مواردی که فریب در ازدواج محسوب شده و باعث ایجاد حق فسخ میشود:
اگر هر یک عیوب ذیل حین عقد در مرد بوده و زن از آن بیخبر بوده است:
1 – جنون ( دیوانگی) 2 – خصاء ( بیماری جنسی)3 – عنن به شرط اینکه ولو یکبار عمل زناشویی را انجام نداده باشد. 4 – مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازهای که قادر به عمل زناشویی نباشد.
و اگر هر یک از عیوب ذیل حین عقد در زن بوده ولی مرد از آن بیخبر بوده است:
1 – جنون( دیوانگی)2 – قرن ( بیماری جنسی) 3– جذام ( بیماری پوستی) 4– برص( بیماری پوستی) 5 – افضاء ( بیماری جنسی) 6 – زمینگیری7 – نابینائی از هر دو چشم هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور آن وصف را نداشته برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد به صراحت بیان شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد.
شرط کردن صفت به صورتهای زیرمحقق میشود:
1 – بیان صفت به صراحت در ضمن عقد ، ذکر شود. مثلاً وکیل زوجه میگوید : « موکل خود خانم ..... را به عقد ازدواج آقای دکتر.... با مهریه.... درآوردم.»
2- مشخص شدن دختر یا پسر، قبل از عقد به صفتی خاص كه عقد هم مبتنی بر آن صفت واقع گردد، مانند آنكه دختر و پسر قبل از عقد برای یكدیگر نامه بنویسند و پسر در انتهای نامه با عنوان دكتر ... امضا نماید، یا در صحبتهای قبل از عقد، دختر یا پسر خود را به دروغ دارای اوصاف خاصی معرفی كنند.
3- در مورد صفت هیچ گفتگویی نمیشود، ولی بر حسب عرف و عادت عقد بر وجود وصف خاصی نسبت به دو طرف منعقد میگردد؛ مثلاً اگر پسر یا دختر مطلبی در مورد بیماری خود نگویند، قضاوت عرف بر آن است كه لزوماً سالم هستند و دارای بیماری خاص و مهمّی نمیباشند.
بر حسب انواع شرط صفت فوق، تخلف از شرط صفت به صورتهای مختلفی محقق میشود، از قبیل:
1- به دروغ صفت كمالی را به خود نسبت میدهد یا نقصی را از خود دور میكند. مثلاً فردی خود را مهندس معرفی كند.
2- در عمل برخلاف واقع كاری انجام دهد كه در پی آن صفت كمالی را به خویش نسبت دهد یا نقصی را از خود دور كند. مانند: آنكه فردی كچل، در مراسم خواستگاری و عقد از گیسوی مصنوعی استفاده نماید.
3- با سكوت پرده بر روی نقص خویش گذاشته یا تصور دیگران از كمال خویش را مورد تأیید قرار دهد.
كه این وجه به چند حالت قابل تصور است:
الف) فرد نسبت به نقص خویش جاهل باشد، مانند: فرد عقیم یا انسان مبتلا به ایدز كه خودش نیز از وجود این بیماری در بدنش اطلاعی ندارد، لذا خود را سالم میپندارد و طرف مقابل هم تصور میكند كه با فرد سالمی ازدواج كرده است.
ب) فرد نسبت به نقصی كه مخفی است و بدون اظهار آن نمیتوان نسبت به آن مطّلع شد، سكوت میكند. مانند: ابتلا به بیماری سرطان یا عارضة قلبی.
ج) فرد به عیب خود علم دارد و نقص هم ظاهر میباشد، لذا سكوت از عیب به معنای كتمان آن نمیباشد، ولی فرد متقاضی ازدواج كوتاهی كرده و در مورد آن دقت و تحقیق ننموده است، لذا به دلیل كوتاهی خویش، تصوری خلاف واقع نسبت به طرف مقابل پیدا نموده است.
از انواع فوق، مواردی كه فرد به دروغ صفتی را برای خویش بیان كند یا عیب ظاهری را خلاف واقع نشان دهد یا نسبت به عیب مخفی خود كه از آن اطلاع دارد، سكوت نماید، سبب فریب گردیده و به عبارت دیگر طرف مقابل در این نكاح مورد «تدلیس» واقع شده است. بنابراین در تمامی موارد تخلف از شرط صفت، تدلیس محقق نمیگردد، بلکه زمانی تدلیس به حساب میآید که قصد فریب و گول زدن لحاظ شده باشد.در هر حال در موارد تخلف از شرط صفت نیز به استناد ماده 1128 عقد قابل فسخ خواهد بود