات اصولى وجود داشت.
سیّد طرح اتحاد اسلام رابدون در نظر گرفتن مطالح شخصى وبه دور از جاه طلبى وهواهاى نفسانى وتنها در جهت اصلاح كلّى وضع مسلمانان ومقابله با استعمار غرب مى خواست. امّا عبد الحمید این طرح را براى خدمت به جاه طلبى هاى بلند پروازانه اش ویا حداقّل براى حفظ سلطنت واقتدار خود.
مساٌله دیگرى كه به ناكامى طرح كمك كرد این بود كه سیّد از وضع داخلى عثمان نیز غافل نبود. اصلاح سیاسى اجتماعى امپراتورى را نیز در نظر داشت. اصلاح امور داخلى عثمانى وبه سامان رساندن اوضاع نابهنجار آن امرى حیاتى مى نمود. وجود در باریان فاسد برا ى طرح اتحاد اسلامى مانعى اساسى به شمار مى آمد. البته پرداختن سیّد به این گونه مسائل باب طبع امپراتورى بویژه در باریان با نفوذ نبود. از این روى توطئه در باریان بویژه ابوالهدى صیادى علیه سیّد آغاز شد و تا وقت مرگ سیّد ادامه یافت.
افزون بر این سیّد از دسیسه هاى انگلیسى نیز در آستانه در امان نبود. پس از ملاقات سیّد با خدیو مصر ( عباس حلمى) سخنان سیّد را مبنى بر غیر ضرورى بودن خلافت به مركزیت علم كردند وآن ملاقات رابه منزله تمایل سیّد براى سپردن مقام خلافت به خدیو جوان واحیاء عظمت باستانى مصر به گونه اى كه در صدر اسلام بود توجیه كردند.58
حادثه بزرگتر كه روابط سید وسلطان رابحرانى كرد حضور روشنفكران عالمان دینى ورجال سیاسى كشورهاى گوناگون اسلامى در محضر سیّد بود. محفل سیّد روز به روز رونق مى گرفت و از اطراف واكناف حقیقت جویان وآزادیخواهان به محضر او مشرّف مى شدند. این براى امپراتورى عثمانى سنگین بود. سلطان از نفوذ روز افزون سیّد در بیم وهراس بود.افزون بر این قتل ناصر الدیّن شاه به دست میرزارضا كرمانى شاگرد ویار نزدیك سیّد بر وحشت وبیم سلطان مى افزود.
بالاخره دسیسه در باریان دولتمردان ایران دولت انگلیس و… كارا به جایى رساند كه حكومت عثمانى اعمال رفتار سیّد رابه شدّت تحت كنترل قرار داد تا آن بزرگوار چشم از دنیا فرو بست.59
دفع شبهه
برخى محور قرار دادن سلطان عبدالحمید رادر طرح اتحاد اسلامى انحراف از مایه هاى اصیل اسلامى دانسته اند. بله سیّد نیز از جنبه هاى منفى وسلبى امپراتورى عثمان آگاه بود و از فساد واستبداد آن نیز در رنج ولى با توجه به وضعیت كشورهاى اسلامى ونفوذ فراوان عثمانى در میان مسلمانان اهل سنّت جهان بویژه هند وبا توجه به این كه امپراتورى عثمانى على رغم همه معایب ونواقص داخلى مظهر قدرت اسلام به شمار مى آمد وغرب او را تنها مانع سر راه گسترش فرهنگ وسیاست خود مى دانست ودر صدد نابودى آن واز سویى غربزد گان نیز در تلاش بودند راه رابراى غرب بگشایند و در اركان حكومت خلل به وجود آورند از این روى سیّد حفظ حكومت عثمانى رابه صلاح مسلمانان مى داند.كشورهاى اسلامى رابه كشتى در حال غرق شدن تشبیه مى كند كه همه باید به فكر نجات كشتى باشند. اندیشه این كه تا خداى این كشتى مالك این كشتى كیست ودعوت به نجات از سوى چه كسى صادر شده عقلایى نیست.
بنابر این سیدّ وقتى در تزاحم بین همكارى با دولت عثمانى ونابودى اسلام ومسلمانان قرار مى گیرد براى مصلحت مهمتر یعنى اسلام وكشورهاى اسلامى ناگزیر همكارى با عثمانى را بر مى گزیند تا بتواند به اهداف مقدس خود دست یابد. افزون بر اینها نتیجه بخش نبودن تلاشهاى سید جمال در پیوند با امپراتورى بهترین دلیل بر ماهیت اصیل واسلامى وضّد استعمارى طرح اتحاد اسلامى اوست. على رغم همكارى با امپراتورى عثمانى تسلیم وضع موجود نشد واز اصول وآرمانها در اندیشه وعمل عدول نكرد.
سیّد اگر چه در اجراى طرح اصلاحى خود در اتحاد جهان اسلام به موفقیت كامل دست نیافت ولى باعث تقویت روح برادرى واتحاد واخوت مسلمانان جهان اسلام ورشد وشكوفایى حركتها و جنبشهاى طرفدار اتحاد اسلامى گردید كه این همه حاكى از حسن نیّت و صداقت وایمان سیّد به راه ومكتب و اتحاد اسلامى بود. مهمتر از همه پیروانى چون: كواكبى روئساى الازهر شیخ عبدالقادر مغربى امیر شكیب ارسلان شیخ حسین جسر مولانا ابوالكلام آزاد اقبال لاهورى وبسیارى از علماى بزرگ شیعه در عراق وایران پیدا كرد كه هر یك طلایه دار اتحاد اسلامى بودند وراه سیّد رادنبال كردند.60
آنچه آوردیم بخشى از اصول اصلاحى سیّد بود. پس از او این اصول به وسیله پیروان او در مصر هند ایران و دیگر كشورهاى اسلامى گسترش یافت تاجایى كه درباره او گفته اند:
(پیشرفت وترقیات شرق به هر درجه اى كه برسد مولود فعالیتهاى سیاسى واجتماعى اوست)61
(سخنان سیّد در نظر علمایى تونى حكم (كتاب) راداشت. طلاب مسلمان هند او را مى پرستیدند. پیشوایان نهضت آزادى هندوستان از هند ومسلمان او را به بزرگى ستوده اند. وتجد وخواهان عرب پایه اش رابه پیامبرى رسانیده اند. این جنبه بین المللى اسد آبادى را هیچ كدام از اندیشه گران خاور زمین مطلقا به دست نیاوردند…)62
پی نوشت ها :
31. (العروة الوثقى)/63.
32(همان مدرك).
33. (همان مدرك).
34. (همان مدرك)/59.
35.(همان مدرك)/39ـ 48 مقاله التّعصب.
36. (همان مدرك)/34.
37.(همان مدرك)/109.
38.(همان مدرك)/106ـ 110با عنوان:(دعوة الفرس الى الاتحاد مع الافغان)
39. (همان مدرك)/106.
40.(همان مدرك)/108.
41. (همان مدرك)/110
42. (همان مدرك)/106
43.(همان مدرك)/108
44.(همان مدرك).
45.(مجموعه اسناد ومدارك چاپ نشده در باره سید جمال الدین مشهور به افغانى) تصویر 26و27; (نقش سید جمال الدین در بیدارى مشرق زمین )ر 272ـ 280.
46.(همان مدرك).
47.(همان مدرك).
49.(همان مدرك).
50.(یاد نامه علامه امین) به اهتمام: دكتر سید جعفر شهیدى ومحّمد رضا حكیمى/127ـ 128.
51. (سیّد جمال الدّین افغانى پیشواى انقلاب شرق) محمّد عثمانى صدقى/128 موسسه انتشارات بیهقى.
52. (مفخر شرق سید جمال الدّین اسد آبادى) ترجمه ونگارش سید غلامرضا سعیدى /145 دفتر نشر فرهنگ اسلامى تهران.
53.(سیّد جمال الدّین افغانى وافغانستان) سیّد قاسم رشتیا/99 موسسه انتشارات بیهقى.
54. (همان مدرك)/100 به نقل از (آثار سید جمال الدّین افغانى)قاضى محمّد.55.(همان مدرك).
56.(همان مدرك)/101.سیّد فر ستادن كسانى كه از خصوصیات اخلاقى ومدنى چنین ملتهایى با اطلاع نیستند مناسب نمى داند وبر این باور است كه: باید عده ّاى براى این كار تربیت شوند.
57.(دین ودولت )/302;(حیات یحیى) یحیى دولت آبادى ج1/99 انتشارات جاویدان.
58.(سیاستگران دوره قاجار) خان ملك ساسانى/203 انتشارات بابك تهران;(سید جمال الدین افغانى وافغانستان )/105.
59.(تاریخ روابط سیاسى ایران وانگلیس) محمود محمود ج5 15ـ 16 اقبال تهران
60. (نقش سید جمال الدیّن در بیدارى مشرق زمین) 93ـ 128 بیوگرافى اجمالى عدهّ اى از افراد فوق راآورده است.
61.(مفخر شرق سید جمال الدّین اسد آبادى ) 163.
62.(اندیشه هاى میرزا آقاخان كرمانى) فریدون آدمیت/12 مقدّمه كتابخانه طهورى تهران.