به خاطر مشکلش گوشهگیر نمیشود
یكساله و نیمه بوده كه توانایی راهرفتن را از دست داده اما این نقص جسمی، باعث نشده كه موفقیتش را فدا كند. او تواناییاش را شناخته و بهجای آنكه زندگیاش را با غم از دست دادن پاهایش فدا كند، مسیری دیگری را برای شكوفا شدن انتخاب كرده است. خودش میگوید:« بعد از مشكلی كه برای پاهایم بهوجود آمد زندگی من دیگر شبیه بچههای عادی نبود، قاعدتا سرگرمیهای من هم با آنها فرق میكرد دیگر نمیتوانستم مثل آنها توی كوچه و خیابانها بدوم به همین دلیل مجبور بودم یك جا بنشینم و همین یك جا نشستن باعث شد كه دوستان من بیشتر بزرگترها باشند، از این بین دوست نازنینی به نام آقای غلام بهرامی بود كه من را با موسیقی كلاسیك آشنا كرد بعد از آن موسیقی را به شیوهای كه خودم دوست داشتم، دنبال كردم.»