• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 244)
يکشنبه 22/5/1391 - 0:8 -0 تشکر 505284
امام خمینى(ره)و مبحث آزادى

اندیشه سیاسی اسلام

 

احمد واعظى

 

درمطالعه تمدن معاصر غربی این واقعیت را از نظر دور نمی توان داشت كه این تمدن علی رغم برخی ضعف ها و كاستی های بنیادین, و صرف نظر از بعضی پی آمدها و دست آوردهای ناگوار, مشتمل بر پدیده های نوظهور فراوانی در عرصه های مختلف است. در بطن این تمدن, رویكردها و جهت گیری ها و مسائلی مطرح شد كه در تاریخ بشر سابقه نداشت و تنها می توان آن ها را از ویژگی های مدرنیسم و تمدن معاصر غربی بر شمرد. نوع نگاه به علم و اهداف و غایات و روش آن, بازنگری در جایگاه خرد آدمی و به بوته نقد كشیدن فلسفه و عقل محض, ترویج خودبسندگی عقل و دانش بشری و استغنای از وحی, پی ریزی دولت مدرن, رواج دموكراسی و حكومت مبتنی بر مشاركت مردمی, طرح مسئله آزادی در ابعاد مختلف سیاسی, فرهنگی و اقتصادی از اهم این ویژگی های نوظهور تمدن معاصر است.

از نگاه دینی و با توجه به آموزه های اسلامی, ره آوردهای تمدن غربی برای انسان معاصر در مواضع متعددی غیر قابل قبول و نقد پذیر است, بررسی ابعاد این چالش و تحلیل تفصیلی آن مواضع خود محور بحث جالب و تأمل برانگیز دیگری است كه نگارنده در مقام آن نیست. در این نوشتار سعی بر آن است كه به طور اجمالی و محدود برخی جوانب تفسیر مدنیت معاصر از آزادی را مورد ارزیابی قرار دهیم و در باب نسبت آن با آموزه های دینی به داوری برخیزیم و در جهت تأمین این غرض به بیان و بنان اسلام شناس فرهیخته و مجاهدی كه عرفان و برهان و قرآن و فقاهت و سیاست را به هم درآمیخت توجه خاص خواهیم داشت; امام بزرگواری كه در عین پای بندی حیرت برانگیز به اصول و مبانی و ارزش های اسلامی در میدان عمل و نظر, دركی واقع بینانه و منصفانه از شرایط جهانی و واقعیت های مدنیت معاصر داشت و اگر در مواضعی به طرد و نقد برخی وجوه آن می پرداخت نه از سر تعصب بلكه از سر دوراندیشی و روشن بینی بود.

جایگاه امام راحل به عنوان رهبر یك انقلاب و بنیان گذار یك حكومت نوپا اقتضا می كرد كه با وجوهی از تمدن معاصر درگیری فكری و چالش بیش تری داشته باشند. جمهوریت, دموكراسی و آزادی از مقولاتی بودند كه ایشان به عنوان رهبر انقلابی و مؤسس یك نظام بایستی مواضعی روشن در مورد آن ها اتخاذ كنند و تاریخ انقلاب نشان داد كه تلفیق اسلامیت با جمهوریت و پر رنگ شدن نقش مردم و مشاركت آنان در حاكمیت به مدد تصویر روشنی است كه ایشان از حكومت دینیِ متناسب با شرایط نوین فرهنگی, سیاسی, اجتماعی بشر معاصر داشتند.

نسبت میان دین و آزادی نیز از مسائل مورد توجه جدّی حضرت ایشان بود و بارها در این مورد اظهار نظر نمودند.

يکشنبه 22/5/1391 - 0:22 - 0 تشکر 505324

بحث در مفهوم آزادی:




آزادی از مفاهیم كش دار و قابل تفسیر فراوان است. به طور طبیعی هر نحله فكری باید مشخص كند كه به كدام تفسیر از آزادی گرایش دارد و نفی و اثبات خویش را متوجه كدام تلقی از آزادی كرده است.


مقاله معروف (آیزایا برلین) به نام (دو مفهوم از آزادی) كه در سال 1957 نگاشت تأثیر فراوانی در تشدید بحث درباره مفهوم آزادی نهاد و آن را به بحثی محوری در زمینه آزادی بدل كرد.

يکشنبه 22/5/1391 - 0:23 - 0 تشکر 505326

آزادی یك حق است یا یك ارزش:




آیا آزادی یكی از حقوق طبیعی و فطری بشر است یا آن كه یك ارزش است. معنای ارزشی بودن آزادی آن است كه نظر به آثار و نتایج مطلوبی كه آزاد بودن انسان به همراه دارد باید از آن دفاع كرد و به انسان آزادی بخشید. امّا اگر آزادی را یك حق بدانیم, آزاد بودن انسان ها واقعیتی است كه باید بدان تمكین كرد و سلب آن محتاج دلیل و مدرك است نه اعطای آن. آزادی حقی است كه خداوند یا طبیعت و خلقت به بشر داده است.


نگاه ارزشی به آزادی آن را به مثابه یك روش می بیند. روشی كه سودمندی و كارآیی خود را نشان داده است و از نظر انسان معاصر به عنوان روشی سودمند در عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد اعمال می شود.

يکشنبه 22/5/1391 - 0:24 - 0 تشکر 505330

مطلق یا مقید بودن آزادی:


آیا آزادی مطلق مطلوب است یا آن كه بایستی در جهاتی مقید شود. آیا این حق وجود دارد كه در قالب قوانین موضوعه برخی آزادی ها را در برخی موارد تحدید و تضییق كرد




ارزش مطلق بودن آزادی:



سنت تفكر لیبرالی بر آن است كه آزادی ارزش مطلق است; یعنی اگر آزادی را حق بدانیم فوق همه حق هاست و اگر آزادی را یك ارزش بدانیم باز هم فوق همه ارزش هاست. معنای این مطلق بودن آن است كه به واسطه و به بهانه هیچ ارزشی نمی توان آزادی را تحدید و تضییق كرد. تنها یك ارزش است كه می تواند آزادی را تحدید كند و آن نیز خود آزادی است. اگر آزادی یك فرد, مخلّ به آزادی فرد دیگر شد در این جا می توان آزادی فرد اوّل را محدود كرد. بنابراین مدافعان ارزش مطلق بودن آزادی برآنند كه به واسطه عدالت یا دین و یا به خطر افتادن اخلاق فردی و ارزش های دینی نمی توان برخی آزادی ها را سلب و محدود كرد.

يکشنبه 22/5/1391 - 0:25 - 0 تشکر 505333

منابع تحدید آزادی:



آزادی مطلق طرفداران چندانی ندارد (برخلاف ارزش مطلق بودن آزادی) و به ناچار در هر جامعه ای قدری از آزادی های فردی توسط دولت و تدابیر و قوانین موضوعه آن تضییق و تحدید می شود. پرسش اصلی در این محور آن است كه منابع تحدید آزادی چیست. به چه معیارهایی می توان آزادی فردی را در عرصه های مختلف اقتصادی, سیاسی, فرهنگی (اندیشه و بیان) محدود كرد آیا اخلاق و مذهب و سنت های قومی می توانند مبنای تحدید آزادی قرار گیرند

يکشنبه 22/5/1391 - 0:26 - 0 تشکر 505339

نحوه سازگاری حفظ اقتدار دولت در عین دفاع از آزادی ها:




از مباحث مهم و اساسی اندیشه سیاسی در قرون اخیر آن است كه میان دو ضرورت چگونه می توان وفاق و سازگاری ایجاد كرد. از یك طرف حفظ اقتدار دولت در جامعه یك ضرورت است و از طرف دیگر, دولت مقتدر به طور طبیعی برخی آزادی های شهروندان را در قالب قوانین و تصمیم گیری های خود, سلب می كند پس چگونه می توان دولت مقتدری داشت كه پاسدار حریم آزادی های فردی باشد. این معضله محور اصلی تدوین حقوق اساسی در بسیاری از سیستم های حكومتی و سیاسی است و هر نظام سیاسی به گونه ای به این مشكل پرداخته و راه حلّ خاص خویش را عرضه كرده است.

يکشنبه 22/5/1391 - 0:27 - 0 تشکر 505341

مبانی نظری آزادی:



در محور اوّل اشاره داشتیم كه تلقی ها و تفاسیر متنوعی از آزادی وجود دارد. هر یك از این تفاسیر بر پشتوانه های نظری خاصی تكیه زده اند. تنقیح این مبانی و تبیین انسان شناسی و معرفت شناسی و فلسفه اخلاقی كه هر یك از آن ها را احاطه كرده است از مباحث جالب و ضروری مربوط به آزادی است.


مباحث هفت گانه فوق, بحث های عامی است كه نگاه همه جانبه به آزادی ضرورت طرح آن ها را ایجاب می كند امّا برای یك عالم دینی فضای دیگری از بحث نیز گشوده می شود. و آن نسبت سنجی میان تلقی غالب و رایج از آزادی در اندیشه معاصر غرب با اسلام و آموزه های آن است. عالم دینی با تكیه بر ارزش ها و آموزه های دینی خود می تواند در این ساحت ها وارد شود و موضع گیری نماید و در باب میزان انطباق دیدگاه های مختلف با اسلام به داوری برخیزد و در برخی موارد از وجه منطقی ناسازگاری برخی تعالیم دینی با تلقی های رایج از آزادی دفاع كند یعنی عالم دینی باید بتواند از فلسفه برخی احكام شریعت كه ناسازگار با برخی آزادی های متداول و پذیرفته شده می نماید, دفاع كند. این گونه مباحث از مباحث خاص آزادی محسوب می شود. باید اعتراف كرد كه بحث از ساحت های مختلف آزادی و نسبت آن با دین در جامعه ما كم رونق است و چه روشن فكران و چه عالمان دینی به طور جدّی و همه جانبه به این مباحث نپرداخته اند. امام راحل نیز در برخی از این عرصه ها اظهار نظر كرده اند و البته اظهار نظر ایشان بیش تر در قالب موضع گیری كلی و تفكیك و ترسیم خطوط بوده است نه در غالب بحثی آكادمیك و ردّ و اثبات های فلسفی و علمی رایج در مباحث نظری و فكری.


امام خمینی در مجموعه بیانات خویش در باب آزادی دو محور از محورهای هفت گانه فوق را بیش تر مورد توجه قرار داده اند: یكی بحث مفهوم آزادی است و این كه تلقی اسلام از آزادی متفاوت با تلقی رایج در غرب از آزادی است. دیگری بحث از لزوم تقیید آزادی در چارچوب اسلام وقوانین آن است; یعنی از نظر ایشان آزادی هرگز (ارزشی مطلق) نیست بلكه به واسطه ارزش ها و قوانین اسلامی باید محدود و مضیق شود.


با توجه به این نكته, دامنه بحث در ادامه مقاله را محدود می كنیم و تنها از انحای تفاسیر موجود از آزادی و نقطه نظر خاص حضرت امام در باب ماهیت آزادی بحث می كنیم و بحث در سایر جنبه ها را به مجالی واسع تر موكول می كنیم.

يکشنبه 22/5/1391 - 0:29 - 0 تشکر 505342


تفسیر های آزادی



از آزادی تعاریف زیادی ارائه كرده اند با این وجود می توان تمامی آن ها را در سه تلقی و تفسیر اصلی گنجاند یعنی علی رغم اختلاف در تعابیر و تنوع بیان هر تعریفی لزوماً داخل در یكی از سه رویكرد اصلی در باب ماهیت آزادی است. این سه تلقی و رویكرد اصلی عبارتند از: الف) آزادی منفی; ب) آزادی مثبت حداقلی; ج) آزادی مثبت حداكثری.


آزادی منفی ( negative freedom ) به معنای فقدان موانع و اجبار برای انجام اعمال است و به همین جهت است كه این تلقی از آزادی را (آزادی از) ( freedom from ) می نامند. بر طبق این تفسیر, فردی كه در انجام افعال ارادی و انتخابی خویش توسط فرد یا افراد یا گروه یا دولت تحت فشار و اجبار نباشد, آزاد است یعنی آزاد (از) اجبار و تحمیل است.


آزادی منفی در سنت فردگرایی و لیبرالیسم اروپایی نقش محوری داشت. لیبرال ها همواره از این ایده دفاع می كردند كه هر انسانی خود باید انتخاب كند كه چگونه و چطور رفتار كند بی آن كه از ناحیه كسی یا قدرتی در رفتارش مورد اجبار و فشار باشد. در نزد لیبرال ها, آزادی به معنای رهایی از تحمیلات خاص بیرونی افراد دیگر است. كتاب (در باب آزادی) ( on liberty ) (جان استوارت میل) شاید در زبان انگلیسی بهترین كتابی باشد كه به روشنی این مفهوم از آزادی فردگرایانه و لیبرالی را تبیین كرده است.


بر اساس این تلقی كلاسیك از آزادی, هر نوع اجباری از آن جا كه سدّ راه آرزوهای بشر می شود به خودی خود بد است هر چند این اجبار برای جلوگیری افراد از ارتكاب به شرّ بزرگ تری استفاده شود, و عدم مداخله كه نقطه مقابل اجبار است فی نفسه خوب است هر چند تنها امر خوب نیست.


درآمیختگی لیبرالیسم با این تلقی از آزادی به حدّی است كه برخی لیبرال های معاصر نظیر فردریك هایك( Hayek ) برخی تجدید نظرهای صورت گرفته در ربع پایانی قر ن نوزدهم را موجب سقوط و زوال لیبرالیسم انگلیس می دانند و معتقدین به این آزادی تجدید نظر شده (آزادی مثبت) را لیبرال نمی دانند.


آزادی مثبت ( positive ) را كه (آزادی برای) ( freedom to ) نیز تعبیر می كنند بر آن است كه صرف فقدان فشار و اجبار بیرونی شخص یا اشخاص دیگر تأمین كننده آزادی بشر نیست, زیرا چه بسا در ظرف و شرایطی هیچ اجبار و اكراه بیرونی توسط دیگران بر من تحمیل نمی شود در عین حال من آزاد نیستم. به قول هربرت ساموئل: (كسی كه در زندان فقر و عدم امنیت اسیر است, آزادی حقیقی ندارد, آزادی حقیقی به این است كه از قید این امور نیز آزاد باشد.)


معتقدین به آزادی مثبت برآنند كه صرف غایت تحمیل و فشار شخص یا اشخاص دیگر برای آزادی و اختیار انسان كافی نیست. برای آزاد بودن فراهم بودن علل و اسباب طبیعی نیز لازم است. لیبرالیسم كلاسیك و پیروان آزادی منفی تنها به نقش اجبار و تحمیل انسانی در سلب آزادی توجه كرده اند و از نقش علل و اسباب طبیعی كه گاه مانع تحقق آزادی می شوند غفلت ورزیده اند. برای رسیدن انسان به مطلوب و غایتش سه شرط لازم است: نخست فقدان اجبار و تحمیل بیرونی و دیگری فقدان علل و موانع طبیعی كه سد راه وصول به مطلوب می شوند و شرط سوم وجود اسباب و توانایی هایی كه شخص را در وصول به هدفش یاری می دهند.


در اواخر قرن نوزدهم در ذهن و اندیشه برخی لیبرال ها این تفكر جوانه زد كه آزادی اقتصادی به تلقی كلاسیك آن (این كه هر شخص رها و آزاد باشد كه بدون ایجاد محدودیت و فشار از طرف دوست عمل اقتصادی انجام دهد) منتهی به شكل جدیدی از فقر و بی عدالتی می شود و آزادی اقتصاد عدّه ای موجب آفت و پژمردگی شانس زندگی عده زیادی از افراد می شود و در عمل, آزادی آن ها را سلب می كند, بنابراین اگر بخواهیم كه همه آزاد باشند (آزادی به معنای مثبت) یعنی همگی زمینه و اسباب وصول به غایات خویش را داشته باشند باید به اجبار از برخی فعالیت های اقتصادی جلوگیری كرد و آزادی برخی (آزادی منفی) را سلب كرد. آقای گرین ( T.H.Green ) در سال 1880 منادی این تفكر بود و از این رو موجب بروز تحولی در اندیشه لیبرالیسم گردید و زمینه زوال لیبرالیسم كلاسیك را فراهم آورد. این طرز تلقی از آزادی به نوعی در سنت سوسیال دموكراسی های قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت.


همان طور كه مشاهده می شود (آزادی مثبتِ حداقلی) به ابزار و وسائط توجه دارد و صرف فقدان اجبار را كافی نمی داند و آزادی را یك قدرت مثبت برای انجام دادن یا لذت بردن می داند; قدرتی كه در سایه تأمین وسائط و اسباب و فقدان موانع (اعم از موانع طبیعی و اجبار و تحمیل اشخاص و گروه ها) حاصل می شود. این تلقی از آزادی به نیازها و ظرفیت ها و شرایط اجتماعی توجه دارد و خواهان فراهم شدن شرایط و ظرفیت های اجتماعی برای همگان در جهت وصول به غایاتشان است در غیر این صورت آن ها را آزاد نمی داند ولو تحت فشار و اجبار اشخاص و دیگران نباشند.


آزادی مثبتِ حداقلی داوری و قضاوتی در باب نوع غایات و اهداف آحاد افراد ندارد بلكه آن را مبهم می گذارد و خواهان فراهم آمدن زمینه ها و شرایط برای رسیدن افراد به غایاتشان است بی آن كه در باب نوع این غایات و تعیین و تشخیص آن ها نقطه نظر و دیدگاهی داشته باشد. امّا (آزادی مثبت حداكثری) قدمی فراتر می رود و غایات خاصی را معین می كند و آزادی بشر را مشروط به فراهم آمدن اسباب و شرایط برای وصول به آن غایات خاص می داند.


آزادی مثبتِ حداكثری در اصل جهت گیری در باب آزادی با دیدگاه حداقلی مشترك است كه آزادی بشر به صرف رها بودن او از اجبار و تحمیل بیرونی و اعمال محدودیت اختیاری تأمین نمی شود بلكه اسباب و علل و شرایط باید مهیا باشد و سایر موانع نیز باید برطرف شود تا بتوان انسان را حقیقتاً آزاد و آزاده نامید. تفاوت این دو دیدگاه صرفاً در آن است كه دیدگاه حداكثری غایاتی نظیر خود شكوفایی ( self realization ) یا تكمیل نفس را مطرح می كند.


اموری به عنوان كمال نفس آدمی بر شمرده می شوند و آن گاه آزادی انسان در سایه فراهم بودن زمینه برای رسیدن به این كمالات تعریف می شود.


آزادی مثبتِ حداكثری مبتنی بر انسان شناسی خاصی است و من انسانی را فراتر از من غریزی و شهوی می داند به قول آیزایا برلین: (اگر آزادی را به ارباب خود بودن و بنده دیگری نبودن تفسیر كنیم این بحث مهم پیش می آید كه كدام خود هگل و افلاطون و طرفداران آنان با در نظر گرفتن خود طبیعی و پست تر و خود معنوی و برتر, از چیزی به نام بردگی طبیعت یاد می كنند. انسان ممكن است در عین حال كه هیچ اجبار بیرونی در كار نیست, برده طبیعت و من سفلی خود باشد و در عین حال كه مفهوم منفی آزادی خدشه دار نشده در عین حال آزادِ به معنای مثبت آن نباشد به تعبیر دیگر, آزاد سازی خود همیشه توأم با نوعی بردگی برای خودِ دیگر ماست. خود طبیعی و لجام گسیخته اگر آزاد باشد معنایش در بند شدن خود معقول و پنهان و معنوی ماست.

يکشنبه 22/5/1391 - 0:31 - 0 تشکر 505343

امام و مفهوم آزادی



امام خمینی در بیانات متعددی آزادی لیبرالی غرب را كه همان آزادی به تفسیر اوّل است را طرد می كند. از نظر ایشان رهایی و به خود وانهادگی انسان در همه جا مطلوب نیست و برای صلاح و رشد جامعه لازم است كه در مواردی آزادی های فردی تحدید و تضییق شود:


(آن آزادی كه در غرب است یك قدری فحشاست كه هر جوری دلشان می خواهد عمل كنند, در شهوات هیچ قید و بندی نباشد, آزادند هر طوری دلشان می خواهد در فحشا غوطه ور شوند.)


(باید همه بدانیم كه آزادی به شكل غربی آن كه موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود از نظر اسلام و عقل محكوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و كتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح كشور حرام است.)


(گفته می شود كه مطبوعات آزادند, بیان آزاد است این ها معنایش این نیست كه مردم آزادند كه هر كاری می خواهند بكنند; مثلاً آزادند دزدی بكنند, به فحشا بروند, آزادند مراكز فحشا درست كنند. این آزادی, آزادی غربی است ـ البته به استثناء دزدیش ـ این آزادی غربی است كه هر كس هر كاری دلش می خواهد بكند ولو این كه یك كارهایی باشد ناشایسته. این طور آزادی در ایران نمی تواند باشد.)


همان طور كه ملاحظه می شود. ایشان به طور صریح آزادی لیبرالی یا آزادی منفی را كاملاً مردود اعلام می كنند و به سمت آزادی مثبت آن هم از نوع حداكثری آن گرایش پیدا می كنند. از نظر حضرت امام, محدودیت های اعمال شده توسط شریعت و قوانین اسلامی نه تنها مخلّ آزادی نیست بلكه آزاد كردن بیشتر انسان است و این تحلیل جز با پذیرش مفهوم آزادی حداكثری سازگار نمی باشد.


(این مقدار آزادی كه خدای تبارك و تعالی به مردم داده است بیش از آن آزادی هایی است كه دیگران داده اند. آن ها آزادی غیر منطقی داده اند و آزادی هایی كه خدا داده است آزادی منطقی است. همه چیزهایی را كه آن ها داده اند آزادی نیست, آزادی باید منطقی و طبق قانون باشد.)


از نظر ایشان آزادی حقیقی در چارچوب تعالیم اسلام معنا پیدا می كند, پس آزادی گرچه ارزش است و نعمت الهی اما برتر از سایر ارزش ها نیست و اسلام و ارزش ها و تعالیم آن فوق همه چیز است و حدود آزادی باید در چارچوب اسلام و قوانین آن ترسیم شود.


(ما آزادی در پناه اسلام می خواهیم, استقلال در پناه اسلام می خواهیم, اساس مطلب اسلام است.)


تلقی حداكثری از مفهوم آزادی مثبت در اندیشه امام ریشه در تعالیم اسلامی دارد. آیات و روایات ما تقویت كننده این تفسیر از آزادی می باشند. در این جا به پاره ای از آن ها اشاره می كنیم.


قرآن شریف دعوت رسول اللّه(ص) به توحید و نفی شرك و ترغیب به عبودیت و بندگی را آزاد كردن انسان ها می داند; یعنی عقاید باطل و آداب غیر اسلامی گرچه با میل و خواست و اراده و انتخاب انسان ها پذیرفته شوند و انجام گیرند, موجب بردگی و بندگی و اسارتند.


(یأمرهم بالمعروف و ینهیهم عن المنكر و یحلّ لهم الطیبات و یحرّم علیهم الخبائث ویضع عنهم إصرهم والاغلال التی كانت علیهم.)


امر به معروف و نهی از منكر و تحریم برخی افعال در دیدگاه لیبرالی از آزادی, تضییق آزادی انسان هاست امّا از آن جا كه موجب كمال آدمی و فربهی من واقعی او می شود در تلقی مثبت حداكثری از آزادی, عین رهایی و آزادسازی آدمی است و آیه شریفه به این مضمون گواهی می دهد كه این امور بند اسارت از پای آدمی باز كردن است.


در روایات اسلامی نیز آزادی مثبت مورد توجه قرار گرفته است, زیرا برخی اعمال محدودیت ها بر خوشتن و خود را در مسیر بندگی خداوند قرار دادن و كنترل غرایز و شهوات به عنوان مسیر حریّت و آزادگی انسان معرفی شده اند, امام علی(ع) می فرماید:


(من ترك الشهوات كان حرّاً.)


هم چنین فرمود:


(من زهد فی الدنیا أعتق نفسه و ارضی ربّه.)


(من قام یشراط العبودیّة اُهلّ للعتق.)


آن چه در این مقاله از نسبت دین و آزادی مورد بررسی قرار گرفت تنها بحث از مفهوم آزادی بود امید آن كه اهل تحقیق به سایر ابعاد و جوانب گوناگون این بحث توجه جدّی مبذول دارند و در آینده نزدیك شاهد تحقیقات جالب و راه گشایی در این زمینه باشیم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.