تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه بودی ز چه بیمار شدی
تو که فارغ شده بودی ز همه *** و مکان
دار منصور شکستی همه تن دار شدی
عشق معشوق و غم دوست زند بر تو شرر
ای که در قول و عمل شهره بازار شدی
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
ای که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته دربارتو هشیار شدی
واعظ شهر همه عمر نبرد مستی و لاف
دم عیسای مسیح از تو پدیدار شدی
یاری از ما بنما ای شده آسوده ز غم
که بریدی ز همه خلق و به حق یارشدی