امام و مفهوم آزادی
امام خمینی در بیانات متعددی آزادی لیبرالی غرب را كه همان آزادی به تفسیر اوّل است را طرد می كند. از نظر ایشان رهایی و به خود وانهادگی انسان در همه جا مطلوب نیست و برای صلاح و رشد جامعه لازم است كه در مواردی آزادی های فردی تحدید و تضییق شود:
(آن آزادی كه در غرب است یك قدری فحشاست كه هر جوری دلشان می خواهد عمل كنند, در شهوات هیچ قید و بندی نباشد, آزادند هر طوری دلشان می خواهد در فحشا غوطه ور شوند.)
(باید همه بدانیم كه آزادی به شكل غربی آن كه موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود از نظر اسلام و عقل محكوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و كتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح كشور حرام است.)
(گفته می شود كه مطبوعات آزادند, بیان آزاد است این ها معنایش این نیست كه مردم آزادند كه هر كاری می خواهند بكنند; مثلاً آزادند دزدی بكنند, به فحشا بروند, آزادند مراكز فحشا درست كنند. این آزادی, آزادی غربی است ـ البته به استثناء دزدیش ـ این آزادی غربی است كه هر كس هر كاری دلش می خواهد بكند ولو این كه یك كارهایی باشد ناشایسته. این طور آزادی در ایران نمی تواند باشد.)
همان طور كه ملاحظه می شود. ایشان به طور صریح آزادی لیبرالی یا آزادی منفی را كاملاً مردود اعلام می كنند و به سمت آزادی مثبت آن هم از نوع حداكثری آن گرایش پیدا می كنند. از نظر حضرت امام, محدودیت های اعمال شده توسط شریعت و قوانین اسلامی نه تنها مخلّ آزادی نیست بلكه آزاد كردن بیشتر انسان است و این تحلیل جز با پذیرش مفهوم آزادی حداكثری سازگار نمی باشد.
(این مقدار آزادی كه خدای تبارك و تعالی به مردم داده است بیش از آن آزادی هایی است كه دیگران داده اند. آن ها آزادی غیر منطقی داده اند و آزادی هایی كه خدا داده است آزادی منطقی است. همه چیزهایی را كه آن ها داده اند آزادی نیست, آزادی باید منطقی و طبق قانون باشد.)
از نظر ایشان آزادی حقیقی در چارچوب تعالیم اسلام معنا پیدا می كند, پس آزادی گرچه ارزش است و نعمت الهی اما برتر از سایر ارزش ها نیست و اسلام و ارزش ها و تعالیم آن فوق همه چیز است و حدود آزادی باید در چارچوب اسلام و قوانین آن ترسیم شود.
(ما آزادی در پناه اسلام می خواهیم, استقلال در پناه اسلام می خواهیم, اساس مطلب اسلام است.)
تلقی حداكثری از مفهوم آزادی مثبت در اندیشه امام ریشه در تعالیم اسلامی دارد. آیات و روایات ما تقویت كننده این تفسیر از آزادی می باشند. در این جا به پاره ای از آن ها اشاره می كنیم.
قرآن شریف دعوت رسول اللّه(ص) به توحید و نفی شرك و ترغیب به عبودیت و بندگی را آزاد كردن انسان ها می داند; یعنی عقاید باطل و آداب غیر اسلامی گرچه با میل و خواست و اراده و انتخاب انسان ها پذیرفته شوند و انجام گیرند, موجب بردگی و بندگی و اسارتند.
(یأمرهم بالمعروف و ینهیهم عن المنكر و یحلّ لهم الطیبات و یحرّم علیهم الخبائث ویضع عنهم إصرهم والاغلال التی كانت علیهم.)
امر به معروف و نهی از منكر و تحریم برخی افعال در دیدگاه لیبرالی از آزادی, تضییق آزادی انسان هاست امّا از آن جا كه موجب كمال آدمی و فربهی من واقعی او می شود در تلقی مثبت حداكثری از آزادی, عین رهایی و آزادسازی آدمی است و آیه شریفه به این مضمون گواهی می دهد كه این امور بند اسارت از پای آدمی باز كردن است.
در روایات اسلامی نیز آزادی مثبت مورد توجه قرار گرفته است, زیرا برخی اعمال محدودیت ها بر خوشتن و خود را در مسیر بندگی خداوند قرار دادن و كنترل غرایز و شهوات به عنوان مسیر حریّت و آزادگی انسان معرفی شده اند, امام علی(ع) می فرماید:
(من ترك الشهوات كان حرّاً.)
هم چنین فرمود:
(من زهد فی الدنیا أعتق نفسه و ارضی ربّه.)
(من قام یشراط العبودیّة اُهلّ للعتق.)
آن چه در این مقاله از نسبت دین و آزادی مورد بررسی قرار گرفت تنها بحث از مفهوم آزادی بود امید آن كه اهل تحقیق به سایر ابعاد و جوانب گوناگون این بحث توجه جدّی مبذول دارند و در آینده نزدیك شاهد تحقیقات جالب و راه گشایی در این زمینه باشیم.