• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 561)
چهارشنبه 25/5/1391 - 1:42 -0 تشکر 513552
((نگرشی دیگر به مهدویت))

تا حالا زیاد این حدیث رو شنیدیم - هر کس امام زمان خودش رو نشناسه به جاهلیت از دنیا میره!

تفکر مهدویت و انتظار، یک سیستم فکری و رفتاری است که آثار و اهداف تعیین شده ای را دنبال می کند؛ فرد معتقد به این نظام فکری و رفتاری، باید خود را از نقطه شروعی به نقطه پایان برساند و به نتایج مورد نظر برسد.

این تفکر بر اساس روند منطقی موجود در هر حرکت و فعالیت موفق برنامه ریزی شده است یعنی: تعیین هدف، نقطه شروع، نقطه مرکزی، نفطه مقصد، برنامه حرکت، نقاط بحران و خطر.

برای رسیدن به این نگرش چند مرحله زیر را می گذرانیم:

       مهدویت، کیمیای هستی(هدف)

      معنای زندگی(نقطه شروع)

      قلب امام(نقطه مرکزی)

      همراهی با امام(برنامه حرکت)

      خطر در مسیر (نقاط بحران)

      احساس ظهور(نقطه مقصد)

چهارشنبه 25/5/1391 - 1:49 - 0 تشکر 513627

پاسخ مرحله اول: هدف گذاری/ مهدویت کیمیای هستی


اگر چهار عبارت زیر را با هم جمع کنید چه نتیجه ای حاصل می شود؟


فطرت بشر، کمال خواه است.


+


کمال، خروج از محدودیت هاست.محدودیت در علم و تشخیص(جهل)، محدودیت در اراده(عجز) و محدودیت در بقاء(مرگ و فنا).


+


خروج از محدودیت= اتصال به نامحدود و بینهایت




+


وجود نامحدود و بینهایت= خدا


نتیجه: فطرت من باید به کمال مطلق(خداوند) بپیوندد.




امنیت و عدالت، زمینه ساز تلاش برای حرکت به سوی خداست. منجی موعود، عدالت را می خواهد نه فقط برای عدالت بلکه برای هدفی برتر، او هدفش حرکت دادن تمام بشریت به سوی خداست؛ برقرای تمدنی((خدامحور))؛ تمدنی که فعالیت سیستم ها و شبکه های آن، احساس عظمت، قدرت، علم و وجود بینهایت خداوند را روز به روز در قلب و روح و فکر انسانها، بیشتر و بیشتر می کند. از زبان او بشنویم:




 ((خداوند به کسانی از شما که خدا را باور کردند و رفتار منطبق با خواست خدا داشتند، وعده قطعی داده است که بدون تردیدی مدیریت جهان را به دست آنها خواهد رساند،(همانطور که دیگرانی که قبل از آنها جهان را مدیریت می کردند دست تدبیر الهی آنها را به این موقعیت رسانده است) و دین آن ها را که مورد پسند و رضایت خداوند است در سراسر زمین قطعا گسترده خواهد کرد مطمئنا ترس را از وجودشان خواهد ربود و به امنیت تبدیل خواهد نمود، وضعیت نهایی آنها این گونه خواهد بود که با تمام وجود و بدون هیچ انحراف و تمایلی به دیگری، من را می پرستند.))(نور-۵۵)




علامه طباطبایی رحمه الله علیه در تفسیر این آیه چنین نوشته اند:مقصود از این آیه این است که خداوند جامعه بشری را در نهایت، به جامعه ای تبدیل خواهد کرد که خداپرستی خالص عمومی شود. و این چنین جامعه ای در زمان ظهور مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه محقق خواهد شد.




جواب در یک جمله: مهدویت عدالت را برای حرکت دادن کل بشریت ب سوی خدا می خواهد.




به نظر شما برای سوق دادن زندگی به سمت و سوی ((جامعه مهدوی)) از کجا باید شروع کرد؟


فعالیت بعد پاسخ به این سوال است.



چهارشنبه 25/5/1391 - 1:50 - 0 تشکر 513639

عنوان بحث: مهدویت، کیمیای هستی


هدف بحث: تغییر نگرش به حقیقت مهدویت


نقطه شروع بحث:


بسیاری از مردم در سراسر جهان با مذاهب و عقاید مختلف، منتظر یک منجی هستند. زرتشتیان می گویند: ((سوشیانس، نجات بخش آینده است و همان وظیفه ای را به عهده دارد که زرتشت برای انجام آن بر انگیخته شده است)).


هندوها اعتقاد دارند که: ((پس از خرابی دنیا، پادشاهی در آخرالزمان پیدا می شود که پیشوای خلائق است و تمام عالم را می گیرد و به دین خود می آورد و هرچه از خدا بخواهد برآورده می شود)).


بودائیان آورده اند که: ((بودای بیست وچهارم زمانی ظهور خواهد کرد که دنیا را ظلم و جور فرا گرفته باشد و دوباره دنیایی جدید به وجود می آوردکه دارای همه خوبی و نیکویی هاست)).


یهودیان معتقدند: (( پادشاه موعود ظهور خواهد کرد و جهان را با نور خویش که جلوه ای از نور خداست روشن خواهد کرد)).


مسیحیان می گویند: ((مسیح دوباره ظهور خواهد کرد و عالم را نجات خواهد داد)).


اسلام نیز به صراحت اعلام می دارد که:


((جهان به دست بندگان درستکار من خواهد رسید، این مطلب را پس از اینکه در تورات آورده ایم الهی مقدر شد، در کتاب زبور تصریح کرده ایم))(انبیاء-۱۰۵)


واقعا بشری که تمنای ظهور او را دارد، به دنبال چیست؟ او بیاید تا چه بشود؟


تصور عمومی مردم از ظهور موعود، برقراری عدالت و امنیت جهانی است.




سوال


به نظر شما، منجی هستی، فقط برای عدالت و امنیت ظهور می کند یا هدفی برتر را نشانه رفته است؟!


خب میدونی من چه فکری میکنم؟ اینکه خند داره اومدنمون به اینجا بی دلیل و بی هدف باشه. پس از روز اول که حضرت آدم پاش به این سرزمین خاکی گذاشت، حرکت ما شروع شده.... حرکت به سوی هر چیزی که به خاطر اون خلق شدیم. در طی سالهای طولانی گذشته تا به حال، هر بار یه آموزگار اومده و یه سری درسها رو به ما برای مسیر کلی آموخته.... آموزگار بعدی اومده اونو تکمیل تر کرده...هدفشون هم کامل کردن تصور ذهنی بشر نسبت به خلقتش بوده..... تا ختم این آموزگاران.


اما خدایش فهمیدیم برای چی به اینجا پا گذاشتیم....؟ یا خدا واسه چی اینقدر به خودش زحمت آفرینش من داده؟


اگه فکر کنم که کاملا درک کردم و فهمیدم خدا چرا صد در صد منو واسه چی آفرید..دروغگویی بیش نیستم. چیکار باید میکردم که بفهمم؟ یاد گرفتم که فقط تسلیم بشم...مطالعه کنم، در مورد خودم ... خدا و دنیای اطراف..... اینها همه منو به اون معرفت واقعی میرسونه؟ خب نظر من در مورد هدف اباالصالح علاوه بر برقراری امنیت و صلح جهانی در این عالم، میآن که معرفت ناتموم ما رو به اوج کمالش برسونن...میآن که به ما معنی واقعی انسان رو بفهمونن و اینکه از خودم به خدا برسم.

چهارشنبه 25/5/1391 - 1:52 - 0 تشکر 513652

پاسخ مرحله دوم: تعیین نقطه شروع/ معنای زندگی


((زندگی)) یعنی حرکت فکری، روحی و رفتاری برای رسیدن به هدف.


ملاک زنده بودن یک چیز به این است که اثر مورد انتظار از او، در دیده او دیده شود. مثلا وقتی می گوییم(زمین زنده) یعنی بتواند گیاه را برویاند و سر سبز گردد، بر خلاف زمین مرده که این اثر از آن ظاهر نمی شود. زنده بودن یک ((سخن)) به این است که اثر مورد نظر را در شنونده بگذارد در حالی که ((سخن مرده)) سخنی است که اثر لازم را ندارد.


از یک انسان، انتظار می رود چه اثری را از خود بروز دهد تا بتواند به او گفت: (( انسان زنده))؟!


زنده بودن انسان به حرکت در مسیر کمال(خروج از محدودیت) است، تلاش برای دست یابی به عقلی منطقی، روحیه ای سالم و رفتاری متعادل.


ار آنجایی که دین، باعث می شود فکر، روح و رفتار انسان در جهت کمال قرار گیرد و فعال شود. قرآن، دین را حیات بشریت خوانده است. مهدویت حقیقی اینگونه است.


((معنی زندگی)) یعنی جهت دار شدن زندگی به سوی یک هدف، هدفی که منفعتی بیشتر از اهداف دیگر دارد.


معنای زندگی یک نفر به ((پول)) است یعنی جهت اصلی زندگی او برای رسیدن به پول بیشتر است. یعنی او منفعت ((پول درآوردن)) را بهتر و بیشتر از منفعت هر گونه تلاش و فعالیت دیگر می داند.


معنای زندگی یک نفر ((زن و بچه اش)) است، یعنی بیشترین تلاش فکری، روحی و رفتاری او برای ارتباط با خانواده اش می باشد، یعنی او احساس خوشایندی را که در ارتباط با آنها دارد بر منافع دیگر ترجیح می دهد. معنای زندگی یک نفر ((شغل و کار)) اوست یعنی اگر شغلش را از دست بدهد، دیگر هیچ مساله و موضوعی نیست که فکر و روح و رفتار او را به حرکت و تلاش وا دارد.


زندگی برخی ((بی معنی)) است زیرا هیچ موضوعی در زندگی نیست که برای آن ها اولویت و اهمیتی بیشتر از دیگر موضوعات داشته باشد.


بنابراین هر روز به روز مرگی و رفع نیازهای اولیه جسمی و روحی می گذرد. اینها دور نمایی از زندگی ندارند، زندگی آنها جهت خاصی ندارد و هیچ نقطه روشن و قابل اتکایی نیز در آینده آن ها به چشم نمی خورد. معنی زندگی چیست؟ چه چیزی در زندگی شما نقش محوری را به عهده دارد که اگر از بین رود دیگر زندگی برای شما بی معنی خواهد شد؟


مهدویت به زندگی معنی می بخشد، یعنی: مهدویت مسائلی را برای انسان ملموس می کند که محور زندگی را تغییر می دهند، اولویت های انسان را جابجا می کنند، تعریف جدیدی از نفع و ضرر ارائه می نمایند و وجود انسان را به سوی دستیابی به حقایقی دیگر سوق می دهند.


پاسخ در یک جمله: معنی زندگی هر کس آن چیزی است که به تصمیمات او جهت می دهد.



چهارشنبه 25/5/1391 - 1:53 - 0 تشکر 513653

مرحله سوم: تعیین نقطه مرکزی



قلب امام


شناخت نسبت به اهداف، فعالیتها، ادراکهایی که از این عالم و ما دارند...... شناخت به اینکه چرا این وظیفه به عهده حضرت گذاشته شده است. او کیست؟


در قلب ایشون چه می گذرد؟...... آرامش، صبر، اراده، توکل، امید... انگیزه های لازم برای هدایت و ادای وظیفه ای که به عهده دارند..... همهء اعمال و رفتارهاشون با شناخت و هدفمند است. الان تقریبا هیچ تصوری از آنچه از قلب ایشون میگذره ندارم.... چون آنچه را که باید درک کنم تا به شناخت لازم نسبت به قلب و اهداف ایشون برسم، هنوز کسب نکرده ام.

چهارشنبه 25/5/1391 - 1:54 - 0 تشکر 513654

مرحله چهارم: برنامه حرکت/ همراهی با امام

هنر و تخصص امامان (ع) به جریان انداختن توجه به خدا و فعال سازی حرکت به سوی خدا در تمام زوایای زندگی بشر است. مدیریت شبکه هستی برای تربیت انسانهایی که خداوند را با تمام وجود حس می کنند و از محدودیت های نفس گذشته و به ملکوت بی انتهای الهی وارد شده اند، به عهده امام است.


شبکه هستی چگونه است؟ فعالیت و حرکت انسان در این شبکه چگونه است؟ تعالی و تنازل در این شبکه چگونه به وجود می آید؟ شکل زیر پاسخی اجمالی به این پرسش های بنیادین باشد:


ما در عالمی زندگی می کنیم که تمام اجزاء آن بدون استثناء به هم مرتبطند و بر یکدیگر تاثیر می گذارند، عالمی به هم پیوسته و یکپارچه که به سوی یک هدف واحد در حرکت است(به سوی ذات بینهایت خداوند).


هستی، یک شبکه به هم پیوسته هدف دار است. در هر شبکه، تغییر یک جزء بر دیگر اجزاء و بر کل، تاثیر دارد و هیچ یک از عناصر، اثر مستقل و جدا از مجموعه ندارند.


دقت در این نمودار نشان می دهد که کوچکترین تغییر در هر یک از نقاط ارتباطی به دیگر نقاط هم سرایت می کند. هر نقطه را که حرکت دهید تمام نقاط دیگر هم تغییر خواهند کرد. هر کدام از ما در دائره اراده قرار داریم و با حجم عظیمی از اثرگذاریها و اثرپذیریها (ارتباطات) درگبر هستیم، هر حرکتی بخواهیم انجام دهیم و به هر سویی بخواهیم برویم، خطوط ارتباطی دیگر ما را به سوی دیگری می کشانند. چه کنیم تا بتوانیم به سوی مقصد حرکت کنیم؟


پاسخ در یک کلمه است: تنظیم ارتباطات. یعنی مشخص شود که در هر کدام از محورها چه برنامه ای باید اجرا شود و چه تاثیری بر انسان داشته باشد تا برآیند تمام تاثیرات، تقویت و تشدید حرکت به سوی خدا باشد.


دین، ارائه کنندهء معادلات ارتباطی انسان در شبکه هستی، برای ایجاد حرکت به سوی خداست و امام (ع)، مدیر و مجری این برنامه است. او نظام ها و سیستم های به هم پیوستهء زندگی جهانی بشریت را به گونه ای تعریف خواهد کرد که نیرو های تک تک انسانها در طول زندگی در فضای فردی و اجتماعی، شهری و بین المللی به طور مستمر در جهت احساس و مشاهده قلبی خداوند و عالم ملکوت، متمرکز شده، تقویت شوند.


انسان منتظر، منتظر تغییر سیستم ها و نظام های زندگی است. سیستم هایی که نه فقط رفع نیاز کنند بلکخ نیرویی در او بوجود آورند که افق فکر و ادراکات قلبی او را روز به روز گسترده تر سازد، در خانه و فرهنگ خانوادگی ای زندگی کند که او را متوجه خدا می کند. در شهری فعالیت و رفت و آمد داشته باشد که فضای آن قلب و دل را به سوی خدا می کشاند. در محلی کار کند و در سازمانی فعال باشد که در عین انجام امور مربوط به زندگی مادی، نفس های او از عشق به خدا حکایت کند. در بازاری داد و ستد داشته باشد که با وجود سر و کار داشتن با پول و نماد تمام نمای مادیات، وقتی به خانه بر می گردد وجود خود را پر از انوار رحمت الهی ببیندو.....


پس اگر حضرت را ببینیم از او احساس حضور و وجود بی انتهای خدا را خواهیم خواست و برای اینکه این خواسته محقق شود باید کلیه نیرو های خود را به سمت و سوی خداوند متمرکز کنیم و برنامه ها و سیستم های زندگی خود را به سیستم های خدا افزا تغییر دهیم تا در شبکه هستی بتوانیم به سوی او حرکت کنیم.


و البته دستیابی به این سیستم ها و برنامه های خدا افزا در مقیاس جهانی، نیازمند حضور امام و دسترسی به عقلی متصل به ملکوت است تا ارتباط قلبی با ارتباط حضوری تکمیل شده، بشریت را به نتیجهء مطلوب برساند.


((تلاش برای توجه. جهانی به سیستم های خدا افزا در زندگی و فراهم کردن زمینه های لازم برای تحقق این سیستم ها، برنامه حرکت فرد منتظر است.))


در مسیر مهدویت، مخاطرات و بحران هایی انان را تهدید می کند. شناخت خطر، شرط لازم در حرکت های موفق است؛ در مرحله بعد این خطر ها بررسی می شوند. انشاالله


پاسخ در یک جمله: تنظیم یک زندگی خدا افزا در تمام فعالیتها انسان را با امام همراهی می کند.

چهارشنبه 25/5/1391 - 1:57 - 0 تشکر 513656

پاسخ مرحله پنجم: تعیین نقاط خطر و بحران/ خطر ها در مسیر


اهمیت دادن به شناخت آفتها و خطرها، شرط عقل است مخصوصا در فعالیت هایی که آثار طولانی و دراز مدت برجای می گذارند. مهدویت، با سرانجام بشریت گره خورده است. پس دقتی مضاعف می طلبد. معمولا آفت ها و خطر ها به دو سر منشاء اصلی باز می گردند:



  • خود محوری

  • ظاهر گروی


خود محوری در تصمیم ها و انتخاب ها، سر چشمه ایجاد اکثر مشکلات فکری، روحی و رفتاری است. آفتی که مانند آتش به روح انسان می افتد و تمام وجود او و تمام دنیا و آخرتش را می سوزاند.


ما دو انتخاب بیشتر نداریم یا خدا یا خود!! یا فکر و روح و رفتارمان را پر از خدا و رضایت خدا کنیم، یا پر از دلخواه و پسند خود!!


خودمحوری و تکیه دائم بر پسند و سلیقه و تشخیص خود در تصمیم ها و انتخاب ها، به مرور سبب غفلت از مقصد و سرگرم شدن به زندگی روزمره می شود و روح مهدویت را از انسان می گیرد؛ و جایی برای تمنا و تمایل و توجه به زندگی (( خدا افزایی )) که سراسر جهان برقرار شود باقی نمی ماند. توبیخ الهی را ببینید:


آیا وقت آن نرسیده است خدا باوران، این باور را از ذهن و فکر به قلب و دل بکشانند و قلب هایشان خدا و حقایقی که فرستاده است را احساس کند و دائم متوجه او باشد؟!! آیا وقت آن نرسیده است که دیگر مانند جوامع گذشته رفتار نکنند؟! جوامعی که حقایق الهی به آنها رسید ولی با امروز و فردا کردن عمل به این حقایق، در خودمحوری و تمایلات شخصی فرو رفتند و جایی برای توجه به خدا باقی نگذاردند و نتیجه این که اکثر آنها نافرمان و خرابکار هستند. (از سوره حدید/آیه 16)


ناامیدی نسبت به ظهور و شک کردن در آن، در اثر طولانی شدن زمان غیبت از نتایج خود محوری است؛ چراکه خدا محوران روز به روز آثار زندگی با رنگ و بوی خدایی در قلب و دل خود لمس می کنند و در نتیجه شوق بیشتر برای فضای ظهور و رسیدن به اوج تکامل انسانی پیدا می کنند.


ظاهرگرویی، سرچشمه ای دیگر برای بسیاری از مشکلات و حسرتهاست. عادت به پر کردن عقل از دیدنی های مادی محدود، سبب می شود قدرت ادراک لایه های نهفته در موضوعات و قدرت دیدن سرچشمه های اصل امور از دست برود. مثلا عادت به دیدن عمر های کوتاه، امکان داشتن عمرهای بلند را مشکوک یا مردود کرده است. یعنی زمان غیبت طولانی می شود و برخی در زنده بودن منجی موعود شک می کنند؛ مگر می شود انسان که قرن هاست عمری به طور متوسط 70 سال دارد، بیش از هزار سال عمر کند؟! پاسخ این است که: آری می شود! بدن در محیط زندگی انسان این ظرفیت را دارد.


حضرت نوح (ع) به تصریح قرآن حداقل 950 سال عمر کرد.(از سوره عنکبوت/ آیه 14)


یعنی بدن مادی بشر و محیط زندگی او قابلیت عمرهای طولانی را دارد ولی هنوز علم عمومی بشر به چگونگی بهره برداری از آن نرسیده است.


از دیگر موارد ظاهربینی و ظاهرگروی، این حس و سوال است که (( اگر امام است، چرا غایب است؟ از امامی که دسترسی به او نداریم چه حاصل ؟)) کسانی که برقراری ارتباط را فقط در ارتباطات گفتاری و دیداری و شنیداری حس کرده اند، نسبت به وجود ارتباطات غیر حسی در شک و تردید می شوند.


پاسخ این که: او غائب است ولی نه غائب از تدبیر امور و هدایت بشر و تربیت طالبین حقیقت، او فقط از چشمان ما غائب است همانگونه که خداوند از چشمان ما غائب است ولی تمام هستی به تدبیر اوست.


حضرت در پاسخنامه ای به محمد بن نعمان اینگونه آورده اند:


(( ما گرچه بر حسب صلاحی که خداوند در نظر دارد دور از چشم ودسترس شما هستیم(و تا وقتی که حکومت های ظالم و فاسق، دنیا را در دست دارند در غیبت خواهیم بود). ولی هیچ چیزی از شما بر ما مخفی نیست و کاملا بر اوضاع و احوال شما مسلط هستیم و ...... مواظبت می کنیم...... شما نیز (بابکار بردن عقل و انجام عمل صالح) ما را در نجات دادنتان از بلا و فتنه یاری کنید.))


غیبت از دیدگان، موجب فعال شدن قوای عقلانی و روحی برای دست یابی به او می شود و زمینهء لازم برای تکامل عقل و روح انسان را فراهم می کند. حضرت صادق (ع) فرمودند:


((هنگامی که قائم ما از اهل بیت، ظهور کند. دست بر سر انسانها می گذارد و عقل و فکر بشر را یکپارچه و کامل می گرداند.))


توجه ودل بستن به مدعیانی که ادعای نیابت و سفیر بودن از جانب امام زمان را دارند یا ادعا می کنند خود امام زمان هستند و ظهور کرده اند یا کسانی که برای ظهور، وقت مشخص تعیین می کنند نیز از خطرلت ظاهرگروی است. حضرت در پاسخنامه ای که به آخرین نائب خود می نویسند می فرمایند:


((هیچ کس را بجای خود قرار نده چرا که غیبت کامل آغاز شده و ظهوری نخواهد بود مگر بعد از اذن خداوند و اراده خداوند بر ظهور قرار نخواهد گرفت مگر بعد از زمانی طولانی و از یاد رفتن من از دلها و پر شدن زمین از فساد. در طول زمان غیبت، عده ای خواهند آمد و ادعای ظهور مرا خواهند کرد. خوب توجه کنید که هر کس قبل از بروز نشانهء حرکت سفیانی و شنیده شدن ندای آسمانی، ادعای ظهور مرا کند قطعا دروغگوست. ))، (( هر که برای زمان ظهور وقت تعیین کند دروغ گفته است.))


پاسخ در یک جمله: خودمحوری از یک سو و ظاهرگروی از سوی دیگر منشاء تمام خطرات و بحران هاست.

چهارشنبه 25/5/1391 - 2:0 - 0 تشکر 513658



عنوان بحث: احساس حضور


هدف بحث: تشخیص هویت (( انتظار فعال))


نقطه شروع بحث:


زمینه سازی برای ظهور، به مانند آماده سازی زمینی برای برپایی ساختمانی عظیم درآن است. ساخت بنا با مدیریت مستقیم ولی الله الاعظم (عج) انجام می شود ولی آماده سازی زمین به عهده منتظران است. زمین لازم برای این ساختمان باید هموار شود، حفر شود، پی چینی شود و پی ریزی شود.


تمام منتظران عالم از ابتدا خلقت از حضرت آدم ابوالبشر و حضرت نوح و ابراهیم خلیل الله گرفته تا حضرت موسی و عیسی روح لله تا پیامبر اعظم حضرت محمد حبیب الله (ص) و جانشینان یازده گانه اش (س)، چشم به راه معمار نهایی جهانی بوده و از او سخن گفته اند و تلاش های خود را در مسیر به بلوغ رساندن جهان و زمینه سازی برای او توصیف کرده اند.


در هر برهه از تاریخ، مردانی بزرگ و استوار، با دستانی مجروح از زخم دشمنان و چشمانی گریان ولی پر امید، آجری به آجرهای پی و بنیان این ساختمان افزوده اند و با اشک، آمیخته و به خون خود آن را مستحکم کرده اند. گرچه برخی آجری نیافتند و سر در پی این ساختمان گذاشتند و با خون گلوی طفلان مستحکم کردند و ندای این الطالب بدم المقتول بکربلاء را در آه سینهء منتظران عالم طنین انداز کرده اند.



جمعه 27/5/1391 - 1:0 - 0 تشکر 515687

behroozraha گفته است :
[quote=behroozraha;558041;513639]

عنوان بحث: مهدویت، کیمیای هستی


هدف بحث: تغییر نگرش به حقیقت مهدویت


نقطه شروع بحث:


بسیاری از مردم در سراسر جهان با مذاهب و عقاید مختلف، منتظر یک منجی هستند. زرتشتیان می گویند: ((سوشیانس، نجات بخش آینده است و همان وظیفه ای را به عهده دارد که زرتشت برای انجام آن بر انگیخته شده است)).


هندوها اعتقاد دارند که: ((پس از خرابی دنیا، پادشاهی در آخرالزمان پیدا می شود که پیشوای خلائق است و تمام عالم را می گیرد و به دین خود می آورد و هرچه از خدا بخواهد برآورده می شود)).


بودائیان آورده اند که: ((بودای بیست وچهارم زمانی ظهور خواهد کرد که دنیا را ظلم و جور فرا گرفته باشد و دوباره دنیایی جدید به وجود می آوردکه دارای همه خوبی و نیکویی هاست)).


یهودیان معتقدند: (( پادشاه موعود ظهور خواهد کرد و جهان را با نور خویش که جلوه ای از نور خداست روشن خواهد کرد)).


مسیحیان می گویند: ((مسیح دوباره ظهور خواهد کرد و عالم را نجات خواهد داد)).


اسلام نیز به صراحت اعلام می دارد که:


((جهان به دست بندگان درستکار من خواهد رسید، این مطلب را پس از اینکه در تورات آورده ایم الهی مقدر شد، در کتاب زبور تصریح کرده ایم))(انبیاء-۱۰۵)


واقعا بشری که تمنای ظهور او را دارد، به دنبال چیست؟ او بیاید تا چه بشود؟


تصور عمومی مردم از ظهور موعود، برقراری عدالت و امنیت جهانی است.




سوال


به نظر شما، منجی هستی، فقط برای عدالت و امنیت ظهور می کند یا هدفی برتر را نشانه رفته است؟!





هوالعزیز
سلام

در ادامه پاسختون به این سوال منم به شخصه اینو میگم که:
اگر امنیت برقرار باشه هدفها درست به تکامل میرسند
خاصه امنیت روانی درست که در گرو دین و مذهب درسته
اینا نباشند اون کمالی هم که میرسی یا ناقصه یا توش شک میکنی

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.