شهدا و دفاع مقدس
بنام خدا و سلام بر ارواح پاک شهیدان انقلاب اسلامی ایران با ذکر سلامو صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلام بر روح پر فتوح امام شهیدان و سلام بر ارواح پاک شهیدان انقلاب اسلامی ایران شهید حمید شلمزاری فرزندی از خطه مردم خون گرم خوزستان فرزندی از منطقه زیتون کارگری اهواز و از دامان خانواده پاک و محترم شلمزاری .حمید که متولد سال 1344 و کوچکترین فرزند خانواده بود 5 برادر بزرگتر از خود دارد که افرادی زحمتکش و سخت کوش از بین اقشار کارگری اهواز هستند و بسیار محترم . این شهید بزرگوار به ورزش فوتبال خیلی علاقه مند بود و روزی نبود که در محل بازی فوتبال محلی برگزار نشود و حمید نباشد و نقش او در تیم همیشه دروازه بان بود و عجیب از سنگر دروازه بانی اش پشتیبانی میکرد . خیلی سخت بود گل بخورد در آن زمین آسفالت و هوای گرم برای گرفتن توپ جهش بر اسمان میکرد و می پرید و توپ را میگرفت . اینقدر فوتبال بازی میکرد که یادم است کف پاهایش انگاری پهن شده است . حمید آقا در مبارزه علیه شاه با توجه به استقرار کلانتری 4 شهربانی شاه نزدیک خانه شان همراه با بچه های محل شعار علیه انان می دادند خصوصا شبها که اینها یعنی مامورین شهربانی نمی دانستند چه کسی را دستگیر نمایند . حمید ضمن علاقه به فوتبال بچه درس خوانی هم بود و با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران او که سن کوچکی هم داشت همراه با بچه های محل مثل شهید اردشیر کاتبی در کانون شهید دکتر شریعتی که محلی برای کارهای فرهنگی بود و زیر نظر بچه های مسجد حجت زیتون کارگری هدایت می شد در امر کتابفروشی و نصب پوستر و تراکت آنهم در زمان اوج فعالیت های منافقین و کمونیست ها حمید همراه شهید اردشیر و بقیه بچه های محل با دلی شیر و نترس در مناطقی که این گروهکها فعالیت داشتند کارهای فرهنگی فوق را انجام می داد شبها به امر شعار نویس جهت هدایت این فریب خوردگان اقدام می کرد . با توجه به این ارتباط فرهنگی که با مسجد محل داشت در جلسات قرآن و شرکت در نمازهای جماعت مسجد اهتمام می ورزید و در جلسات هفتگی قران که در منازل مومنین مسجد برگزار می شد شرکت وافری داشت حمید که انموقع یعنی در سال 59 – 60 به سن 15 سالگی تقریبا رسیده بود به همراه تعداد دیگری از بچه های محل با توجه به شروع جنگ تحمیلی به امر آموزش نظامی پرداخت اما از اعزام او به جبهه از اینکه سنش کم بود خودداری می شد سر انجام این دو شهید بزگوار یعنی شهید حمید شلمزاری و شهید اردشیر کاتبی موفق شدند در سال 1361 جهت آزادسازی خرمشهر از دست مزدوران بعثی در عملیات بیت المقدس شرکت نمایند و هر دو آنان در یک زمان به فیض مقام شهادت نائل آیند روحشان شاد و راهشان همیشه پایدار. از خصوصیات اخلاقی شهید حمید شلمزاری می توان مهربانی او و خوش اخلاقی و شادابیش را مثال زد که او را اینطور می دیدی همیشه با چهره ای متبسم و شاد . به دوستی اهمیت بسیاری می داد کسی از او رنجیده خاطر نمی شد و بسیار به امام عشق می ورزید . او که تا سال 61 از نظر روحی و ایمانی و سجایای دیگر و خصوصا از لحاظ جسمی رشد بسیار خوبی کرده بود باید گفت این عزیز واقعا دروازه بان خوبی برای انقلاب اسلامی بود که پیکر نازنینش قطعه قطعه شده آنهم پس از چند روز که از شهادتش می گذشت به عقب آورده شد و عجب مدافع و سنگربان خوبی برای انقلاب اسلامی ایران بوده و هست . روحش شاد . هدف از نوشتن خلاصه ای از زندگی این شهیدان همیشه جاوید این است که 1- جوانان مان را با این شهیدان اشنا کنیم 2- راه انها برای ما درس عبرتی باشد که بدانیم این انقلاب اسلامی همینطوری به این مرحله نرسیده و این شهدا و امام شهدا و مردم عصر 8 ساله جنگ بودند که زحمت کشیدند و پاسداری از این انقلاب نو پا کردند و امروز صیانت از این انقلاب به عهده همه اقشار خصوصا جوانان می باشد . 3- افرادی که هم دارای سابقه خدمت در هر مرحله انقلاب را داشته اند باید بدانند تا آخرین لحظه عمرشان همچون این شهیدان که تا آخرین لحظه عمرشان مدافع این انقلاب بودند انان هم باید اینگونه از ارمانهای انقلاب که یکی از این ارمانها ولایت فقیه است دفاع نمایند . به نقل از شهید قادر راشدی که گفت خون ما ریخته میشود و بر آسمانها ریخته میشود که خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه من هم سخنم را اینطور به پایان می رسانم که خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خامنه ای را نگهدار. محسن از اهواز