تبیان، دستیار زندگی

در این تاپیک مباحث و مقاله هایی در مورد جامعه شناسی قرار می گیرد.از دیگر دوستان به ویژه کسانی که دانش بیشتری در این حوزه دارند خواهشمندم ما رو از دانششون بی بهره نگذارند.

جامعه‌شناسی دانش بررسی جامعه می‌باشد. این رشته علمی به بررسی جوامع بشری، برهم‌کنش‌های آنها، و فرایندهایی که جوامع را در وضعیت جاری‌شان نگاه داشته یا تغییر می‌دهد می‌پردازد. هدف این حوزه علمی پرداختن به تجزیه جامعه به بخش‌های تشکیل دهنده‌اش مانند انجمن‌ها، نهادها، گروه‌های هم‌جنس، هم‌نژاد، یا هم‌سن، و بررسی نحوه برهم‌کنش فعال این اجزاء با همدیگر است. علاوه بر اینها، این علم موضوعاتی مانند طبقه اجتماعی، قشربندی، جنبش اجتماعی، تغییرات اجتماعی و بی نظمی‌هایی مانند جرم، انحراف، و انقلاب را مورد تحقیق قرار می‌دهد. ^[۱]

از آنجایی که در مقایسه با بقیه حیوانات، انسان کمتر تحت تأثیر و کنترل غرایز می‌باشد، بخش زیادی از رفتارهای او توسط ساختارهای اجتماعی کنترل می‌شود. این موضوع ضرورت وجود ارگان‌های اجتماعی (از قبیل ارگانهای اقتصادی، مذهبی، آموزشی، سیاسی،...) جهت مشخص کردن رفتارها و تصمیمات انسانها را نشان می‌دهد. رشته جامعه‌شناسی به بررسی نحوه‌های تأثیر ارگان‌های اجتماعی بر رفتار انسانها، برهم‌کنش ارگان‌های اجتماعی مختلف با یکدیگر، تشکیل، فرسودگی و نابودی آنها می‌پردازد. ^[۱] از آنجایی که جامعه‌شناسی به رفتار ما به عنوان موجوداتی اجتماعی توجه دارد، زمینه پژوهش آن از واکاوی(تحلیل) تماس‌های کوتاه میان افراد ناشناس در خیابان گرفته تا بررسی روندهای اجتماعی جهانی، همه را دربر می‌گیرد. جامعه‌شناسی، علم شناخت جامعه و همچنین ساختارها، روابط درون آن، نهادهای آن و واقعیت‌های اجتماعی است.

ابن خلدون مؤسس «علمی از تشکیلات اجتماعی» بوده که به آنچه امروزه جامعه‌شناسی خوانده می‌شود شباهت دارد؛ ^[۲] چنانچه برخی از محققین ابن خلدون را پدر جامعه‌شناسی می‌شناسند.^[۳][۴] بگفته دانشنامه بریتانیکا جامعه‌شناسی در اواخر قرن ۱۹ میلادی بواسطه کارهای امیل دورکیم در فرانسه، ماکس وبر و گئورگ زیمل در آلمان، رابرت پارک و آلبیون وودبری اسمال در آمریکا ظهور کرد.^[۱] جامعه‌شناسی در ایران توسط غلامحسین صدیقی (تولد: ۱۲۸۴ هجری شمسی) در سال ۱۳۱۷ هجری شمسی بنیان نهاده شد.^[۵]

جامعه‌شناسان از روش‌های مشاهده‌ای مختلف، نظرسنجی و مصاحبه، تحلیل‌های آماری، آزمایش‌های کنترل شده، و روش‌های دیگر بهره می‌جویند.

اول از همه راجع به خودم بگم که من دانشجوی مهندسی هستم و طبیعتا آشنایی چندانی با این رشته ندارم و بیشتر به جامعه شناسی به عنوان یکی از چیزهایی که می تونه توضیحات علمی برای اتفاقاتی که در جامعه می افته داشته باشه نگاه می کنم که می تونه به کنجکاوی من پاسخ بده.

با سلام.خوب با یاد خدا آموزش رو شروع می کنیم.

اولین مفهومی که من در جامعه شناسی یاد گرفتم مفهوم ذهنیت اجتماعی )به انگلیسی "sociological imagination"  (هست.

این مفهوم کلیدی جامعه شناسی اولین بار توسط جامعه شناسی به نام Mills  معرفی شده است.خوب حالا به تعریف این مفهوم می پردازیم.

ذهنیت اجتماعی مفهومیه که به وسیله ی چند مشخصه تعریف می شه:

1-اول از همه اینکه انسانها توسط ارتباطات روزمره و افرادی همچون خانواده و دوستانشان و محیط محدود اطرافشان احاطه شده اند. به بیانی امروزه افراد توسط یک حلقه ی اجتماعی شمل افرادی که در محیط خانواده کار و تحصیل خود می بینند به تله افتاده اند.

2-مشخصه ی دوم که راه حلی برای مورد اول ارایه میده اینه که افراد به وسیله ی ذهنیت اجتماعی خودشون این قابلیت رو پیدا می کنند که جایگاه خودشون رو در جامعشون مشخص کنند.به زبانی دیگر افراد می توانند جایگاه خود و جایگاه زمانه و نسل خود را در مقیاس بزرگتر و در تمام تاریخ بشر مشخص کنند.

3-مشخصه ی بعدی ذهنیت اجتماعی مرتبط با این موضوع است که افراد به تاثیری که زندگی آن ها هر چند به مقدار اندک بر روی اتفاقاتی که در جامعهشان به وقوع می پیوندد پی ببرند و همین طور بالعکس.یعنی به تاثیر اتفاقاتی که در آن برهه ی تاریخی در اجتماع آن ها در یک مکان معین(قاره،کشور،شهر،محله) می افتد بر زندگی خودشان پی ببرند.

4-و آخرین و مهمترین مشخصه ی ذهنیت اجتماعی این است که با داشتن این توانایی ذهنی ، می توانیم به تعامل مشکلات فردی و معضلات اجتماعی پی ببریم.یعنی تشخیص دهیم که آیا مشکلات روزمره ی ما مشکلاتی هستند که صرفا به خاطر قصور و کوتاهی شخص خود ما به وجود آمده اند یا قسمتی از یک روند اعظم در اجتماعمان هستند؟ فرض کنید که در یک کشور در یک شهر و در آن شهر در یک محله ی ان و در آن یک محله بعضی از افراد بیکار هستند.در این جا مشکل بیکاری ناشی از کوتاهی های شخص و خود فرد می باشد.اما وقتی در یک کشور 50 درصد جوانان بیکار هستند این دیگر یک مشکل شخصی نیست و از محدوده ی فرد و توانایی های او خازج است.این یک معضل اجتماعی است که ثمره ی تعامل ناصحیح بنیان های اجتماعی موجود در جامعه ی فرد است.

خوب امیدوارم از این مطلب خوشتون اومده باشه.هر سوالی که در مورد این مفهوم داشتید در پاسح ها ذکر کنید تا بنده در  حد سواد خودم پاسخگو باشم.آیا شما با فرض هایی که بیان کردم موافق هستید؟/آیا شما این احساس اسیر بودن در روزمرگی را تجربه کرده اید؟آیا می توانید مثال دیگری در مورد مشکلات شخصی و معضلات اجتماعی ذکر کنید؟

هیچ کس هیچ نظری نداره؟؟اگه این طوری کم استقبال کنید دیگه انگیزه ای برای نوشتن نمیمونه1

به نام خدا
شما کار قشنگتون ادامه بدین مطالبتون خونده میشن حتی اگه کاربران نظری هم نزارن چون یه خرده بحث تخصصی من هم اگه مطالب خوبی در این زمینه پپیدا کردم میزارم
یا علی

هوم؟ نع من میام اگه بحث ب جاهای خوب بکشه میام

مممممممممممم
 حالا از کجا ب این نکته دست یافتین ک مفهوم ذهنیت اجتماعی مفهوم کلیدی ای هست و اینا؟
میخوام بدونم چرا
من سال سوم جامعه شناسی ام . . . ب رشتم علاقه مندم و دانشجوی صرف نموندم براش .  . .
بیشتر و بیشتر از یک دانشجوی معمولی تو این حیطه  جنب و جوش داشتم
اینا رو نگفتم تا بادی ب قب قب بندازما نع گفتم تا بدونی یکم نسبت بهش اطلاعات دارم؛همین
ممممممممممم حالا اگه بگی خب تو ک این همه الاپ و تولوپ کردی کلیدی ترین مفهوم رو بگو
من میگم این کار چ لزومی داره؟
اصن مگه میشه کلیدی ترین مفهوم یک علم رو گف؟ هر مفهوم ب جای خودش تو حیطه خودش نقشه خودشو داره
یه جا کلیدی یه جا مکمل
طبیعیه دیگه . . .

دوست عزیز همون طور که اولش گفتم من رشتم مهندسیه با عددا و فرمولا سر و کار دارم(تازه ترم 2 رو هم تموم کردم!) ولی یک دوره به زبان انگلیسی در اینترنت انجام دادم که اسمش "مقدمه ای بر جامعه شناسی بود" این ها رو هم از استادی که اون دوره رو درس می داد و در این حوزه خیلی شناخته شده است نقل کردم اگر نه من فقط بواسطه ی همین دوره جذب جامعه شناسی شدم و اطلاعات آکادمیکم در این مورد به سمت صفر میل می کنه(با کمی خشوع!)


از این که فردی مثل شما وجود داره که علاقه مند به نظر دادن هست هم خیلی خوش حالم.علاقه مندم بدونم شما که علم بیشتری در این مورد دارید به نظرتون چه مفهومیه کلیدیه؟ مفهوم کلیدیم منظورم مطلق نیست  منظورم "یکی از کلیدی ترین مفاهیم از دید بعضی جامعه شناسان " هست.منظورم یک ابزاری هست که شما می تونید مسائل مختلف  و گوناگونی رو باهاش تجزیه تحلیل کنید(یه چیزی تو مایه های مشتق مثلا!).خواهشمندم اگر جایی هم به نظرتون جاده خاکی رفتم بگین خوش حال می شم نظرتون رو بدونم.

به نظر خودمم این مفهوم به این دلیل کلیدیه که می تونیم یه جورایی مقیاس ها رو تغییر بدیم.یه جورایی دید فرد به موضوع مورد تحقیق رو باز تر می کنه.به طور مثال اگر شما یه موضوعی تو ایران در این برهه رو بررسی کردید می تونید با استفاده از این مفهوم به کاوش در دیگر کشور ها و فرهنگ ها و دیگر زمان ها بپردازید و ببینید که آیا الگوی مشابهی رو مشاهده می کنید یا نه؟ و در ضمن در کنار این موضوع فرد ممکنه پی به روابط و دلایلی ببره که بدون استفاده از ذهنیت اجتماعیش هرگز نمی تونسته به اون مفاهیم دست پیدا کنه.