امام جمعه باید با افکار عمومی به عنوان یک واقعیت برخورد کند، زیرا با واقعیتها باید واقعی برخورد کرد. البته واقعگرایی به معنای تسلیم در برابر واقعیتها نیست چرا که بسیاری از واقعیتها «حقیقت» نیستند. باید با روشهای مناسب آنها را تغییر داد.
دشمن در جنگهای روانی، افکار عمومی را هدف قرار میدهد و از این طریق علیه آرمانها و ارزشها، اعتقادات و افتخارات مردم تبلیغ میکند و با روشهای مخصوص در جنگهای روانی، افکار عموم را نسبت به نظام و دستاندرکاران آن دچار مشکل مینماید. در چنین شرایطی امام جمعه باید به عنوان مرزبانی بیدار، مرزهای اعتقاد را مرزبانی کند و چون دژی پولادین در برابرهجمههای دشمن از طریق بسیج افکار عمومی، صفآرایی نماید.
امامان جمعه و مبلغان مذهبی همواره در حوزه فرهنگ عمومی، راهنما و رهبر افکار عمومی بودهاند و این رهبری و تبعیت آنگاه تحقق پیدا میکند که نفوذ در افکار عمومی انجام گیرد. اگرچه امروز رسانههای قدرتمند دیگری وجود دارند که در ایجاد، هدایت و کنترل افکار عمومی نقش موثری بازی میکنند و در بسیاری موارد رقیبی جدی برای روحانیت و نماز جمعه محسوب میشوند که در چنین شرایطی وظایف سنگینتر و مسئولیت حساستر خواهد بود.
با توجه به رسالت عظیم نماز جمعه و مسئولیت فراگیر امام جمعه در هدایت و روشنگری اقشار مختلف جامعه، هرگز نمیتوان نسبت به جریان افکار عمومی بیاعتنا بود، زیرا در فضایی که تبلیغات شیطانی با موفقیت قرین نخواهد بود باید برای تغییر و تصحیح افکار عمومی و رهبری و ساماندهی آن در چنین فضایی که اذهان جامعه تحت تاثیر جریانهای ناسالم قرار دارند،