نویسنده: پرفسور سلطان زاده
در افت یا ایست وزنی شیرخواران ، باید در جستجوی عوامل زیربنایی بود. ابتدا باید به نوع و شخصیت كودك عنایت داشت. آنگاه به امكان وجود پاره ای رفتارهای نادرست تغذیه ای توجه كرده و سپس از نبودن ناهنجاری و یا بیماری در وجود كودك اطمینان حاصل نمود. طبیعی است كه پس از كشف علت ، برای رفع و اصلاح آن باید تلاش كرد و در عین حال تا رفع مشكل باید شیوه تغذیه كودك را مطابق با نیازها و محدودیتهای او تنظیم نمود برای مثال كودكانی كه دچار شكاف كام هستند ممكن است از مكیدن ضعیف تری برخوردار بوده و انرژی بیشتری هم مصرف كنند. این دسته از كودكان حتی اگر نوع و روش تغذیه آنان صحیح هم باشد ممكن است افزایش وزن كندتری داشته باشند. اشتهای كودكان بسیار فعال و پرتحرك در مقایسه با كودكان بسیار آرام بیشتر تحت تاثیر رنگ، بو و طعم غذاها و نیز مسایل عاطفی ، روانی قرار دارد در نتیجه ممكن است افزایش وزن متفاوتی هم داشته باشند . بنابراین باید با در نظر گرفتن شخصیت كودك و خلق وخوی او برنامه تغذیه را پیش برد.
تغذیه مادر نیز مهم است . مادر باید از رژیم های سخت غذایی به منظور كاهش وزن پرهیز كند و تلاش كند تا پیوسته از یك رژیم غذایی متعادل و مقدار كافی مایعات استفاده نماید. رفتارمادر بسیار اهمیت دارد. مادران عصبی ، عجول و یا مادرانی كه از بچه هایشان انتظار دارند مثل بزرگترها رفتار كنند و نیز مادرانی كه از تكامل كودك در ارتباط با رفتارهای غذایی او اطلاع لازم را ندارند و یا نسبت به آن بی توجه هستند می توانند ناخودآگاه موجب كندی افزایش وزن و رشد نامناسب فرزند خود شوند. صحبت نكردن و كم توجهی به نیازهای عاطفی كودك به ویژه در حین تغذیه و نیز اعمال دستورالعملهای خشك و یا سخت گیری و انعطاف ناپذیری در امر تغذیه، می تواند موجب كاهش اشتها و ناكافی بودن افزایش وزن كودك شود. در مقابل، توجه و محبت به فرزند به خصوص در حین تغذیه ، انعطاف پذیری ، تغذیه مطابق میل و سلیقه و خواست كودك، تلاش در تنوع بخشیدن به رنگ، بو و مزه غذاها و افزایش دفعات تغذیه به جای تحمیل حجم غذا می تواند در بهبود وضع تغذیه كودك و افزایش وزن مناسب وی موثر باشد.