در ناخوداگاه جمعی سیستانیان، دو واژه زن و زمین هر دو در واقع مفهوم یکسانی را در ذهن تبادر می کنند، چه آنکه هر دو توان زایش و آفرینش را در سرشت خود نهفته دارند؛ به گونه ای که در سیستان رسم بر این می بوده است که بر گور زنانشان درختی می کاشته اند تا سرشت آفرینندگار و زایای زن همچنان پا بر جا و استوار باقی بر بماند، جالب تر آنکه چنانچه دختری دوشیزه از دنیا رخت بر می بست پیش از مراسم خاکسپاری اش وی را با درختی عقد بر بسته و سپس در کنار همان درخت به خاک می سپردندش .
البته این طرز نگرش به ماهیت زن، ریشه در فرهنگ کهن و بومی ایرانیان دارد، آن جا که در تقویم باستانی ایرانیان روز مشترکی را با نام « سپندارمذگان » یا « اسفندگان » از برای زن و زمین، جشن می گرفتند (در روز پنجم ماه پایانی سال، چیزی نزدیک به روز ولنتاین در فرهنگ مغرب زمین) .
در وندیداد اشو زرتشت نیز این چنین آمده است که : « با ... برآوردن گل و گیاه و درخت ... چنین زمینهایی مانند زن زیبا و خوش اندامی است که شوی او در بستر او را شادمان میسازد و آن زن برای وی فرزندان برومند میآورد ... »
در این راستا رسم دیگری نیز در سیستان قابل ردیابی می باشد و آن سنت بی بی نوروز سیستان است؛ بی بی نوروز به واقع یاد آور خجسته بهاران زمین می باشد و سیستانیان به موجب قدوم او است که زمین را در گذار از زمستان به بهاران می دانند، چه آنکه اگر بارانی هر چند نم نم بارش بگیرد، اینگونه می پندارند که بی بی در حال شستن سر خویش و آماده شدن از برای تحویل سال می باشد .