در هر حال در سبک سورآلیستی محدوده زمان و مکان شکسته می شود و مکانها و زمانهای مختلف با یکدیگر تطبیق می یابند. مثلاً سالهای قبل ـ در زمان حیات حضرت امام ـ در حوزه هنرهای معاصر تابلوی زیبا و بزرگی را دیدم که عده ای از حجاج داشتند رمی جمرات می کردند لاکن آنچه را آنها با سنگ می زدند نمادهای مربوط به آمریکا، استکبار غرب، پول پرستان و شهوت پرستان بود. بنابراین صرف نظر از ظاهر، بعضی از عناصر نظری سبک سورآلیستی مانند امکان شکستن زمان و مکان در چنین کارهایی به چشم می خورد.
افشاری: بله، در این زمینه پیوندی بین فضاهای غیرهمزمان و مکانهای گوناگون ایجاد می شود. اما می توان به جای بازیهای ضمیر ناخودآگاه به واقعیت نزدیک شد. یکی از کارهایی که من انجام دادم و الان در موزه شهداست تصویری از حضرت امام است. ایشان در جماران بودند و جایی نمی رفتند. من از یک عکس استفاده کردم که امام را در حیاط کوچک خانه، کنار باغچه در حال قدم زدن نشان می داد. بعد فضای پشت صحنه را آرام آرام بردم به فضای منطقه عملیاتی
o چون سبک سوررئالیستی جوابگوی نیاز ما بود از آن استفاده کردیم
o حدود 15 تابلو کشیده ام که تصویر حضرت امام در آنها کار شده است
o بیشتر کارهای من دربارة شهادت بود. فکر نمی کنم کاری در ارتباط با جنگ کرده باشم که در آن شهید نباشد
کرخه. یعنی جایی که امام قدم می زد دقیقاً وصل شد به کرخه که رزمندگان اردو می زدند. وقتی دوستان این تابلو را ـ که یک تابلو ساده ای بود ـ می دیدند می گفتند احساس می کنیم امام در فضای جبهه حضور دارد. در واقع این کار یک تلفیق ساده بود.