درس هشتم : احكام اولیه و ثانویه در همسرى
دیانت مقدس اسلام ، در امر مربوط به خانه و كارهاى مختلف خانواده ، احكامى اولیه و احكامى ثانویه دارد: احكام اولیه ، آنهایى ست كه زن و شوهر باید در مرحله نخست به آن عمل كنند، سپس اگر تخلف ورزیدند، نوبت به احكام ثانویه مى رسد، ولى بسیارى از مسلمین را مى بینیم كه حكم ثانویه را به جاى حكم اولى مى گیرند و در مقابل عمل ، دچار محذور و سرگردانى مى شوند. (28)
آنها مى گویند: دستور اسلام این است كه زن در خانه شوهر وظیفه ندارد، هیچگونه كارى انجام دهد: نه بر او واجب است غذائى بپزد، نه ظرفى بشوید، نه دكمه یى بدوزد و نه نظافتى بكند، حتى براى شیر دادن كودكش هم مى تواند، تقاضاى دایه یا اجرت نماید و شوهر هم مى تواند به زن بگوید: راضى نیستم بدون اجازه من ، پایت را از خانه بیرون گذارى ، اگر چه پدرت بمیرد یا مادرت فلج شود، یا بیشتر از دو دست لباس تابستانى و زمستانى وظیفه ندارم برایت بخرم سپس مى بینید اگر این دستور اسلام در خانواده ها عملى شود، زن در میان خانه اسیرى در قفس مى گردد و مرد رئیسى بدون خوراك و پوشاك و خانه مزبله یى غیر قابل زیست .
درست است : حكم اسلام همین است ؛ ولى این حكم در مرحله دوم است و به اصطلاح حكمى است ثانوى و در مورد تخطى زوجین از حكم اول در زمان درگیرى و نزاع است .
حكم اول اسلام كه براى همگان است و حكمى است اصلى و قاطع و طبق عدالت و فطرت ، این است كه : خود زن و شوهر با آزادى و رضایت كامل ، امور خانه را میان خود تقسیم كنند و هر یك قسمتى را به عهده بگیرد.
على و فاطمه علیهما السلام كه این موضوع را مطرح كردند، پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) حاضر بود و این گونه تقسیم نمود كه كارهاى بیرون خانه به عهده على (علیه السلام ) و كارهاى درون خانه به عهده فاطمه (س ) باشد. هر دو راضى شدند و فاطمه (س ) فرمود: بسیار خوشحال شدم كه پدرم ، كارهاى مربوط به مبارزه زندگى و درگیرى با مردان را از گردن من برداشت ، ولى اسلام نظر به آنكه آزادى و رضایت زوجین را در مرحله اول دستورات خود قرار داده است ، این تقسیم را حتمى و الزامى نفرموده است . اگر زن و شوهرى بر عكس كنند و مرد متصدى كارهاى درون خانه شود و زن كارهاى بیرون خانه را با رعایت عفت بر عهده گیرد، از نظر اسلام مانعى ندارد و عقد مزاوجت آنها باطل نمى شود، همچنین نسبت به بیرون رفتن زن از خانه ، هر گاه شوهرى عاقل باشد و زن خود را عفیف بیند و به او بگوید: در بیرون رفتن از خانه آزادى ، از نظر اسلام مانعى ندارد؛ بلكه باید چنین كند تا صفا و یكرنگى باقى بماند.
فرض كنید چند نفر رفیق به مسافرت مى روند. آنها كارهاى چند روز مسافرت خود را به دو گونه مى توانند انجام دهند:
اول آنكه در كمال خلوص و صفا، هر كس هر كارى كه پیش آمد و معطل مانده بود، انجام دهد.
دوم اینكه از اول كارها را تقسیم كنند كه یكنفر مثلا باید خرید كند، دیگرى غذا بپزد، سومى ، ظرفها را بشوید و چهارمى مركب را آماده كند و براند. اسلام به زن و شوهر اختیار داده است كه نسبت به كارهاى خانه هر یك از این دو طریق را كه بخواهند انتخاب كنند.
اسلام هیچگاه به شوهر نمى گوید: تو باید زن خود را در خانه محبوس كنى و به او اجازه ندهى ، از خانه بیرون رود.
حال اگر زن یا شوهرى از این آزادى و حكم متین اسلام ، سوء استفاده كند و مثلا شوهر بگوید راضى نیستم به عروسى خواهرت بروى با وجود اینكه هیچ اشكالى هم در بین نباشد در آنصورت مقررات اسلام در 1400 سال قبل ، چاره این اشكال را نموده و ضامن اجرائى محكم و قاطع و فورى برایش معین كرده است ، یعنى به زن اجازه داده است كه بگوید: به عروسى خواهرم نمى روم ، ولى از فردا نه وظیفه دارم غذا بپزم ، نه جارو كنم ، نه لباس بشویم ، نه نظافت كنم و نه بچه ات را شیر دهم . آنجاست كه مرد خام و مغرور سیلى مى خورد و فورا مى گوید: من شوخى كردم كه گفتم به عروسى نرو!
خلاصه آنچه فقهاء عظام در رساله ها مى نویسند كه شوهر به زن اجازه ندهد از خانه بیرون رود یا زن مى تواند، در خانه هیچ كارى انجام ندهد. قانون و دستورى است كه حق و اختیارى به زن و شوهر مى دهد و این گونه قوانین براى زمان اختلاف و نزاع است ، نه براى همیشه ، مانند قوانین جزائى و كیفرى دادگسترى یا قوانین حدود و قصاص و دیات كه در رساله ها نوشته مى شود، همگى براى زمان تخلف و جنایت است ، براى زمان درگیرى و نزاع است و براى چاره جویى و حل اختلاف است ، نه به عنوان برنامه زندگى و وجوب شرعى ، فقهاء مى گویند: (( حق دارد، مى تواند )) نه آنكه واجب است و حتما باید چنین كند.
به نظر اینجانب بعضى از مردان كه به همسرشان اجازه نمى دهند، از خانه بیرون برود، به خاطر عقده حقارتى است كه در وجود ایشان است . آن گونه مردان در خانواده پست و كم سوادى بزرگ شده اند هیچگاه آقایى و بزرگوارى ندیده اند، از اینرو به محض اینكه زن ضعیفى تحت اختیار آنها درآمد، مى خواهند بر او تحكم و زورگویى كنند؛ لذا گاهى باد به غبغب مى اندازند و مى گویند بدون اجازه من حق ندارى پایت را از در خانه بیرون گذارى ، آنها حقارت خویش را با این سخن نشان مى دهند.
مردانى دیگر، دل چركین و بدگمانند و خیال مى كنند، همه مردان هرزه و همه زنان سست و ضعیفند. و بزودى فریب مى خورند؛ ولى در بیرون رفتن از خانه در دو صورت تقصیر با زن است .
اول : در جائى كه شهر شلوغ است . در محل رفت و آمد زن ، جوان یا جوانان هرزه ئى هستند یا كوچه تاریك و خلوت است و زن جلف و سبك است وقار و سنگینى ندارد، در اینجا عقل هم مى گوید: مرد حق دارد، زن خود را از بیرون رفتن جلوگیرى كند یا خودش همراه او برود و خلاصه به نحوى او را كنترل كند.
دوم : زنى كه بعد از ازدواج مى خواهد مانند قبل از ازدواج آزاد باشد، هر روز به خانه پدر و مادر و فامیل خود برود، چنین زنى باید بداند كه زمان كودكى گذشته و اكنون كدبانو شده است ، او باید بعد از این مادر شود، او با همسرى قرارداد بسته است كه طبق مقررات اسلام زندگى كند، تمام مخارجش را شوهر تحمل كند و او هم وظائفى به عهده گرفته است كه یكى از آنها جلب رضایت شوهر در بیرون رفتن از خانه است . حفظ مال شوهر و حتى مال خودش در خانه محتاج به مراقبت و تحفظ است و نمى شود هر روز به بهانه ئى از خانه بیرون رفت .
در هر حال ، تا زمانى كه زن بدون اجازه شوهر در خارج خانه است ، حق نفقه ندارد.
دلیل
25- عن اءبیعبدالله عن اءبیه - علیهماالسلام - قال : تقاضى على و فاطمه الى رسول الله - صلى الله علیه و آله و سلم - فى الخدمه ، فقضى على فاطمه - (علیها السلام ) - بخدمتها ما دون الباب و قضى على على - (علیه السلام ) - بما خلفه ، قال : فقالت فاطمه : فلا یعلم ما دخلنى من السرور الا الله باكفائى رسول الله - صلى الله علیه و آله و سلم - تحمل اءرقاب الرجال .
امام صادق از پدرش امام باقر علیهما السلام نقل مى فرماید كه : على و فاطمه درباره خدمات خانه از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) داورى خواستند، پیغمبر قضاوت فرمود كه خدمت درون خانه بر عهده فاطمه باشد و خدمت بیرون خانه بر عهده على . فاطمه گفت : جز خدا كسى نمى داند كه چه سرورى به من دست داد، اینكه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) دست به گریبان شدن با مردان را از عهده من برداشت . (29)
26- و قال (علیه السلام ): ما من امراءه تسقى زوجها شربه من ماء الا كان خیرا من عباده سنه : سیام نهارها و قیام لیلها و یبنى الله لها بكل شربه تسقى زوجها مدینه فى الجنه و غفرلها ستین خطیئه .
و آنحضرت فرمود: هر زنى كه به شوهرش شربت آبى دهد، براى او بهتر است از اینكه یكسال عبادت كند و نیز خداوند در برابر هر شربت آبى كه به شوهرش مى دهد، شهرى در بهشت برایش بنا مى كند و شصت گناه او را مى آمرزد. (30)
از این روایت و روایات دیگرى كه به این مضمون رسیده و در كتاب وسائل نقل شده است ، دانسته مى شود كه كمك كردن به شوهر بر زن واجب نیست ، بلكه مستحبى است كه خداوند مهربان ، آن همه ثواب به زن مى دهد.
27- ایما اءمراه خرجت من بیتها بغیر اذن زوجها فلا نفقه لها.
هر زنى كه بدون اجازه شوهرش از خانه خارج شود، حق نفقه ندارد. (31)