شروع نماز باران
هر چه از روز مى گذشت، لحظه به لحظه به جمعیّت نمازگزار اضافه مى شد. زن و مرد، کوچک و بزرگ، پیر و جوان، روحانى و غیر روحانى، شخصیّت هاى علمى و مذهبى و افراد عادى همگى به درگاه خداوند رو آورده بودند و دست به سویش دراز کرده بودند. همگى آماده مى شدند تا بر سر این خوانِ نعمت الهى حاضر شوند. گریه کودکان جدا شده از مادر از گوشه و کنار به گوش مى رسید و ناله ها و فریادهاى گوسفندان در آن حال و هواى گریه و زارى و فریاد و استغاثه، یک فضاى معنوى خاصّى را در جمع نمازگزاران ایجاد کرده بود.
جمعیّت، بیش از حدّ انتظار بود. همگى آماده نماز شدند. امام با گفتن تکبیرة الاحرام و توصیف خداوند به بزرگترى و برترى در تمام صفات، دستها را به نشانه به پشت سر انداختن هر آن چه غیر از خداست بالا آورد و نماز را شروع کرد. مردم مشتاق و عاشق که اکنون با سه روز روزه و توبه و استغفار حال دیگرى داشتند، در حالى که اشک چشمانشان روان بود، نماز را شروع کردند.
امام پس از قرائت سوره حمد، سوره کوثر را خواند. سپس معظّم له در قنوتهاى پنج گانه رکعت اوّل دعاى ذیل را مترنّم شدند:
»اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، کَما صَلَّیْتَ عَلى اِبْراهیمِ وَ آلِ اِبْراهیمَ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ. وَ صَلِّ عَلى جَمِیعِ الاَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلینَ، وَ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ. اَللَّهُمَّ نَزِّلْ عَلَیْنا غَیْثاً مُبارَکاً، اِنَّکَ اَنْتَ الوَلِىُّ الْحَمیدُ، وَ بِالاِْجَابَةِ جَدیرٌ، وَ اَنْتَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ«
رکعت دوم با چهار قنوت انجام شد و نماز به آخر رسید.
پس از اتمام نماز، در حالى که برخى از نمازگزاران عباهاى خود را پشت و رو کرده بودند همگى با صداى بلند رو به سوى قبله، یک صد تکبیر گفتند. تکبیر آنان با شور و هیجان وصف ناپذیر و صفاى خاصّى گفته مى شد. بعد از گفتن تکبیر، نمازگزاران به سمت راست چرخیدند، به گونه اى که شانه چپ آنان به سمت قبله بود و در این حالت یک صد بار »سبحان اللّه »گفتند. آنان با تمام وجود خود خداوند را یاد مى کردند گویا «ذکر» معنا و مفهوم تازه اى پیدا کرده بود و براى اوّلین بار بود که بهگوش مى رسید. ذکر همان ذکر بود »سبحان اللّه« امّا اکنون زبانى که به گفتن ذکر مشغول بود زبان دیگرى بود. زبان یک جویاى توبه و طالب آمرزش. حال و روز مردم و گریه و زارى آنان، فریادهاى درهم تنیده در آن حال پشیمانى و انابه، به انسان زبان دیگرى داده بود که با خلوص و صفاى دیگر فریاد زند:
»سبحان اللّه«، یعنى اى خداى بزرگ و توانا، تو از هر نقص و کاستى منزّهى، گناه و خطاى ماست که باعث بلا و مصیبت شده و الاّ تو والایى و منزّه.
پس از بیان این ذکر شورانگیز و وصف ناپذیر از زبان نمازگزاران روزه دار و عاشق، همه آن دل شکستگان به سمت چپ چرخیدند، به صورتى که شانه راست آنها به سمت قبله قرار گرفت، و براى سوّمین بار یاد خدا را با ذکر »لا اِلهَ اِلاّ اللّه« یک صد بار، بر زبان جارى کردند. یعنى، هیچ معبودى جز خداى یکتا نیست، پروردگارا تنها تویى معبود ما، تنها تویى که زنده مى کنى و مى میرانى، عزیز مى کنى یا ذلیل مى کنى، روزى مى دهى و باران مى فرستى، همه چیز ما تویى و بس.
پروردگارا، تنها به دست توست نجات و رستگارى ما و تنها به کرم توست رزق و روزى ما، با این ذکر اعتراف مى کنیم جز تو هیچ موجودى شایسته عبودیّت نیست.
با رو به قبله آوردن نمازگزاران عاشق، و در حالى که امام رو به سوى نمازگزاران کرده بود، همگى براى چهارمین بار خداوند را به یاد آوردند. این بار، گویا آنان براى سپاس و شکر از توفیق توبه و انابه و این که رحمت خداوند آنان را به خود آورده و به آنان توان و فرصت دیگرى بخشیده تا به درگاه فضل و کرم او روى آورند و از گناهان و خطاهاى خود طلب عفو و بخشش کنند، یک صد بار با صداى بلند به ذکر «الحمدللّه» پرداختند.
سپاس و شکر خداوند از این همه لطف و بخشش او، با زبان روزه و خاطرى مالامال از عشق خداوند و با دلى شکسته از خطا و گناه، وجود تمامى نمازگزاران را فرا گرفته بود.
پس از پایان یافتن ذکرهاى چهارگانه نماز، نمازگزاران بر زمین نشستند تا امام خطبه نماز باران را به شرح ذیل ایراد فرماید:
خطبه نماز باران
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم الحمد للّه رب العالمین و صلّى اللّه على سیّدنا محمّد و آله الطیّبین الطاهرین المعصومین لا سیّما بقیة اللّه المنتظر ارواحنا فداه.
یکى از سنّتهاى مهمّ اسلامى، خواندن نماز باران به هنگام خشکسالى است. همان طور که قبلاً هم اشاره کردم، استحباب نماز باران در میان علماى شیعه یک نظر مورد قبول همه و اجماعى است و در بین علماى اهل تسنّن، نظرى است مشهور و مورد قبول اکثریّت آنان.
مى توان به طور کلّى گفت که نماز باران در زمانهاى متفاوت خوانده شده است. در زمان پیامبر اکرم خاتم الانبیاء محمد) صلى الله علیه وآله) ، عدّه اى خدمت آن حضرت رسیدند و عرض کردند: «مردم در زحمت و عسرت و شدّت به سر مى برند. حیوانات و چهارپایان ما در حال هلاک شدن هستند«.
پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمودند: «همراه من بیایید!«.
همگى حرکت کردند و از شهر خارج شدند. آن حضرت (صلى الله علیه وآله) نمازى خواندند و سپس باران پربرکتى نازل شد. سپس فرمودند: «اگر امروز ابوطالب در این جا مى بود، خوشحال مى شد»
مردم عرض کردند: «منظور شما چیست؟«.
امیر المؤمنین على (علیه السلام) فرمود: «شاید منظور شما این شعر ابوطالب باشد»:
و ابیض یستسقى الغمام بوجهه *** ربیع الینامى عصمة الارامل
یلوذ به الهلاک من آل هاشم *** فهم عنده فى نعمة و فواضل
پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود: «بله، مى خواستم همین مطلب را بگویم«.
مرحوم صاحب جواهر در این جا، تعبیرات بسیار جالبى دارد. ایشان مى فرماید:
«سزاوار است هنگامى که مردم در چنگالهاى خشکسالى و کم بارانى گرفتارند، به سوى درگاه خداوند بروند و به دعا متوسّل شوند، در شب دعا کنند، در روز دعا کنند، به صورت پنهانى دعا کنند یا آشکار، به هر صورتى که باشد باید از قلب پاک صادر شود«.
سپس مى گوید: «این دعاها، ابرهاى جود و برکت خداوند را به حرکت مى آورد و کرم معبود را متوجّه مردم مى کند. چگونه چنین نباشد در حالى که دعا کلید نجات و رستگارى است. مناجات با خداوند سبب خلاصى است و به وسیله اخلاص است که مردم نجات مى یابند«.
در ادامه مطلب، این فقیه بزرگوار مى افزاید»:سزاوار است که دعا بعد از توبه باشد یعنى بعد از فراموش کردن معصیتها و بعد از آن که مردم حقوق یکدیگر را پرداختند اگر حقّى از یکدیگر غصب کرده اند به صاحبان آن برگردانند. مردم به دیدار هم بروند و صله رحم را انجام دهند. و نسبت به یکدیگر مواسات انجام دهند«.
در ادامه کلام فوق چنین مى خوانیم: «بزرگترین وسیله توجّه به خدا، توبه و استغفار است. زیرا توبه و استغفار گناهان را محو مى کند و این گناهان آدمى است که سبب اصلى خشکسالى و مشکلات او شده است. معلوم است وقتى سبب اصلى از بین برود، مسبّب هم از بین خواهد رفت«.
امیر المؤمنین على (علیه السلام ( در خطبه اى که از ایشان نقل شده است، چنین مى فرماید:
»اِنَّ اللّهَ تَعالى یَبْتَلى عِبادَهُ عِنْدَ ظُهُورِ الاَْعْمالِ السَّیِّئَةِ بِنَقْصِ الَّثمَراتِ وَ حَبْسِ الْبَرَکاتِ وَ اِغْلاقِ خَزائِنِ الْخَیْراتِ لِیَتُوبَ تائِبٌ وَ یَقلَعَ مُقْلِعٌ وَ یَتَذَکِّرَّ مُتَذَکِّرٌ وَ یَزْدَجِرَ مُزْدَجِرٌ وَ قَدْ جَعَلَ اللّهُ تَعالى الاِْسْتِغْفارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَةِ الْخَلْقِ...«.
مولاى ما و مولاى همه مسلمین و شیعیان جهان در این کلام گهربار مى فرماید: «خداوند گاهى خشکسالى هایى پیش مى آورد و مشکلات و بلاهایى براى مردم مى سازد تا آنان به در خانه او روى آورند و از گناهانشان استغفار کنند«.
یعنى اى برادران و خواهران عزیز، که در این بیابان و در کنار خانه خدا و در کنار خانه امام زمان، حضرت مهدى(عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف) جمع شده اید، ممکن است این خشکسالى خود یکى از رحمتهاى الهى باشد.
ممکن است این خشکسالى بهانه اى باشد که شما را وادار به توبه و استغفار کند، وسیله اى که شما را از گناه بشوید و قلب شما را از گناه پاک کند.
خدایا! به هر بهانه اى ما را به سوى خودت کشانده اى.
خدایا! عدّه زیادى از جمعیّت روزه گرفته اند. اگر من گنهکار هستم، در میان جمعیّت کسانى هستند که قلبهاى پاک و توبه کارى دارند.
خدایا! در این جا بچّه هاى معصوم و پاکى هستند و اگر ما گنهکار هستیم، به آنها ترحّم کن...
خدایا! آمده ایم تا با تو و مقدّساتت تجدید عهد کنیم و از درگاهت بخواهیم بلاها، زلزله ها، خشکسالى و شرّ دشمنان را از همه ما برطرف کنى (آمین حضّار).
خدایا، آمده ایم به در خانه ات تا توبه کنیم. اوّلین شرط قبولى دعا، توبه کردن است.
همه باهم، چند بار «الهى العفو» مى گوییم، بعد برادرمان با چند جمله توسّل مى جوید و بعد از آن، همه از صمیم دل دعا مى کنیم.
همه، گناهانمان را در نظر بگیریم. بعد از این نماز، در این بیابان، در این مکان مقدّس و با این دلهاى پاک همه باهم مى گوییم: «الهى العفو«.
با این کلام، حاضرین مخلصانه و از سوز دل همراه با گریه و تأثّر درونى جمله فوق را چندین بار با صداى بلند بر زبان روزه دار خویش جارى کردند. سپس یکى از مدّاحان محترم قم به مدّاحى و ذکر توسّل پرداخت.
حال عجیبى از توجّه و التفاتِ به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ایجاد شده بود، مصیبت باب الحوائج الى اللّه، حضرت على اصغر (علیه السلام) ، طفل شیرخوار و مظلوم اباعبداللّه الحسین (علیه السلام) خوانده شد. یاد ظلمى که بر آن مظلوم صغیر (علیه السلام ( رفته است، تمام حاضرین را منقلب ساخت. حال و هواى دیگرى جمعیّت را فرا گرفته بود و روحانیّت عجیبى بر جمع مستولى شد.
پس از ذکر مصیبت، خطیب نماز، دستها را به سوى آسمان بلند کرد و دعاى زیر را خواند:
»اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُکَ وَ نَدْعُوکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ الاَْعْظَمِ، اَلاَْعَزِّ الاَْجَلِّ الاَْکْرَمِ، یا اَللّهُ یا اَللّهُ یا اللّهُ، یا جَوادُ، یا کریمُ، یا جَوادُ یا کَریمُ، یا غَفّارُ، یا غَفّارُ، یا غَفّارُ، یَا مَنّانُ، یا مَنّانُ، یا مَنّانُ، یا مَنّانُ، یا مَنّانُ، یا ذَالْجُودِ وَ الاِْحْسانِ، یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَّد (آمین حضّار) ، یا عالِىُ بِحَقِّ عَلِىٍّ (آمین حضّار)، وَ یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطِمَة (آمین حضّار)، وَ یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ (آمین حضّار) وَ یا قَدیمَ الاِْحْسانِ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ (آمین حضّار) اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنا (چهار مرتبه)، اَللَّهُمَّ اسْتُرْ عُیُوبَنا (سه مرتبه) وَ انْشُرْ عَلَیْنا رَحْمَتَکَ، اِنَّکَ اَنْتَ الْوَلِىُّ الْحَمیدُ، اَللَّهُمَّ نَزِّلْ عَلَیْنا غَیْثاً مُبارَکاً.
اَللَّهُمَّ، اِنّا نَسْئَلُکَ بِفَاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها و بَنیها. اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمّد وَ اَنْ تُرسِلَ عَلَیْنَا السَّماءَ مِدْراراً وَ اَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْنَا غَیْثَاً مُبارَکاً. اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ وَ عَجِّلْ فى فَرَجِ وَلِیّنا صاحِبَ الْعَصْرِ وَ الزَّمانِ«.
نماز به پایان رسید. جمعیّت کم کم متفرّق شدند. برخى به شهر مقدّس قم بازگشتند. گروهى دیگر نمى توانستند زود از این محل دل انگیز و روحانى دور شوند، به مسجد جمکران رفتند. آنان به مسجد رفتند تا با انجام نماز آقا امام زمان(عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف) و ذکر دعا و توبه و استغفار دیگرى، طلب باران را تکرار کرده و دست نیاز دیگرى به درگاه خداوند دراز کنند.
آن چه بعد از نماز باقى مانده بود دلهاى پر از اضطراب و دلهره جمعیّت بود که اکنون در خانه و کاشانه خود به انتظار نشسته بودند. آنان با چشمانى نگران و رو به آسمان، لحظات را در حال امید به درهاى رحمت خداوندى مى گذراندند.
لحظات انتظار، هر چند براى آن جمع همچون سالها گذشت امّا بالاخره بسر رسید. و در اوایل شب شنبه و شامگاه روزى که در آن نماز باران برگزار شد، رعد و برق آسمان برق شادى را در چهره مؤمنین شکفت و امید را در دل مردم زنده کرد.
آرى، آسمان پیام داد که انتظار و نگرانى و دلهره ها به پایان رسید.
با رحمت پروردگار، از آسمان ابرى ظاهر گشت و بر سر مردم بارید. بارانى شدید، دلهاى تشنه را سیراب کرد و زبان خشک زمین را خشنود ساخت. این رحمت بزرگ الهى، نه تنها بر قم بارید، بلکه بسیارى از شهرستانهاى دیگر را از آب باران سیراب
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیة الله العظمى مکارم شیرازى