معیار شناخت خودی و بیگانه
در نـوشـته های استاد مطهری به تجزیه و تحلیل جامع و فراگیری از واژه هـای خودی و بیگانه و معیار شناخت آن دو از یکدیگر بر می خوریم کـه راهگشای این مقوله در زمان ما نیز هست. ایشان در اینکه آیا مرز تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، زبان، رنگ و... میتواند ملاک خودی بودن باشد یا نه، میفرماید:
«شما اگر به سرگذشت نهضتها رسیدگی کنید، چه بسا اشخاص بیگانهای را از ملیتهای دیگر در آنها مییابید که قهرمانیها کردهاند تا پس از پیروزی، آنان جزء همانها باقی بمانند و با آنان ملت نوینی بسازند. از طرف دیگر، در داخل یک کشور، جماعتهای گوناگونی را مییابید که از یک نژاد و اسلاف و با یک زبان و سنت و فرهنگ و شرایط جغرافیایی هستند، ولی ابداً با هم پیوند ارتباطی ندارند ... پس این مرزهای تاریخی و جغرافیایی و سیاسی و رنگ و زبان نمیتواند مرز بین افراد آدمی شود و نه مایه پیوند افراد گردد... صرف اینکه یک چیزی از میان یک مردمی برخاسته باشد، ملاک خودی بودن آن نمیشود و صرف اینکه چیزی از خارج مرزها آمده باشد، ملاک اجنبی بودن و بیگانه بودن آن نمیشود.»
ایشان در جایی دیگر می نویسد: «اگـر در تعیین حدود ملیت ایرانی، عنصر آریایی اساس قرار گیرد، نتیجه و حاصلش در آخرین تحلیل، نزدیکی و خویشاوندی با جهان غرب اسـت.... در این صـورت، غـرب استعمارگر برای ما خودی می شود و اعـراب مـسـلمان، نسبت به ما بیگانه؛ و به عکس، اگر نظام فکری و مـسـلـکـی و نـهادهای اجتماعی چهارده قرن اخیر را ملاک ملیت خود قـرار دهـیم... عرب و ترک و هند و اندونزی و چینی مسلمان نسبت به ما خودی و غرب غیر مسلمان بیگانه می شود.»
استاد شهید اینگونه بخش بندی و جداسازی را روش غربیان می داند و می نویسد: «ناسیونالیسم یا ملت گرایی در اندیشه واضعان غربیاش، یعنی مردمی را کـه در قـالـب مـرزهـای جـغرافیایی معین، نژاد معین و سابقه تـاریخی و زبان و فرهنگ و سنن واحد گرد آمدهاند، به عنوان یک واحـد تـفـکـیک ناپذیر، مبنا و اصل قرار دادن و آنچه را در حیطه مـنافع و مصالح و حیثیت و اعتبار این واحد قرار گیرد،(خودی) و دوست دانستن و بقیه را(بیگانه) و دشمن خواندن.»
استاد شهید در بیان سه ویژگی بیگانه و غیرخودی چنین مینویسد:
1. بیگانه ای که در جوهر با یک ملت اختلاف دارد؛
2. بیگانه ای که درد و داعیه او را نمی شناسد؛
3. بـیگـانـه کـه درد و داعیه او را می شناسد، ولی با آن دشمن است.
بـنـابـراین، غـیرخودی به کسانی گفته می شود که فرهنگ و دین و بـاورهـای مـذهبی و ملی را نمیپذیرند و با هدفها و انگیزههای مردم هماهنگی ندارند و یا با آن هدفها و آرمانها میستیزند.