تبیان، دستیار زندگی

سلام به تمام دوستان این سوال را از شما میپرسم

خوشحال میشم نظرتونو اعلام کنید

و  همینطور که ایا میتوان به روانشناس اعتماد کرد؟

علم مطالعه ی علمی رفتار و فرایندهای درونی است.
نگرش افراد نسبت به این دانش در اکثر موارد منفی و جهت گرایانه بوده است که در حال حاضر با توجه به تبلیغات و بالابردن سطح آگاهی افراد جامعه تا حدی دیدگاه ها در حال تغییر در جهت مثبت است

روانشناسی با انواع رفتارها سروکار دارد :

شیوه فرزند پروری ، آگاهی به شرایط خانوادگی که باعث ایجاد پرخاشگری ،از خود بیگانی و یا بزه کاری می شود. تأثیر صحنه های خشونت بار تلویزیونی بر کودکان، کنترل عصبانیت، یافتن معنا در زندگی ، پیشگیری از بیمارشدن ( بیماری های روانی )

روانشناسی در عین حال از طریق تاثیرگذاری در سیاست وقوانین ، برزندگی افراد اثر می گذارد.

قوانین مجازات و شرایطی که در آن فرد مسوول اعمال خود شناخته می شود ، همه از نظریه ها و پژوهش های روانشناختی اثر می پذیرند.

با توجه به اینکه روانشناسی در تمام وجوه زندگی ما اثر می گذارد ، شایسته است که حتی کسانی که در پی کسب تخصص در این رشته نیستند ، آگاهی مختصری از این دانش داشته باشند .

این دانش در مقایسه باسایر رشته ها ی علم ودانش بشری ، بسیار جوان است.

"چندی پیش در یک مهمانی ، مادری ، درباره مشکل ترس فرزندش در شب سخن می گفت ، ما به عنوان راهکار ، مشاوره را به او پیشنهاد کردیم اما با کمال تعجب دیدیم  با اینکه خانواده مدرنی نیز بودند ، تصور می کردند که این کار تصویر بدی در ذهن کودک ایجاد می کند ... شاید این فرهنگ در ایران جا افتاده نباشد اما دیگر زمان آن رسیده که با مشکلات روحی خود به طور علمی روبرو شویم !"

همه ما روش هایی برای مقابله با بیماری ها مثل سرما خوردگی یا حتی درمان نیش زنبورداریم ، اما چه کار می کنیم اگر نتوانیم دست از گریه کردن برداریم ؟ یا زمانی که اصلا از زندگی لذت نمی بریم ؟ وقتی دچار اعتیاد به مصرف بیش از حد غذا یا هر چیز دیگر می شویم ؟ اگر پدرو مادرمان هنوز مارا نا امید می کنند ؟ یا وقتی که به نظر می رسد زندگی به طرز دیوانه واری از کنترل خارج شده است ؟

افراد در جنبه های مختلف به سمت مشاوره کشیده می شوند ، به دلایل متفاوت . در 20 سال گذشته ، کشورهای متمدن نسبت به داشتن مشاور شخصی و درمان مشکلات روحی اهمیت زیادی قایل شده اند . بسیاری از خوانندگان و ستارگان ورزشی و سینما روان درمانگر دارند و داشتن مشاور دیگر مثل گذشته لکه ننگ نیست . اما درواقع روان درمانی چیست که این همه درباره آن می شنویم ؟ و ازآن مهمتر آیا می تواند به شما کمک کند ؟

اول از همه باید بدانید که روان درمانی یک دارو نیست و زندگی شما را بی نقص نمی کند شما نمی توانید شادی پایدار را ناگهان کشف کنید . و این به دلیل اینست که این چیزها وجود ندارند !!! و اهدافی غیر واقعی هستند که دنبال کردنشان منجر به ناراحتی بیشتر و ناامیدی می شود . روان درمانی نگاه به اتفاقات بر اساس واقعیت است و شامل دانستن این نکته می شود که زندگی نمی تواند همواره در یک مسیر روبه بالا باشد و همینطور نمی توان با خلا احساسی زندگی کرد.

بنابراین روان درمانی معجزه نمی کند ، اما خیلی کارها انجام می دهد . می تواند اعتماد به نفس را افزایش داده ، مشکلات و نیازهای عاطفی را حل کند ، پشتیبانی لازم را درزمان غم و اندوه یا ضربه روحی فراهم کند ، کشف اشتیاق لازم برای رویارویی با جهان پس از بیماری،طلاق،از دست دادن چیزی یا کسی را تسهیل کند ویا در هنگام شعله ور شدن سوالات وجودی برای یافتن جایگاه خویش در جهان به فرد کمک کند .

هر چیزی برای همه مناسب نیست

شاخه های درمانگری امروزه عبارتند از : روانکاوی، روان درمانی، درمان رفتار شناختی(CBT) ، مربیگری زندگی، هیپنوتیزم، مشاوره مختصر و یا حتی خنده درمانی. دو تای اول ، به عمق رویاها و ناخودآگاه ما نفوذ می کنند ، در حالی که CBT در جستجوی شکستن الگوهای منفی تفکر است . مربیگری وهدایت زندگی ممکن است تشخیص دهد که چه چیز مارا در کارمان عقب نگه داشته است . به خاطر داشته باشید که دستیابی به سلامت روانی اصلا شبیه درمان فیزیکی نیست که درآن یک متد برای همه بدن ها مناسب است . هر کدام از ما شخصیت متفاوتی داریم ، و برای درمان به کمک متفاوتی نیازمندیم.

روان درمانی یک رابطه شخصی عمیق است و پیدا کردن مشاور مناسب شما ، بخش حیاتی پروسه درمان . همانطور که مارتین بوبر فیلسوف می گوید : "فرایند درمان در حین گفتگو اتفاق می افتد " . منظور او این بود که این واقعا مهم نیست که مشاور شما چه جهتی را دنبال می کند ، چه او از جنس ، سن یا ملیت شما باشد ، چه شما تنها یک جلسه مشاوره با او داشته باشید یا مشاوری را برای 20 سال هفته ای یک بار ببینید ، چیزی که کار می کند ، برآمده از گفتگوهاییست که بین دونفر در اتاق مشاوره انجام می شود .

به خاطر دارید چطور در مدرسه با تلنگر معلم چه اتفاقی می افتاد ؟ وقتی ما یک راهنمایی را به کارمی گرفتیم که الهام بخش ما می شد ، بدون تلاش زیاد یاد می گرفتیم . ما موجودات انسانی ،مخلوقات بسیارمقلدی هستیم . اغلب چیزی که مشاورها به عنوان راه چاره مدل سازی می کنند ، راه بدون قضاوت عمل کردن در جهان است ، که می توانیم آن را یاد بگیریم و تکرار کنیم . ما احساس صدمه دیدن و درک نشدن داریم و در آن فضای امن ما شروع می کنیم به شفا و رشد .

در جستجوی یک مشاور خوب باشید .مناسب ترین فرد را پیدا کنید . موثرترین راه برا ی این کار تشکیل یک جلسه مقدماتی با یک درمانگر است ، معمولا برای یک ساعت ،به اینصورت شما می توانید رودررو با هم آشنا شوید . این یک فرصت مفید است تا هردو بفهمید باید روی چه چیزهایی کار کنید .

یافتن زمان مناسب

دراین جلسه ، البته فرض بر اینست که در وهله اول شما می خواهید درمان شوید . ممکن است فردی به اجبار برای درمان بیاید ، به دلیل پافشاری همسر یا حرف دیگران که به او می گویند که مشکلی دارد. باید منصفانه بگوییم که در این موارد، مشاوره به ندرت کمکی می کند . زمان مناسب ، همه چیز است . شما باید بخواهید که برای درمان بیایید و آماده باشید تا با برخی خودآزمایی های دردناک روبرو شوید و از آن عبور کنید .

ما فرض را بر این می گذاریم که ضمیر ناخودآگاه ما همیشه می داند که ما چه زمانی برا ی درمان آماده هستیم . ما باید بتوانیم درباره یک معضل یا موقعیت سخت ، رابطه یا یک بخش از زندگی گذشته خود ، اندیشیده و با آن روبرو شده و از آن عبور کنیم . ممکن است گاهی اتفاقی بیفتد – یک مکالمه اتفاقی ، خواندن یک مقاله ، شنیدن یک برنامه در رادیو – و ناگهان ما احساس می کنیم انگیزه لازم برای این کاررا بیشتر از آنچه فکرش را می کردیم ،داریم .

برخی از افراد در یک وضعیت بحرانی به مشاور مراجعه می کنند . آنها ممکن است قبلا به مشاوره توجهی نکرده باشند ، و در برخی موارد خود درمانی انجام داده اند ،شاید با نوشیدن ،ارتباطات ناسالم ، مواد مخدر و یا انکار ، تا اینکه این استراتژی تکراری بی اثر شده است!! شاید بودن در میانه بحران ، ما را وادارد به مشاور مراجعه کنیم اما فرایند درمان نیازمند سپری شدن یک دوره زمانیست .

روان درمانی بیشتر یک پروسه رفتن به سوی ناشناخته است ، اما منافع آن در بهبود اعتماد به نفس و زندگی بهتر ، آن را تبدیل به یکی ازمهمترین مراحل زندگی می کند . همانطور که مارک تواین نوشته : "بیست سال پس از این ، شما درباره آنچه که انجام نداده اید ناراحت ترخواهید بود تا آنچه که انجام داده اید . پس حرکت کنید . کشتی خودرا از بندر امن دور کنید . بگذارید باد در بادبان شما بپیچد. کاوش کنید . رویا ببینید . کشف کنید ."

حالا که تصمیم گرفتید خودتان با پای خودتان برای حل مشكلاتی که برایتان روحیه و اعصاب نگذاشته، بروید خدمت مشاور، بد نیست بدانید که وقتی رودرروی این آدم نشستید و خواستید سفره دلتان را پیش او باز کنید، چی باید بگویید و چطور رفتار کنید.
یک مثل بین مشاورهاست که می‌گوید: «اغلب مراجعه‌کنندگان می‌آیند که درمان نشوند و چیزی بگویند تا حرف اصلی را نزده باشند». این، به دلیل همان سیستم دفاعی است که در شما فعال می‌شود. هی! اینجا اتاق مشاوره است، اعتماد کنید.

ما چه‌كار كنیم؟
فکر می‌کنید سر خودتان را گول می‌‌مالید یا مشاور را ؟ او اگر این کاره باشد، با یك نگاه می‌فهمد چقدر وضعتان خراب است. بیخودی تلاش مذبوحانه نكنید تا به او بفهمانید مشكلی ندارید و فقط برای اینكه خیالتان راحت شود، به مشاوره تن داده‌اید. مهم این است كه به یك تعامل دوجانبه برسید تا بهترین نتیجه را از مشاوره بگیرید.

-قدم اول تصمیم‌گیری است. وقتی تصمیم گرفتید، دیگر دست دست نكنید.