درهمین حین خودرویی توجهم را جلب کرد تا با سرعت از زیر آتش سنگین دشمن می گذشت و به ما نزدیک می شد. گلوله های توپ و خمپاره با فاصله کمی دراطراف خودرو به زمین اصابت می کرد، ولی خودرو همچنان به سوی مواضع ما پیش می آمد. پس ازچند دقیقه، خودروی تویوتا، که حامل تانکرآب بود، جلوی سنگر مخابرات توقف کرد. گروهبان «اسماعیل سلیمی » و «سرباز سلیمی» با رشادت تمام تانکر آب را از زیرآتش بر حجم دشمن بعثی عبور دادند تا لب های تشنه رزمندگان اسلام را سیراب کنند.
از کنار هر قبضه یک نفر به پای تانکر آب می رفت تا برای بقیه نیز آب ببرد، اما هنوز چند لحظه ای نگذشته بود که انفجار شدیدی مرا به دیوار سنگر کوبید. عینکم را در اثر شدت ضربه خرد شد و خون از سرو صورتم جاری شد. به خاطر موج انفجار و برخورد با دیوار، سرم گیج رفت. درد شدیدی داشتم. پس از چند دقیقه به خودم آمدم. نگاهی به بدنم انداختم. هیچ زخمی بر تن نداشتم. خونی هم که ازسر جاری بود متعلق به کس دیگری بود.
به طرف تانکر آب برگشتم. صحنه دلخراش و درد آوری را در برابر خود مشاهده کردم ؛ اصابت مستقیم گلوله خمپاره به تانکر آب، آن را تکه تکه کرده بود و بچه ها در میان آب، در خون خود غلتیده بودند.
همه ی بچه ها برمظلومیت آنها می گریستند. آن شب دریکی از سنگرها شام غریبان این شهدای عزیز برگزار شد؛ شهدایی که با لب عطشان از دنیا رفتند.
پی نوشت ها :
1. جعفری، مجتبی، در محاصره، ص 121-118؛ محمد رسول شیرازی، سروان توپخانه.
2. ثبت تیر : استقرار مرکز مستطیل پراکندگی روی نقطه تنظیم (نقطه ثبت تیر) که شامل ثبت تیر عرضی و زمانی می باشد.
3.هلی برن : پیاده کردن نیرو به وسیله بالگرد در پشت نیروهای دشمن.
منبع : نادری مسعود /در خاطرت دفاع مقدس/ انتشارات ایران سبز جاپ اول / تهران 1386-