در سال 1926، جراح فرانسوی، چارلز دوژاریه، تصمیم میگیرد تا با انجام عمل جراحی روی یک مانکن فرانسوی چربی موضعی او را تخلیه کند. این عمل نه تنها موفقیتآمیز نیست، بلکه پای مانکن بختبرگشته نیز دچار قانقاریا (گانگرن) میشود. از این تاریخ به بعد و به دنبال سروصدایی که به پا شد، جراحان، به کار در این حوزه علاقه جدی نشان دادند. شاید بشود خاستگاه لیپوساکشن را در دهه 60 میلادی سراغ گرفت، زمانی که جراحان اروپایی با استفاده از تکنیکهای ابتدایی کورتاژ، اعمال جراحی نه چندان موفقی را انجام دادند. نقص عضو و خونریزی شدید از طرفی، و از طرف دیگر نتایج ضعیفی که این پزشکان اروپایی به دست آوردند باعث شد تکنیکهای ابداعیشان مورد توجه قرار نگیرد. در سال 1974 و در شهر رم ایتالیا، دکتر فیشر و فرزندش، فیشر جونیور، اختراع اولین دستگاه لیپوساکشن را اعلام کردند. این دستگاه در حقیقت نوعی چاقوی جراحی دوار بود که درون یک کانولا (لوله ساکشن) جاسازی شده بود و با برق کار میکرد. مدتی بعد دکتر ایوه ژرارد ایلو، پزشک فرانسوی، روشی موسوم به لیپوساکشن مدرن را ابداع کرد. او از کانولاهای سرکُند و ساکشنی با قدرت مکش بالا استفاده کرد. روش جدید، هم نتایج رضایتبخشی داشت و هم اینکه عوارض و تلفات چندانی را ایجاد نمیکرد. در طی دهه هشتاد، بسیاری از جراحان آمریکایی روی همین نوع لیپوساکشن آزمایشها و تغییراتی انجام دادند و به نتایج متفاوتی هم رسیدند. در سال 1985 دو متخصص پوست در آمریکا تکنیک جدیدی را ابداع کردند که هم مؤثرتر بود، هم ضریب ایمنی را برای اعمال داخل مطب بالا میبرد. در این روش نیازی به استفاده از بیهوشی عمومی نبود و بیمار به شکل نیمه هوشیار مورد عمل قرار میگرفت. در اواخر دهه نود، پایِ اولتراسوند (امواج فراصوت) هم به این داستان باز شد و مورداستقبال قرار گرفت. امواج فراصوت میتوانست چربیها را به شکل مایع دربیاورد و به این ترتیب، خارج ساختن آنها آسانتر میشد. البته علیرغم استقبال اولیه و خوبی که از این تکنیک به عمل آمد، بعد از مدتی و به خاطر بروز پارهای عوارض پزشکی، بسیاری از پزشکان در استفاده از این روش دچار تردید شدند. روی هم رفته، تلاشهای زیادی در عرض 30 سال گذشته در این زمینه انجام شده است. امروزه، کیفیت تکنیکها بیشتر و عوارض و خطراتشان کمتر شده است. اما هنوز که هنوز است، بحث لیپوساکشن در بین پزشکان مورد مناقشه و اختلاف نظر است.