شرایط روانشناختی حكومت دینی :
شرایط روانشناختی حكومت، خصوصیات منش و عادتهای ذهنیای هستند كه اعضای یك اجتماع باید واجد آنها باشند تا بتوانند حكومت جمهوری را عینیت بخشند .
جای این شرایط در درون افراد؛ یعنی روان آنان است .
البته به عنوان یك امر عملی، بر روی جلوههای بیرونی و رفتاری ویژگیهای منش نیز تاكید میشود .
در این معنا، شرایط روانشناختی عبارت خواهند بود از: عادتها و نگرشهایی كه اعضای مختلف اجتماع را آماده خود گردانی میكند .
این معنا در واقع همان معنای آزادی مثبت است .
به طور تجربی میتوان این شرایط را در نُه شرط روان شناسانه طبقه بندی كرد؛ هر چند كه تعداد و شیوه طبقه بندی آنها به روشهای دیگر نیز ممكن خواهد بود:
1ـ اعتراف به استعداد خطا:
اصولاً ایجاد حكومت جمهوری بنا به این دلیل بوده است كه آدمی همواره در معرض ارتكاب خطا قرار دارد .
از این رو، حكومت جمهوری به شهروندانی نیازمند است كه نسبت به لغزش پذیری خود آگاه باشند، و گریزناپذیری آدمی از خطا را تشخیص دهند .
معترف بودن به استعداد خطا ( falsifibilis ) هنگامی یك صفت خلقی است كه در رفتار اشخاص در رابطه با پذیرش یا رد عقاید و افكار بروز میكند .
لازمه قبول امكان خطا، انكار لغزش ناپذیری ادعای حقیقت است، حال ادعا كننده هر كس كه باشد .
پیامد مهم چنین نگرشی آن است كه اگر تمام عقاید در معرض خطا باشند، پس در باره هیچ موضوعی دست كم بی آنكه اجازه شنیده شدن به افكار متضاد داده شده باشد، نباید هیچ تصمیمی گرفت .
2ـ خلق تجربه اندیشی:
لازم است كه وقتی شهروندان با موقعیتهای مسألهانگیز مواجه میشوند، آمادگی داشته باشند كه انواع مختلف راه حلهای پیشنهاد شده را بیازمایند .
این شرط دوشادوش شرط اول حركت میكند .
اعتراف به خطا، آگاهی داشتن به حضور خطا است و تجربه گرایی، آمادگی داشتن برای استفاده از روشهایی است كه خطاها را آشكار میسازد .
در یك اجتماع مبتنی بر جمهوری، اصول و خط مشیهای رقابت كنندهای وجود دارند كه قراین سودمند یا مضر، هر كدام باید بی غرضانه و با دقت سنجیده شده و شایستگیهای راه حلهای مختلف ارزیابی گردد .
از این رو، چارچوب ذهنی تجربه اندیش، هم به آموزش و هم به پرورش نیازمند است و هم از آن پشتیبانی میكند .
جایی كه تمایل به بررسی مسایل به شیوه آزمایشی وجود نداشته باشد، نمیتوان از نهادهای آموزش به طور كامل و عمیق بهره گرفت، پرورش همین حالت فكری تجربه اندیش، خود نیازمند به حمایت عینی از جانب مدارس، كتابخانهها و همه فنون ارتباطی است .
3ـ خوی خرده گیری:
كمال مطلوب آن است كه روابط میان اعضای اجتماع و مأموران منتخب آنان، نمایشگر اعتماد و حسن اعتقاد متقابل باشد؛ اما حكومت جمهوری ایجاب میكند كه اطمینان شهروندان با مقداری روح انتقادی، یعنی با حد معقولی از بیاعتمادی به تمام اولیای امور همراه گردد .
هیچ درجهای از هوشمندی، یا حسن اعتقاد آنها را از خطا مصون نمیدارد .
پیچیدگی وظایف، تعداد مسایل، مقتضیات انتخاب به یك مقام، فشارهایی كه از جانب منافع متعارض وارد میشود و همگی خطاكردن اولیای امور را محتمل میكند .
از سویی نیز اشتباهات قدرتمندان، به دلیل قدرتشان جدیتر است .
از این رو، برای كاستن از تعداد خطاها و درمان هرچه سریعتر پیامدهای زیانبخش آنها، كارها و داوریهای مقامهای حكومت جمهوری باید پیوسته در معرض انتقاد مداوم عموم قرار گیرد .
طبیعی است كه خرده گیریهای مداوم به مذاق اولیای امور خوشایند نباشد .
بر همین اساس، پشتیبانی كردن سنجیده از اشخاصی كه كار رسمی شان انتقاد از رهبران میباشد، عملی عاقلانه است .
«قید سنجیده» از آن جهت در اینجا آمده است كه تداوم انتقاد موجب كاهش تعداد داوطلبان مناصب دولتی میگردد .
4ـ منش نرمش پذیری:
شهروندان در یك حكومت جمهوری میبایست خود را با تغییرات همیشگی بزرگ و كوچك شرایط زندگی خود هماهنگ كنند، آنها همین طور باید آمادگی تأیید جامعهای تغییرپذیر را داشته باشند .
نرمش پذیری به معنای طرد آن گونه محافظه كاری است كه سرسختانه در مقابل دلایل موجه برای تغییر، میكوشد الگوهای ثابت رفتار را حفظ كند .
البته ضروری است به این نكته نیز اشاره شود كه در هر تغییر قابل دركی، جنبه هایی از موقعیت تغییر ناكرده باقی میماند .
به همین دلیل، تشخیص این امر كه چه عناصری از اجتماع شایسته نگه داشتن هستند و چه عناصری را باید بهبود بخشید یا جایگزین كرد، اساسی است .
5 ـ خوی واقع گرایی:
واقع گرایی به معنای آمادگی عمل و قضاوت در پرتو نهادهای بشری ناقص است .
به عنوان نمونه، در گزینش رهبران و نمایندگان، همواره باید از میان تلفیقهای متعدد میان هنرها و عیبهای مختلف، یكی را انتخاب كرد .
در مورد كارهای آدمیان نیز به همین صورت رفتار شود .
برای مسایل اجتماعی راه حلهای نهایی وجود ندارد و فرایند تنظیم و بهبود نهادهای بشری، پایانناپذیر است .
از این رو، واقع گرایی به صورت طرز فكری متوازن میان كمال گرایی و ناامیدی جلوه میكند .
حكومت جمهوری به صورت بادوام، تنها زمانی میسر است كه ارزیابی كارها، در سایه انتظارات واقع گرایانه باشد .
6 ـ خصلت سازش جویی:
سازش جویی خصلتی است كه شهروندان را آماده میكند تا اختلافهایشان را به سازش برگذار كنند .
در هر اجتماعی وجود منافع و گرایشهای متضاد انسانی، اجتنابناپذیر است و به ندرت میتوان آنها را به گونهای حل كرد كه برای همه كاملاً رضایت بخش باشد .
از این رو، فرایند تشكیل خط مشیها و تدوین قوانین، از راه متوازن ساختن كشمكشهای منافع متضادی كه در اجتماع وجود دارد، انجام میپذیرد كه فرایند مصالحه نامیده میشود .
هر گروهی كه چنین راه و رسمی را در اصل مناسب نیابد، نمیتواند خواهان داشتن حكومتی جمهوری باشد .
نكته مهم در اینجا، آن است كه مسأله سازش جویی به معنای فدا كردن اصول نیست؛ بلكه سازش تنها در مورد راه حلها و برنامههای خاص عملی است .
از این رو، اصول را باید حفظ كرد؛ ولی میان عزم جزم در اعتقاد به اصول و رعایت احتیاط در عمل منافاتی نیست .
به همین دلیل، در گرایش به سازش، چیزی نیست كه با دفاع اصولی از طرز فكر خود یا انتقاد از طرز فكر دیگری، مغایرت وجود داشته باشد .
7ـ منش بردباری:
منش بردباری در سه سطح مورد بررسی قرار میگیرد؛ اول، تحمل ناهمنوایی است .
هر پیشرفت مهمی در جامعه بشری نتیجه نوعی ناهمنوایی دلیرانه بوده است .
نیروی تخیل، فردیت و تنوع دیدگاه، مشتقات ناهمنوایی به شمار میآیند .
فشار قانونی یا خارج از قلمرو قانون، برای همنوا شدن با عرف موجب محدودیت مشاركت در حكومت جمهوری میشود .
بالا بودن آمادگی شهروندان برای تحمل ناهمنوایی، به وسیع بودن مشاركت در جمهوریها میانجامد .
در دومین سطح، آمادگی برای اجازه دادن به دیگران است تا زندگی خود را بدون مزاحمت بگذرانند؛ بلكه بالاتر از آن مخالفت مستقیم دیگران با اعتقادات و اصول مورد قبول خود را تحمل كنند .
در این زمینه نه تنها برخی نهادهای غیر شخصی ؛ بلكه یكایك افراد نیز میباید از روحیه اغماض و بردباری برخوردار باشند .
در سطح سوم، شهروندان باید مخالفت راحتی از جانب افراد عیبناك مغرض و سفیه نیز بپذیرند .
اغلب به نظر میآید كه در پشت مخالفت سرسختانه و كور دلانه، فقط ممكن است خشك مغزی محض نهفته باشد .
اگر مخالفان شخص، ظاهراً سفیه یا نادان نباشند، پس بی شك مردمان شروری هستند كه بر اثر خودخواهی، جاهطلبی یا دیگر انگیزههای پست، تحریك شدهاند .
اما در یك جمهوری، انگیزهها یا باورداشتهای طرفهای ستیزه جو هر چه باشد، تصمیمهای گرفته شده پیش از عمل باید در فرایندی مشاركتآمیز اتخاذ شوند .
آمادگی تحمل نه تنها از راه اظهار نظر خویشتن داری ؛ بلكه از راه عمل به آن نمایان میشود .
در اینجا، نكته اصلی آن است كه این خود داری در استفاده از زور باید به وسیله خود آدمی بر خود تحمیل شود .
وجود قوانین یا پیش بینیهای مبتنی بر قانون اساسی كافی نیست .
8ـ خصلت برون گرایی:
برون گرایی به معنای این است كه عقاید و رویدادها را همان گونه كه هستند، بدون پیشداوری ذهنی بپذیریم .
تصمیمها باید با توجه دقیق به واقعیات گرفته شوند .
تصمیم گیرندگان نیز با در نظر گرفتن گرایشهای خود، بااوضاع برخوردی واقع گرایانه داشته باشند .
برون گرایی مورد نیاز در حكومت جمهوری، مستلزم اذعان اعضای آن است به واقعیات خاصی كه در باره انواع مختلف علایق موجود در اجتماع وجود دارد .
به دلیل تعارض میان منافع در سطوح مختلفی، چون: منافع شخصی و خانوادگی، همبستگیهای قومی، دلبستگیهای اقتصادی و میباید منافع خصوصی در برابر منافع عمومی یا نیمه عمومی ارزیابی شود .
آمادگی برای ارزیابی منافع متضاد در سطوح مختلف و به صورتی بی غرضانه و بخصوص تلقی منافع جامعه بزرگتر به عنوان امری به خودی خود مهم، برونگرایی مدنی نامیده میشود .
چنین برون گرایی خصلتی بسیار ظریف است كه به آسانی پرورده نمیشود و آسان حفظ نمیگردد .
9ـ منش اعتماد به خویش:
شهروندان در یك حكومت جمهوری باید به استعداد جمعی خود در اداره كردن امور عمومی اعتماد داشته باشند .
زمانی كه اعتماد در كار نباشد، شهروندان بویژه در دورانهای بحرانی دست به دامن قدرتهای بیرونی خواهند زد تا به جای آنان تصمیمگیری كنند .
اطمینان مورد نیاز در حكومت جمهوری دربرگیرنده ایمان مطلق به خردمندی تودهها نیست .
به این معنا هر آنچه كه مردم به آن باور دارند، حقیقی نیست و نیز هر آنچه تعیین میكنند، همواره صحیح نمیباشد .
ولی باید به مردم اعتماد داشت كه در دراز مدت بتوانند به خوبی حكومت كنند، برای تصحیح خطاهای خود به صلاحیت خویش تكیه كنند، و برای مسایلشان راه حلهایی بیابند .
اعتماد به نفس فردی به معنای تكیه كردن بر داوریهای شخصی خود، زمینه ساز اعتماد به جامعه خواهدبود .
اعضای یك اجتماع باید، هم به عنوان فرد و هم به عنوان یك اجتماع به خود اعتماد داشته باشند و آمادگی آن را داشته باشند كه مطابق بااین اعتماد عمل كنند .
شرایط روان شناسانه حكومت جمهوری، در واقع در فرهنگ سیاسی یك جامعه باید تحقق یابد .
از این رو، تحقق آنها از سویی مشكل و از سوی دیگر برای حكومت جمهوری دارای اهمیت اساسی خواهد بود .