انسانهای محترم
از آنچه بیان شد، به روشنی معلوم میشود كه علت تكریم و حرمت هر موجودی از جمله انسان، فضایل اخلاقی و خلق الهی آن چیز است. اینكه انسان در میان همه موجودات از حرمت و احترام برخوردار شد و خداوند او را بر موجودات دیگر برتری و فضیلت و كرامت بخشید، به سبب همین خلق الهی اوست كه در او سرشته شده است.
البته در میان موجودات، ابلیس، به سبب تعلیل نادرست از علت تكریم، خود را شایسته آن مقام دانسته و خواستار تكریم و احترام شد؛ او با چنین توهمی خود را برتر از آن دانست كه به دیگری تكریم نماید و حرمت نگه دارد.
در میان خود انسانها نیز گاه چنین توهماتی رخ میدهد و از اینكه مورد تكریم قرار گرفتهاند، دچار غرور میشوند (فجر، آیه 15) و گاه دیگر كرامت را در جایی دیگر میجویند و به جای اینكه بپذیرند كه تخلق به فضایل اخلاقی و خلق الهی موجب تكریم و احترام میشود، كرامت را در مال دنیا و قدرت و ثروت میجویند و خواهان احترام و تكریم بر این اساس میشوند. (همان)
خداوند با بیان چرایی تكریم و احترام نشان میدهد كه اگر كسی بخواهد محترم باشد میبایست دنبال آن علت باشد.
با نگاهی به مصادیق انسانی كه از سوی خداوند تكریم شده و محترم دانسته شدهاند میتوان این چرایی را به دست آورد.
حضرت ابراهیم (ع) از سوی خداوند تكریم شده و مورد احترام قرار میگیرد، چرا كه همه آنچه خدا خواسته و به عنوان فضایل برشمرده در خود فعلیت بخشیده و با اطاعت كامل از خداوند، متخلق به اخلاق الهی شده است. از این رو خداوند بر او سلام كرامت میفرستد و فرشتگان با تكریم و احترام بر او وارد میشوند. (صافات، آیه 109، هود، آیه 69، ذاریات، آیات 24 و 25).
خداوند درباره تكریم خردمندان در آخرت از سوی فرشتگان میفرماید كه فرشتگان، خردمندان را با احترام و تكریم استقبال كرده و به پیشواز شان میآیند؛ زیرا ایشان با خردورزی، خود را در مسیر شدنهای كمالی قرار داده و به فضایل اخلاقی آراسته و خدایی شدهاند. (رعد، آیات 19 تا 24)همه كسانی كه به بهشت وارد میشوند از كسانی هستند كه در اخلاق، گوی سبقت را از دیگران ربودهاند و با كارهای نیك و پسندیده و رفتارهای معروف و نیكو و صالح توانستند اصول اخلاقی و انسانی را مراعات نمایند.
بنابراین آنها را با نامهای بلند اخلاقی چون ابرار، صالحان، نیكوكاران، محسنان، مخلصان، متقین و مانند آن میستاید و فرشتگان به پیشوازشان میشتابند و با سلام صلوات، ایشان را به بهشت میبرند. (حجر، آیات 45 و 46؛ نحل، آیات 31 و 32؛ صافات،آیات 40 تا 43؛ آن عمران، آیه 198)