روش ها ی كمك به رشد مهارت های اجتماعی كودكان:
به هنگام تلاش برای بهبود مهارت های اجتماعی نا محبوب نباید تنها بر رفتارهایی مانند شروع دعوا، كه ظاهراً آن ها را در میان سایر كودكان نامحبوب می كند، متمركز شد، بلكه به طور كلی باید بر رشد مهارت های اجتماعی تأكید شود، زیرا علاوه بر این رفتارهای آشكار، ممكن است آن ها فاقد سایر مهارت های اجتماعی باشند و طریقه ی واكنش نشان دادن در موقعیت های اجتماعی را ندانند.
مشكل اول، شناختن كمبودهای مهارت های كودك است؛ مهارت هایی كه كم تر به چشم می خورند.
برای این كار باید كودك را هنگام تعامل با همسالان و بزرگسالان به دقت مشاهده كرد، به طوری كه بتوان تشخیص داد كودك در حال حاضر واجد و فاقد كدام مهارت هاست. مشاهده گر باید موقعیت مورد مشاهده را در نظر بگیرد(آیا كودك برای تداوم گفتگو، پیوستن به یك گروه یا انجام یك بازی تلاش می كند) و از اتفاقاتی كه رخ می دهد، یادداشت برداری كند تا در صورت لزوم قادر به اقدام اصلاحی باشد. پس می توان این مشاهدات را در یكی از شش مقوله ی ذكر شده در فهرست پذیرش طرد طبقه بندی كرد (لذت بخش بودن، شوخ طبعی، كاردانی/مهارت، مشاركت جویی/زودجوشی، یاری رسانی) به این صورت، هم می توان نقاط قوت وضعف كودك را فهرست كرد و هم برای نقط ضعف تدبیری اندیشید (ویلیام و آشر، 1993). بررسی رفتارهای كودكان در جریان بازی های سازمان یافته روشی مناسب برای پی بردن به مهارت های اجتماعی آن هاست (داج و همكاران، 1986).
آموزش مهارت های اجتماعی، روشی برای بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان است. آموزش مهارت های اجتماعی بر پایه ی ان اصل قرار دارد كه مشكلات كودكان در مهارت های اجتماعی غالباً به این دلیل ایجاد می شود كه كودكان نمی دانند در موقعیت های اجتماعی چه كار كنند و می توان كودكان را برای غلبه بر این مشكلات آموزش دادو به همین دلیل این روش مستلزم آموزش مستقیم مهارت های اجتماعی ضروری است.
ویلیام و آشر (1993) یك جلسه آموزش سه قسمتی پیشنهاد می كنند.
قسمت اول به صحبت مربی (یك بزرگسال پاسخگو، مثلا معلم كودك) درباره ی نحوه ی تعامل بهتر با همسالان اختصاص دارد. هنگام انجام این كار معلم باید بر آنچه كودك «باید» انجام دهد، متمركز شود نه بر آنچه كه «نباید» انجام دهد.
قسمت دوم شامل تكرار و تمرین فعالیت با كودكان دیگر است.
در نهایت نیز مربی و كودك می توانند كاربرد مفاهیم اجتماعی را در خلال آن فعالیت مورد بحث قرار دهند. آموزش مهارت های اجتماعی نباید تنها به توصیف مهارت و توجیه اهمیت آن بپردازد، بلكه باید نحوه ی انجام، زمان و دلیل انجام آن را تشریح كند و نمایش دهد. تكرار و تمرین مهارت ضروری است (بروفی، 1996). گاهی مفید است كه یك مهارت قبل از اینكه در زندگی واقعی به كار برده شود، به صورت بازی نقش، تكرار و تمرین شود. الگوسازی رفتار مطلوب توسط معلم یا سایر متخصصان در مدرسه می تواند به درك كودك از رفتار جامعه پسند، كمك كند.
به عقیده ویلیام و آشر (1993) در روش آموزش مهارت های اجتماعی چهار مفهوم باید آموزش داده شوند:
همكاری (برای مثال نوبت گرفتن، تقسیم مواد و ارائه پیشنهاد در جریان بازی ها)،
مشاركت (برای مثال شركت كردن، شروع كردن، توجه كردن در جریان بازی)،
ارتباط (برای مثال صحبت كردن با دیگران، پرسیدن، صحبت كردن درباره ی خود، مهارت های گوش دادن، برقراری تماس چشمی و به كار بردن اسم كودكان دیگر) و
اعتباریابی (برای مثال، توجه كردن به دیگران، گفتن چیزهای خوب به دیگران، لبخند زدن، ارائه كمك و پیشنهاد)
ممكن است هر یك از كودكان به آموزش اضافی در حوزه های خاص نیز نیاز داشته باشند. مثلا ممكن است برخی از كودكان به دلیل نداشتن مهارت های اساسی مورد نیاز در بازی ها یل ورزش ها، از بازی ها یا فعالیت های گروهی كنار گذاشته شوند. آموزش این مهارت ها می تواند به چنین كودكانی در هماهنگ شدن با گروه های همسال كمك كند.
به غیر از مهارت های ویژه ی اجتماعی، كارهای دیگری نیز وجود دارند كه معلم ها می توانند برای كمك به كودكان نا محبوب كلاس انجام دهند. اولین كار این است كه معلم سعی كند كارهای ذوقیریا، علایق یا استعدادهای كودك نامحبوب را پیدا كند و با تشویق وی به آوردن اشیا مربوط به كار ذوقی به كلاس یا دادن اجازه ی معرفی و صحبت كردن درباره ی كار ذوقی اش، آشكارا او را تبلیغ نماید. این اقدام موجب تثبیت موقعیت كودك به عنوان خبره ی یك كار می شود و اعتبار وی را در گروه تقویت خواهد كرد.
همچنین دادن یك نقش مسئولیتی در كلاس به كودك به افزایش مقبولیت او در میان همسالان كمك می كند، اما به خصوص در میان نوجوانان باید از عنایت ویژه به فرد (عزیز دردانه معلم شدن) اجتناب شود (لاوُیی، 1997).
در مورد كودكان پیش دبستانی، پذیرش آشكارا كودك توسط معلم ممكن است مفید باشد، زیرا احتمالاً این رفتار توسط دانش آموزان تقلید خواهد شد (لاوُیی، 1997).
كار مشاركتی در گروه اگر چه مستلزم مهارت های اجتماعی مزلوب در دانش آموزان است، می تواند به رشد این مهارت ها نیز كمك كند. وا داشتن كودكِ طرد شده به كار كردن با همشال دارای موقعیت خوبدر كارهای دونفری می تواند مقبولیت وی را افزایش دهد، اما معلم ابتدا باید اطمینان یابد كه این كودك توسط همكلاسی ِ دارای موقعیت بهتر پذیرفته می شود.
همگروه كردن دانش آموزان دارای مهارت اجتماعی پایین با دانش آموزان دارای مهارت اجتماعی بالا، هم در كار مشاركتی گروهی و هم در بازی ها می تواند به آن ها كمك كند كه از طریق مشاهده ی همسالان توانمندتر از لحاظ اجتماعی، مهارت های اجتماعی رل فرا گیرند (كمپل، 1992، لاویی، 1997).
برخی از كودكان طرد شده پرخاشگرانه رفتار می كنند، زیرا از مهارت های دیگری برای حل تعارض برخوردار نیستند. این كودكان باید روش های متفاوتی برای مواجهه با تعارض یاد بگیرند (مثل نوبت گرفتن یا مشاركت) كه می توان هم از طریق فعالیت هایی مثل بازی نقش و مباحثه كه در آن ها راه های دیگر ارائه می شود، این كار را انجام داد. وقتی این مهارت ها آموخته شدند، ممكن است هنوز لازم باشد كه معلم در آغاز، هنگام بروز اختلاف در كلاس بلافاصله كودك را راهنمایی كند (كمپل، 1992).
برای اینكه كودك طرد شده همیشه آخرین نفرِ برگزیده برای بازی نباشد، معلم می تواند از روش انتخاب تصادفی برای گروه بندی كودكان استفاده كند.
برخی از پژوهش ها نشان می دهند كه كودكان نامحبوب و طرد شده به خوبی ِ همسالان محبوب قادر به تفسیر هیجان ها و عواطف دیگران نیستند و بنابراین نسبت به عواطف دیگران واكنش نا مناسب نشان می دهند. می توان با دادن نشانه هایی درباره ی هیجان ها و عواطف دیگران به این كودكان (مثلا ً، به سیمین نگاه كن، تصور میكنی كه او به چه چیزی فكر می كند؟ به نظر تو آیا به خاطر كاری كه تو انجام داده ای خوشحال است؟) آن ها را یاری كرد.(آموزش مؤثر)