تبیین رفتار مرتبط با سلامت: رویكردهاى اجتماعى ـ شناختى
ما اكنون به اختصار به بیان الگوها و رویكردهایى مى پردازیم كه درباره شناختى است (باورها, نگرش ها, تصورات و…) كه در زیربناى رفتارهاى مرتبط با سلامت قرار دارند. در حال حاضر, این ها الگوها و چارچوب هاى تبیینى اى هستند كه بیش از سایر الگوها در روان شناسى سلامت به كار مى روند, و پیش تر براى تبیین رفتارهاى مخاطره آمیز براى سلامت (براى مثال, Croog & Richards), رفتارهاى پیشگیرانه یا حفاظتى و در مقام تبیین پاسخ هاى مختلف به فشار روحى, به كار مى رفته اند. این ها, همچنین, براى تبیین طبیعت واكنش هاى روان شناختى به بیمارى (براى مثال Affleck, Tennen, Croog & Levine, 1987) و میزان رفتارهایى مثل التزام به مصرف دارو یا تغییر توصیه شده سبك زندگى (براى مثال Meichenbaum & Turk, 1987) مورد استفاده اند. این الگوها, على رغم شهرتشان, هنوز تبیین هاى كاملى از رفتارهاى خاص مرتبط با سلامت یا بیمارى, ارائه نكرده اند. شاید علت این مسأله, تا حدّى, این باشد كه همه آن ها, در اصل, براى تبیین رفتارهاى مرتبط با سلامت ایجاد نشده اند, و ممكن است منعكس كننده تصوراتى كه افراد از سلامت یا بیمارى خود دارند, نباشند. و ممكن است علت این نیز باشد كه بسیارى از جنبه هاى سلامت, علاوه بر شناخت هاى فردى, به وسیله عوامل اجتماعى و فرهنگى, تعیین شده یا شكل مى گیرند (بنگرید به: Blaxter, 1990).
الگوهاى خاص رفتار مرتبط با سلامت
تثبیت شده ترین الگوى رفتار مرتبط با سلامت, الگوى باور مربوط به سلامت (HBM: Janz & Becker, 1984) است. برمبناى این الگو, افراد در پاسخ به یك نشانه یا كنش, مثل تجربه یك نشانه یا دعوت به انجام چكاب, بر پایه باورهایشان درباره تهدید یك مشكل بالقوه ایجاد شده براى سلامت, و همچنین باورهایشان در مورد فواید و زیان هاى دست زدن به اقدام خاص, عمل خواهند كرد. تصور آن ها از تهدید, به باورهاى آن ها درباره وخامت آن و آمادگى یا آسیب پذیرى شان نسبت به آن وابسته است.
بنابراین, براى این كه افراد در یك رفتار خاص مرتبط با سلامت شركت نمایند (براى مثال, رفتار جنسى سالم), نه تنها باید توجه داشته باشند كه نسبت به پیامدهاى احتمالى عدم شركت در آن رفتار, آسیب پذیرند (ابتلاء به HIV), بلكه به این نیز باید توجه داشته باشند كه آن پیامدها بسیار خطرناك اند. بعلاوه, آن ها باید باور كنند كه مزایاى شركت در آن رفتار, مهمتر از معایب آن است. مثلاً, در بعضى از رفتارهاى مرتبط با سلامت (مثل, رفتار جنسى سالم), افراد ممكن است وخامت تهدیداتى كه متوجه سلامت آنان است را بپذیرند, اما خود را آسیب پذیر ندانند. در مقابل, براى رفتارهایى مثل مراقبت از بهداشت دهان و دندان ها, افراد ممكن است به خوبى آسیب پذیرى خود نسبت به تهدید معطوف به سلامت را بپذیرند (كرم خوردگى دندان و بیمارى لثه), اما آن را به اندازه كافى وخیم ندانند تا پیشگیرى هاى لازم را اتخاذ نمایند. HBM به طور گسترده اى براى بررسى رفتارهاى مرتبط به سلامت به كار رفته است, خصوصاً رفتارهایى كه به پیشگیرى مربوط است. استفاده از این الگو, به طور كامل موفقیت آمیز نبوده است, در نتیجه متغیرهاى دیگرى (مثل, اعتقادات مربوط به كارآمدى, كه درزیر خواهد آمد) براى افزایش قدرت تبیینى آن افزوده شده اند. حتى با این افزایش متغیرها, نتایج كلى هنوز بسیار ناچیز هستند. این امر ممكن است, تا حدّى, منعكس كننده مسأله كلى سعى در پیش بینى رفتار با استفاده از نگرش ها باشد, و نیز ناشى از این مشكل خاص تر كه افراد ممكن است ضرورتاً درباره مسائل مربوط به سلامت آن گونه كه توسط HBM پیشنهاد مى شود, نیندیشند.
الگوى دیگرى كه كمتر به كار گرفته شده, اما نتایج موفقیت آمیزترى دربر داشته است, نظریه رفتار منطقى است (TRA: Ajzen & Fishbein, 1980). بر مبناى این نظریه, بهترین پیش بینى كننده هاى رفتارهاى داوطلبانه افراد, مقاصد رفتارى آنان هستند كه توسط دو عامل تعیین مى شوند. عامل اول, نگرش آن ها راجع به رفتار است; این نگرش بر دو نوع از اعتقادات رفتارى مبتنى است: اعتقاداتى درباره نتایج محتمل رفتارها (براى مثال, (اگر من تمرین كنم, وضعیت سلامت من بهتر خواهد شد)) و ارزیابى این نتایج (براى مثال, (سالم بودن براى من مهم است)). دومین تعیین كننده مقاصد رفتارى, هنجارهاى شخصى در ارتباط با رفتاراند, كه مبتنى بر دو باور هنجارین اند: باورهایى راجع به دیدگاه هاى دیگران درباره رفتار (براى مثال, (خانواده و دوستانم معتقدند كه من باید تمرین كنم)) و انگیزه براى برآورده ساختن این دیدگاه ها (براى مثال, (من مى خواهم آن چه را آن ها مشتاقند به انجام رسانم)).
بر مبناى TRA هنجار و نگرش شخصى راجع به رفتار با یكدیگر ادغام شده و قصدى را پدید مى آورند, و این قصد و نیّت به انجام رفتار منجر مى شود. این نظریه, به عنوان نظریه رفتار طراحى شده, ارائه شده است (Ajzen, 1985) كه متغیرهاى دیگرى را اضافه مى كند, از جمله: كنترل رفتارى ادراك شده و موانع ادراك شده. مدل هاى HBM و TRA, رفتار مرتبط با سلامت را به عنوان یك فرایند منطقى مبتنى بر تأثیر متقابل و سبك و سنگین شدن باورهاى سازمان یافته, مفهوم سازى كرده اند. متأسفانه, رفتارهاى مرتبط با سلامت ممكن است در همه افراد به این شكل نباشند, چرا كه بعضى از آن ها ممكن است به دلایلى غیر از سلامت رخ دهند. براى مثال, رژیم غذایى یا بهداشت مناسب دندان ممكن است در وهله اول, به دلایل آرایشى انجام گیرند, نه به خاطر اجتناب از پیامدهاى درازمدت مربوط به سلامت, همچنین, براى كسانى كه ارزش زیادى براى سلامت قایل هستند, باورهاى خاص مربوط به سلامت در پیش بینى رفتارهاى مربوط به سلامت به مراتب محتمل تراند كه مفید باشند (Lau, Hartman & Ware, 1986). بنابراین, مفهوم ارزش سلامت و اولویت نسبى سلامتى در مقایسه با سایر عوامل (براى مثال, ثروت, شادكامى, ظاهر و غیره), متغیر شناختى كلى مهمى در تبیین رفتارهاى مربوط به سلامت مى باشد.