مهندس خلافكار سریال راز پنهان ـ كه حالا حافظهاش را از دست داده است ـ از نقشی كه در این مجموعه بازی كرده خوشحال است، چون این مجموعه را....
شرط ماندگاری، فراموشی خود است
او برای اولین بار در فیلم سینمایی «وقتی همه خوابیم» به مخاطب معرفی شد اگرچه پیش از آن، كار هنری را تجربه كرده بود. علیرضا جلالیتبار برای حرفه خودش به عنوان بازیگر، تعریف و تحلیلهای خاصی دارد؛ داشتن خلاقیت را منوط به كسب دانش و تجربه پی در پی میداند و معتقد است هرچه بیشتر بخوانی و بدانی بیشتر در كارت موفق میشوی. مهندس خلافكار سریال راز پنهان ـ كه حالا حافظهاش را از دست داده است ـ از نقشی كه در این مجموعه بازی كرده خوشحال است، چون این مجموعه را در كارنامه كاری خود گامی رو به جلو میداند.
فكر میكنم بازیتان در سریالها نسبت به فیلمهای سینماییتان خیلی كمتر است. درست است؟
بله. سریالهایی كه در آنها نقش داشتم، خیلی كم است. مجموعه «گمشده» و «راز پنهان» مهمترین آنها هستند.
در سینما هم پس از «وقتی همه خوابیم» نقشهایی را بازی كردید ولی هیچكدام مثل كار اول نگرفت...
بعد از فیلم وقتی همه خوابیم در چند كار حضور داشتم. یكی از آنها «خنده در باران» بود كه نقش اول مرد را بازی میكردم. این كار خوشبختانه یا متاسفانه دیده نشد.
ولی فكر میكنم برای شما این وجه خوشبختانه خوشایندتر باشد. برای بازیگری كه اولین كارش را با وقتی همه خوابیم آغاز میكند، این كه دیده نشد، اتفاق بهتری بود.
خب من از آخر شروع كردم و طبیعی است دوست ندارم حالا بیایم اول كار. ولی این واقعیت هم وجود دارد كه همین فیلم وقتی همه خوابیم هم در زمان خودش دیده نشد. میان چند فیلم دیگر اكران شد و سرنوشت خوبی نداشت. پس از اینكه سیدیهای آن در محدودهای پخش شد، بعضیها به من زنگ میزدند و میگفتند آقا اینطورها هم كه مطبوعات نوشتند، فیلم بدی نبود. جوی كه درست كردند باعث شد بعضیها این فیلم را در سینما نبینند.
البته بحث ما درباره بازیگری است و روندی كه این حرفه دنبال میكند. از سالهای پیشتر ورود یكسری نابازیگر با انگیزه استفاده تجاری در سینما مرسوم شد كه تا امروز هم ادامه دارد...
اینكه بعضیها میخواهند از فیلم خود استفاده تجاری كنند یا برای گیشه فیلم بسازند، اصلا چیز بدی نیست. در همه دنیا هم مرسوم است. اما اتفاق بد این است كه آثاری از این دست استاندارد میشود و عرصه از تجربیات دیگر خالی. الان در خیلی از فیلمها چهرههایی را میآورند كه برخی مخاطبان به علتهای دیگری طرفدار آنها هستند. حالا بماند كه خیلی از این دوستان نمیتوانند بیرون از تیپی كه معرفی شدند، نقشی را بازی كنند.
میشود گفت در مورد حدود 80 درصد بازیگران ایران مصداق پیدا میكند...
فكر میكنم مردم نیاز به كمك دارند تا بازیگری را بشناسند. چند روز پیش رفتم دفتر یک هفتهنامه. گفتم برای نشست خبری سریال راز پنهان آمدم. گفت از كجا تشریف آوردید؟ گفتم خدا قبول كند من بازیگر این سریال هستم.
ناراحت هم نمیشوم. آن بنده خدا گناه نكرده كه سریال ما را ندیده، ولی حرف من این است كه باید با همان سبیل ده تا فیلم بازی میكردم تا مرا بشناسد؟!
یعنی یكی از راحتترین كارها برای شناخته شدن، حضور كلیشهای در نقشهای شبیه هم است؟
بله، متاسفانه اگرچه راهكار خوبی نیست ولی یكی از بهترین راهها برای شناخته شدن است. من از خیلی از این بازیگرانی كه فكر میكنیم كلیشه شدند، تك بازیهای خوبی دیدم، اما متاسفانه استعدادشان هدر میرود. وقتی سلیقه مخاطب پایین میآید، میبینی یك شبكه ماهوارهای كوچولو میآید مخاطب ما را میبرد. خود ما مقصریم كه سطح سلیقه او را ارتقا ندادیم. جامعه ما كه دانشگاهرفتههایش آمار بالایی دارد، وقتی این سریالها را میبیند تاسف میخوری. اینها نشان میدهد ما در سلیقهسازی معكوس عمل كردهایم.
بهترین راهكاری كه پیشنهاد میكنید، چیست؟ برای اینكه فضای غالب تغییر كند و ما به سمت ارتقای سطح سلیقه مخاطب برویم.
من معتقدم یكسری كارگردان، یكسری نهاد فیلمسازی، یكسری بازیگر و یكسری نویسنده و تهیهكننده كه نوعی دیگر میاندیشند، باید وارد عرصه شوند و فضا را تغییر دهند.
قبول دارید تلویزیون رسانه تأثیرگذاری است و باید همه نوع سلیقه را در نظر بگیرد؟
بله، قبول دارم. تلویزیون با مخاطب خودش ارتباط دوطرفه دارد و صد البته باید به او حق انتخاب بدهد. مهم این است كه انتخابهای او را محدود نكند. در همین تلویزیون كارهای ارزشمند و روزآمد كم نداشتیم.
درباره خود علیرضا جلالیتبار صحبت كنیم كه یكی از اولین كارهایش را با اثری مثل وقتی همه خوابیم آغاز میكند. بعد از این شروع محكم با چه جسارت و شجاعتی دست به انتخاب گزینههای بعدی زدید؟
بعد از وقتی همه خوابیم دو راه داشتم؛ یا باید میرفتم حرفههای متفرقهای را تجربه میكردم كه البته من در بازار، كارهای آزاد را تجربه كردهام یا باید در همین حیطه ادامه میدادم. خب میدانید كه من قبلاً تئاتر كار كرده بودم. اما تئاتر نمیتواند به عنوان حرفه اصلی فرد به شمار برود. از 12 ماه سال همیشه چند ماه تئاتر به خاطر تعمیرات و... تعطیل است. در نهایت تو میتوانی سالی یك تئاتر بازی كنی كه احتمالا برای آن هم یك میلیون و 200 هزار تومان به تو میدهند. تقسیم بر 12 كن ببین با این پول میشود زندگی كرد؟ بنابراین یا باید برمیگشتم به همان حیطه پیش از تئاتر یا باید ادامه میدادم كه در هر صورت عدهای خوششان نمیآمد.
خودتان كدام را بیشتر ترجیح میدادید؟
انتظار نداشتم فرش قرمز برایم پهن كنند؛ بنابراین تصمیم گرفتم كارم را ادامه دهم و البته این وسط یكسری كارهای متفرقه هم انجام دادم.
این روند تا كجا ادامه داشت؟
این مسیر كمی با سختی طی شد، اما ادامه داشت تا سریال «گمشده» كه فضای كار را كمی تعدیل كرد. البته در آن سریال هم چه به لحاظ سختافزاری، چه به لحاظ درام تغییراتی اتفاق افتاد كه كل كار را عوض كرد. ماجراهایی در سریال بود كه حذف شد.
یعنی كل كار تغییر كرد و شما ماندید و ادامه دادید؟
بله، صحنههای امداد و نجات داشتیم. اتفاقاتی در هلال احمر افتاد كه اسپانسر كار بود و هلال احمر كه كنار كشید، من ماندم و بچهداری در سریال گمشده...
مردی كه همسرش بیرون خانه كار میكند و او در خانه است...
بله، اصلا قرار این نبود. این مرد هم برای خودش موقعیت اجتماعی و شغلی داشت كه حالا تغییر كرد.
در این سالهایی كه كار تئاتر، سینما یا تلویزیون میكردید، دنبال دیده شدن نبودید؟ مثلا اینكه عكس شما روی جلد مجلات بیاید.
بحثی هست در ادبیات كلاسیك دنیا به اسم ماندگاری، ولی شرایط دارد. در این فرآیند بتدریج خیلی چیزها را بازیگر باید زمین بگذارد تا برسد به نقش واقعی خودش. یكی از چیزهایی كه باید قبل از رسیدن به نقش زمین بگذارد، خودش است. من نمیتوانم به خودم فكر كنم بعد بروم در قالب یك نقش دیگر، بنابراین عكسی كه روی جلد مجلات هم میآید، عكس من نیست، عكس همان نقش است. به نظرم خوب دیده شدن و خوب كار كردن خیلی بهتر است. بعضی دوستان به من میگفتند آقا چرا تلهفیلم كار كردی؟ میگفتم تلهفیلم خوب بهتر از فیلم سینمایی بد است.
خب خیلیها برای اینكه دیده بشوند ناچار هستند با همین كارهای ضعیف شروع كنند، اما برای شما كه در اولین كار خود دیده شدهاید، موضوع فرق میكند.
مگر در سال چند فیلم مثل وقتی همه خوابیم ساخته میشود. شاید سالی یكی و تازه در همان هم آیا من جایی برای بازی دارم یا نه؟ مثلا فیلم «نارنجیپوش» آقای مهرجویی فیلم خوبی است، اما آیا من میتوانم در آن بازی كنم؟ نه او انتخاب درستی كرده است. همین گزینههایی را كه در آنها حضور داشتم، با سختی انتخاب كردم.
یعنی از كارنامه كاری خودتان راضی هستید؟
كمكاری نكردهام یا بهتر است بگویم كم نگذاشتهام. یعنی كاری را بازی كردهام كه حتما حرفی برای گفتن داشته و به بازیگری مثل من نیاز داشته است.
سریال راز پنهان این ویژگی را داشت؟
بله، فرامرز سریال راز پنهان ویژگیهای خودش را دارد. این كه این فرد از كجا آمده، چطور زندگی میكند و به چه فكر میكند. همه، جای كار داشت و باید برایش شناسنامهای باز میكردم...
یعنی نقش متفاوتی بود؟
بله، وگرنه اینكه راه بروم و بگویم من فلان نقش را بازی میكنم، شاید هر كسی بتواند این كار را بكند. راستش را بخواهید من زیاد به تقسیمبندی بازیگری در سینما، تئاتر و تلویزیون اعتقاد ندارم و فكر میكنم چه در تئاتر، چه در سینما و چه در تلویزیون آنهایی به سمت خلاقیت میروند كه پیوسته در پی كسب دانش هستند.
وقتی سریال راز پنهان را نگاه میكنم، خودم احساس میكنم نسبت به برخی كارهای قبلی بهتر بازی كردهام. وقتی فیلمنامه این كار را خواندم احساس كردم از این پروژه میشود حرفی درآورد. یك گام رو به جلوست. از آن فیلمنامههایی بود كه باید خوب درمیآمد. تیمی كه آقای اوجی جذب كرد، فضای كار بهینه را فراهم كرد. موردی نبود كه از خانم سام بپرسیم و جواب نداشته باشیم. برای همه چیز فكر شده بود. تیم از هم انرژی میگرفت و تعامل خوبی وجود داشت.