عناصر روش مشاوره
از آنچه گفته شد، استفاده میشود كه الگوی مشاوره دارای سه عنصر یا سه ركن است. این عناصر هر كدام به یكی از ویژگیها و مؤلّفههای شخصیتی انسان، به ویژه جوانان، مربوط میشود: یعنی عنصر عاطفی، شناختی و انگیزشی. به دلیل اهمیت این عناصر، به اجمال توضیح داده میشوند:
عنصر عاطفی: همانگونه كه گذشت، اساس شكلگیری گفتوگوهای دینی در قالب مشاوره، بر ایجاد رابطه عاطفی همراه با اعتماد استوار است. مشاور باید بتواند با مراجع خود ارتباط برقرار كند. برای اینكه چنین فضای عاطفی به وجود بیاید، او باید از چهار راهكار استفاده كند. به عبارت دیگر، ایجاد فضای عاطفی مبتنی بر چهار ویژگی است: همدلی، توجه مثبت بدون شرط، صداقت، و گوش دادن فعّال.
همدلی: «همدلی» عبارت است از: توانایی درك تجربههای درونی دیگران و سهیم شدن در آنها. اگر خود را به جای دیگران بگذاریم، میتوانیم به دنیای درونی و تجربه پدیدارشناختی آنها راه پیدا كنیم.
پذیرش مثبت بدون شرط: مشاور برای اینكه بتواند با مراجع خود ارتباط عاطفی برقرار كند، باید بدون قید و شرط به او احترام بگذارد، صرفا به دلیل اینكه انسان است و از سر نیاز به او مراجعه كرده است. این اصل بر این اساس استوار است كه انسان ماهیتی مثبت دارد و اگر بدون قید و شرط مورد پذیرش قرار گیرد او نیز بهتر و راحتتر پیام را دریافت میكند و بهتر میپذیرد و كمتر مقاومت میكند و اسلام نیز در مقام هدایت و رساندن پیام دین به انسانها، به این اصل توجه دارد. (لاَ إِكْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ) (بقره: 256) در پذیرش دین هیچ اجباری نیست (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است یا در جای دیگر میفرماید: (إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِرا وَإِمَّا كَفُورا) (انسان: 3) ما راه را به او نشان دادیم خواه شاكر باشد یا ناسپاس.
صداقت: صداقت یا درستی به معنای آگاهی از احساسها و اندیشههای درونی واقعی خود و توانایی سهیم كردن دیگران در آنهاست. كسانی كه صداقت دارند، تصنّعی یا دفاعی رفتار نمیكنند. در نتیجه، مخاطبان آنها نیز حالت دفاعی به خود نمیگیرند و آمادگی پذیرش بیشتری پیدا میكنند.
1. گوش دادن فعّال: به معنای انعكاس دادن، تكرار كردن و روشنسازی گفتهها و مقصودهای مراجع است. در انعكاس مطالب، مشاور و راهنما همچون آینهای نگرشهای مراجع را به وی نشان میدهد. گوش دادن فعّال در مشاوره نقش مؤثری در ایجاد ارتباط عاطفی میان مشاور و مراجع دارد.
2. عنصر انگیزشی: انگیزش به عوامل موجود در یك فرد (مانند نیازها، امیال و علایق) اشاره دارد كه رفتار را در جهت یك هدف فعّال میسازند، نگهداری میكنند و سوق میدهند.
نیازها، امیال و علایق، كه زیربنای انگیزش در رفتار آدمی هستند، شامل مجموعه نیازهای فیزیولوژیكی و روانشناختی میشوند. در الگوی مشاوره، این نیازها و امیال مورد توجه مشاور قرار میگیرند؛ زیرا بدون توجه به نیازهای مراجع، نمیتوان او را راهنمایی و هدایت كرد. این نیازها از نیازهای زیستی شروع میشوند تا نیازهای متعالی مانند زیباییشناختی، كمالطلبی، عشق و جاودانگی ادامه مییابند.
3. عنصر شناختی: برای اینكه مشاور بتواند وارد دنیای اندیشهها و تفكرّات مراجع شود، باید به سطح تحوّل شناختی مراجع توجه داشته باشد. عنصر شناختی به این مطلب اشاره دارد كه مشاور باید مطالب خود را به صورت منطقی و منطبق با سطح تحوّل شناختی مراجع تنظیم كند. به عبارت دیگر، مشاوره باید هم به میزان آگاهی و هم سطح توان و استعداد مراجع توجه كند و مشاوره را با توجه به دو نكته مزبور تنظیم نماید تا برای مراجع، هم جذاب باشد و هم قابل استفاده.
به نظر میرسد بهترین روش برای آموزش آموزههای دینی به جوانان، استفاده از الگوی «مشاوره» است؛ چه اینكه این الگو نسبت به الگوهای دیگر مناسبتر و بیشتر قرین موفقیت است. در این الگو به مسائلی توجه شده است كه با روحیات نوجوان و جوان با مؤلّفههای روانشناختی شخصیت آنها سازگارترند. علاوه بر این، تجربه عملی هم نشان داده است كه این الگو در جوانان بهتر جواب میدهد و سیره عملی پیامبر نیز در آموزش دین به مردم، به ویژه جوانان، مؤیّد این ادعاست. قرآن كریم در توصیف شخصیت پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله) میفرماید: (لَقَدْجَاءكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْكُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ)(توبه: 128) هر آینه شما را پیامبری از خودتان آمد كه به رنج افتادنتان بر او گران و دشواراست، به]هدایت[ شمادلبسته است وبه مؤمنان دلسوز و مهربان است.
سیره عملی پیامبر این بود كه با مخاطبان خود از طریق همدلی، پذیرش مثبت بدون شرط، صداقت و گوش دادن فعّال، ابتدا ارتباط عاطفی برقرار میكرد، سپس معارف دین را برایشان بیان مینمود. (لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ) این فراز از آیه قرآن كه میفرماید پیامبر از خود شماست؛ یعنی بسیار به شما نزدیك است؛ شما را خوب درك میكند و اگر رنج كوچكی به شما برسد، برای او بسیار گران است. این نهایت همدلی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را نسبت به امّت عموما و نسبت به مردم زمان خودش بخصوص نشان میدهد. علاوه بر این، پیامبر به همه انسانها احترام میگذاشت، حتی افرادی كه از روی جهالت به او توهین میكردند مورد توجه مثبت بدون شرط آن حضرت قرار میگرفتند. تاریخ زندگی پیامبر سرشار از رفتارهای احترامآمیز پیامبر با مردم است. پیامبر به عیادت افرادی میرفت كه رفتارهای نامناسبی با او داشتند و این پذیرش مثبت بدون شرط بیش از سخنرانیهای او موجب میشد مردم جذب اسلام شوند و زمینهساز هدایت آنها بود. صداقت در رفتار، صمیمیت و دلسوزی پیامبر آنقدر زیاد بود كه قرآن میفرماید: (حَرِیصٌ عَلَیْكُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ.) (توبه: 128) او نه تنها مردم را دوست میداشت، حتی دلبسته و مشتاق هدایت آنها بود و برای ایجاد ارتباط عاطفی، سر تا پا گوش بود. آن حضرت آنقدر در گوش دادن به سخنان مراجعان خود، اهتمام میورزید كه قرآن كریم از او تعبیر به «اُذُن» (گوش) میكند: (یَقولونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّكُمْ) (توبه: 61) میگویند: او گوش است شنوای سخن هر كسی است بگو: گوش نیكوست برای شما.
دقیق گوش كردن مهارتی است كه باید فنون آن را آموخت. این شیوه، در عین آنكه اطلاعات بیشتر به شنونده میدهد، تفاهم متقابل و نتایج ارزندهای نیز در پی دارد. دقیق گوش كردن، جریان گفت و شنودِ یك طرفه را به كوششی دو جانبه و گروهی تبدیل میكند. به بیان دیگر، دقیق شنیدن نیز مانند بسیاری از فنون ارتباطی یك فرایند دو طرفه است؛ یعنی فقط كافی نیست كه شنونده سراپاگوش باشد و تمام حواس خود را به سخنان گوینده معطوف دارد، بلكه برای اطمینان از درك مطلب، باید استنباط خود را به طور خلاصه به طرف مقابل منتقل كند. گوشِ دل سپردن ارتباط را رضایتبخش میكند و بیشترین تفاهم و همبستگی را نسبت به سایر شیوههای شنیدن پدید میآورد. در حقیقت، دقیق شنیدن این پیام را دربر دارد: «من میخواهم هر آنچه را تو میگویی بشنوم» و خوب به كار بردن این فن مستلزم آن است كه با چشمان خود، حالات و حركات گوینده را زیرنظر بگیرید و پس از استماع دقیق، استنباط خود را از بیانات گوینده به او منتقل كنید. البته مفهوم این سخن آن نیست كه لزوما با سخنان وی موافقید.
ویژگی دیگری كه الگوی مشاوره را كارآمدتر از سایر الگوها میكند این است كه در این الگو، مشاور و راهنما وقتی با مراجع یا مراجعان ارتباط عاطفی عمیق برقرار میكند، زمینه بیان احساسات، نگرشها و نیازها فراهم میشود. كار مشاور و راهنما این است كه وقتی مراجع احساسات و نیازهای خود را آشكار كرد، او راه صحیح ارضای این نیازها را به او نشان دهد. نیاز به حقیقتطلبی، نیاز به كمال مطلق، نیاز به زیبایی، نیاز به معنویت و به طور كلی، مجموعه این نیازها در قالب نیاز به دین و معارف الهی قابل طرح هستند از جمله نیازهای متعالی انسان میباشند. مشاور در مرحله نخست، مراجع را متوجه مصداق واقعی نیاز به تعالی، كه همان آموزههای دینی است، میكند. وقتی مراجع به این میزان از شناخت رسید كه معارف الهی ـ همانند آب، كه عطش مادی و فیزیولوژیكی او را برطرف میكند ـ عطش معنوی و نیازهای متعالی انسان را ارضا میكنند و تنها راه صحیح ارضای نیازهای متعالی انسان را از مجرای دین و معارف الهی مییابد.
در واقع، در الگوی مشاوره به عنصر «انگیزش»، كه بیانگر نیازهای آدمی است، توجه میشود و توجه به نیازها در زمان مناسب فرایند آموزش را برای مربّی و متربّی تسهیل میكند. برای مثال، دانشجوی رشته پزشكی یا رشته فنی ـ مهندسی را در نظر بگیرید كه برای رسیدن به اهدافش، به یادگیری درسهایی احساس نیاز میكند. او تلاش میكند در هر شرایطی با كمترین امكانات، در بدترین آب و هوا، در كلاس درس حاضر شود تا مطالب موردنیاز را بیاموزد؛ چون احساس نیاز میكند. هدف او این است كه پزشك یا مهندس شود. از اینرو، با خود میگوید: «باید این درسها را در هر شرایطی كه هست بیاموزم.» مربّی دینی نیز باید این احساس نیاز را در مخاطبان خود ایجاد كند. پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در آغاز رسالتش، اولین سخنی كه به مردم فرمود این بود: «قولوا لا اله الاّ اللّه تُفلحوا.» فلاح و رستگاری سعادتطلبی یكی از مهمترین و اصلیترین گرایشهای انسان است. بنابراین، پیامبر بر این گرایش فطری بشر ـ كه مربوط به بُعد انگیزشی میشود ـ تأكید كرد و سپس مردم را متوجه این حقیقت ساخت كه توحید و یكتاپرستی، كه جوهره دین و اساسیترین آموزه دینی است، شما را به این خواست فطری و ذاتی میرساند و به آنها فهماند تنها راه سعادت شما «آموزههای دینی» هستند و خودِ این آموزهها نیز با فطرت و سرشت شما هماهنگ میباشند؛ چنانكه قرآن كریم نیز به این حقیقت اشاره میكند: (فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ) (روم: 30) پس روی خود را به سوی دین یكتاپرستی فرا دار، در حالی كه از هر كیش باطل روی برتافته و حقگرای باشی؛ همان فطرتی كه خدا مردم را بر آن آفریده است. آفرینش خدای ـ فطرت توحید ـ را دگرگونی نیست. این است دین راست و استوار، ولی بیشتر مردم نمیدانند.
در واقع، پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) پس از ایجاد ارتباط به عنصر «انگیزشی» در مخاطبان خود توجه كرد و این موجب شد مردم فوج فوج به سمت پیامبر بیایند و از چشمهسار زلال وحی، عطش كویر وجود خود را برطرف سازند و جالب اینكه بیشتر افرادی كه به پیامبر ایمان میآوردند، جوانان بودند. در الگوی مشاوره، علاوه بر توجه به بُعد عاطفی جوانان و همچنین به بُعد انگیزشی آنها، به سطح شناختی آنها نیز توجه شده است و این بیانگر این حقیقت است كه مشاور و راهنمای دینی باید به دو نكته توجه داشته باشد:
1. توجه به سطح تحوّلشناختی مخاطب؛
2. تنظیم آموزههای دینی به گونهای كه متناسب با توانایی و سطح فهم مخاطب باشد.
در الگوی مشاوره، فرض بر این است كه مخاطب و مراجعان ما جوانان هستند. آنها در چه سطحی قرار دارند؟ به عبارت دیگر، قدرت درك و تجزیه و تحلیل جوانان در چه سطحی است؟ روانشناسان رشد، به ویژه كسانی كه در زمینه رشدشناختی تحقیقات گستردهای انجام دادهاند، مانند پیاژه، بر این باورند كه جوانان از نظر تحوّل شناختی، در دوره تفكّر انتزاعی و صوری قرار دارند؛ یعنی در استدلال كردن، فرضیه ساختن، توجه به آینده، حلّ مسئله و در نهایت، تجزیه و تحلیل مسائل دقیق هستند، یعنی «به حداكثر كارآیی هوشی رسیدهاند.» در این الگو، مشاور و راهنما به سطح شناختی مراجعانش توجه دارد و «آموزههای دینی» را متناسب با میزان فهم و درك آنها تنظیم میكند. وقتی مطالب متناسب با فهم دانشپژوه و مراجع باشند فرایند یادگیری بهتر تحقق پیدا میكند و آموزش برای فرد لذتبخش میشود. پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و سایر انبیا(علیهمالسلام) در برخورد با مردم و آشنا كردن آنها با معارف دین، به بُعد شناختی آن توجه داشتند و مطالب را در سطح فهم مخاطبان بیان میكردند: «اِنّا معاشرَ الانبیاءِ امرنا اَن نتكلَّم النّاسَ علی قدرِ عُقولِهم.» پیامبر فرمود: ما انبیا امر شدهایم كه با مردم در سطح فهمشان سخن بگوییم.
به نظر میرسد، در میان الگوهای موجود ـ تبلیغ، تدریس، تربیت و مشاوره ـ الگوی «مشاوره» برای آموزش و انتقال آموزههای دینی به جوانان از كارآیی بیشتری برخوردار است؛ چه اینكه در این الگو، مشاور و راهنما در مرحله اول، با مراجعان خود، ارتباطی عاطفی همراه با اعتماد متقابل ایجاد میكند. علاوه بر این، به نیازها و تمایلات و گرایشهای مخاطب ـ یعنی بُعد انگیزشی او توجه دارد و همچنین سطح شناختی مخاطب نیز مدّ نظر اوست و متناسب با آنها مطالب ارائه میشوند. این الگو برای جوانان نیز جذّاب است؛ زیرا جوانان در آستانه پیوستن به بزرگسالی هستند. از اینرو، علاقهها و وابستگیهای خود را از خانواده قطع كردهاند و در حال گذار از مرحله وابستگی به استقلال هستند. نیاز عاطفی شدیدی دارند، اما این نیاز را در خانواده جستوجو نمیكنند؛ زیرا با روحیه استقلالطلبی آنها در تضاد است. بهترین فردی كه میتواند ارتباط عاطفی با او برقرار كند مشاور و راهنمای دلسوز و صمیمی است. در مشاوره، ارتباط دوسویه است و با تفكر استقلالطلبی جوان سازگار. علاوه بر آن، جوان میخواهد ابراز وجود كند؛ نظرات خود را بیان میكند. او دارای «اخلاق خودپیرو» 12 است و از «اخلاق دیگر پیرو» 13 فاصله گرفته است. در نتیجه، از پذیرش بیچون چرای حرف دیگران خودداری میكند، بلكه هر چیزی را فقط با معیارهای پذیرفته شده خودش میسنجد و در آن چهارچوب قبول میكند. از اینكه شنونده محض باشد یا مرید دیگران و همچنین از تقلید كوركورانه از دیگران به شدت گریزان است.
از اینرو، الگوی «مشاوره» متكلّم وحده نیست، بلكه این مراجع است كه اول سخن گفتن را آغاز میكند و احساسات و نیازهای خود را بیان میدارد و مشاور سعی مینماید كه به حرفهای او دقیقا گوش كند، در حالی كه در الگوهای دیگر، چنین فرصتی به راحتی پیش نمیآیند. و خلاصه اینكه همدلی، صمیمیت، دلسوزی و پذیرش مثبت بدون شرط از ویژگیهایی هستند كه بیشتر در الگوی مشاوره وجود دارند و این ویژگیها، كه متناسب با روحیات جوان هستند، الگوی مشاوره را برتر از سایر الگوها نشان میدهند.