چرا سال به سال وضع فیلمها بدتر میشه؟ این سوالی است که هر بیننده تلوزیون درباره سریال های مناسبتی ماه رمضان از خود و دیگران می پرسد. درواقع گویی امسال صدا و سیما از آن سوی پشت بام افتاده و با پخش سریالهایی کاملا بی ارتباط با فضای ماه مبارک، صرفا به دنبال پر کردن وقت مردم بوده؛ بی آنکه هیچ نگاهی به اقتضائات این ایام داشته باشد.
نزدیک به دو دهه از شروع ساخت سریالهای مناسبتی میگذرد و میتوان گفت که سریالهای مناسبتی هر سال از نظر کیفی نسبت به سالهای قبل افت داشتهاند و این افت بهویژه در سریالهای ماه رمضان بیشتر دیده میشود. این در حالی است که در سالهای گذشته شاهد بودیم برخی از سریالها تماشاگران را پای تلویزیون میخکوب میکردند و در طول ماه مبارک رمضان در همه جا صحبت از آن سریالها بود.
آنچه در ایام ماه رمضان امسال با این سریالها به چشم آمد، افت كاملا محسوس تلویزیون در عرصه سریال سازی است. تا جایی كه حتی بیننده های عادی تلویزیون و آنهایی كه با امور فنی و تكنیكی برنامه سازی بصورت تخصصی آشنایی ندارند بر این مسأله تاكید داشتند تا همان نقل قول مشهور "هر سال بدتر از پارسال" را در ذهن مخاطب تداعی می کند.
ظاهرا صداوسیما و سیاستگذارانش، علاقه ی وافری در وارد کردن استرس و افزودن به بار غم مردم دارند، آنهم در شرایطی که «غم نان» و ناراحتی های متنوع، روان شهروندان ایرانی را آزار می دهد. هم اکنون سه سریال با مضامین اجتماعی در حال پخش هستند که مملو از ناامیدی است و کوله باری از استرس و اضراب، نثار مردم می کند.
این در حالی است که کشورهای اسلامی در ایام ماه مبارک رمضان، بهترین و حرفه ای ترین آثار جدید خود را در معرض دید مخاطب قرار می دهند ، اما ظاهراً این روند در ایران ، معکوس به نظر می رسد به طوریکه کارگردان هایی درجه چند با فیلمنامه هایی سخیف و نامرتبط و بی توجه به دغدغه های مردم، وجهه صداوسیمای ایران را بیش از پیش در نگاه مردم ایران در آستانه خطری جدی قرار داده است.
در شرایطی که جمع آوری ماهواره به عنوان یکی از دغدغه های اصلی نیروی انتظامی در جریان است، صداوسیما از این فرصت به بهترین شکل استفاده کرده و با تولید آثار حرفه ای، واقعی و در خورتوجه، بتواند تئوری «بازگشت به تلویزیون» برای مردم ایران را به حقیقت بدل کند.در حالی که اکنون به جرات می توان گفت؛ بهترین محرک برای ماهواره خریدن ملت برنامه های صدا و سیماست.
دلایل این انتخابها از هر زاویه که نگاه کنیم و یا مسئولان هرتوجیهی برای آن بتراشند نمیتواند خارج از نگاه سلیقهای ضعیف مسئولان باشد. در این نگاه سلیقهای علاوه بر بیاعتنایی به نظر و سلیقه مخاطبان به نوعی بیاحترامی به زحمات دیگر برنامهسازانی که آثار مقبولتری تدارک دیدهاند لحاظ شده است. مدیران تلوزیون باید بدانند؛ قاب كوچك تلویزیون بویژه در ایام خاص، جای خودنمایی سیاه مشق های سریال سازان آماتور نیست.
ارائه پیام اخلاقی،یکی از ارکان اصلی سریالهای مناسبتی در ماه رمضان است،اما چگونگی انتقال این مفهوم و مظروفی که برای آن انتخاب می شود،می تواند کار را یا در حد اثری سطحی تنزل دهد و یا به اثری قابل تامل برای مخاطب تبدیل نماید. سریال های مناسبتی باید حس همذات پنداری تماشاگر را برانگیزند و اگر این اتفاق رخ ندهد،هیچ گاه در ذهن تماشاگرماندگار نخواهد شد.
آیا واقعا مسئولان صدا وسیما نمی دانند موضع پرداخته شده در سریال شبکه سه موضوعی عام نبوده و بیننده انبوه بعد از افطار به دنبال موضوعی به روز و عمومی تر می گردد. کاش تصمیم گیران قبل از سرمایه گذاری ها چند صد میلیونی برای تولید این نوع برنامه ها آماری می گرفتند که چند درصد از زوج های این مملکت بچه دار نمی شوند، و در عین حال از بین آنها چند درصد شوهرانشان سوءسابقه دارند که نمی توانند از پرورشگاه بچه برای خورد بیاورند. آیا این سریال با توجه به داستان بسیار ضعیبف خود می تواند زوج متاهلی که چندین فرزند دارند یا افراد مجرد را به سوی خود جذب کند؟
نیازوعلاقه مخاطب از جمله مباحثی است که باید در روند سریالسازی به آن توجه شود، چراکه این مهم گروه بسیار زیادی را درخود گنجانده، بنابراین ضروری است تا با دقت و نگاهی تازه به آن پرداخته شود.
سریال خداحافظی از دنیای بچه گی است چرا که بهترین آموزشهای سرقت و دروغ در آن تدریس میشود. مردمی که بعد از 17 ساعت روزه داری در شرایط سخت تابستان و مواجه های روزانه شان با گرانی و مشکلات یا باید دزدی یاد بگیرند و شریک مصائب نابارورها باشند. آیا با این نمایش انواع بزهکاری ها از مخاطب انتظار درستکاری داریم؟
موضوع وقتی جالب تر می شود که حتی نویسنده آن نیز نمیداند كه پایان سریال چگونه خواهد بود!
سریال های دیگر شبکه ها هم حال و روزی بهتر از این ندارند؛ شبکه2 با سریال از رده خارج شدهای وارد گود رقابت شده است که نه ساختار درستی دارد و نه محتوای اصولی دارد (چمدانی نا مفهوم که تمام مردم شهر به دنبال آن هستند) و شبکه 1 با داستان آدمی که همه چیزش را فراموش کرده ولی مشخص نیست چطور همچنان کار سابقش را انجام میده؟
شاید بتوان از عمده ترین دلائل ضعف تلویزیون در تولید سریال در این چند سال اخیر را در انحصاری نمودن آن برای افرادی خاص و مشخص دانست كه این آدم های چند منظوره همانند فست فود غذا به خورد مشتری می دهند و كاری به این ندارند كه بعد از خوردن غذا چه اتفاقی برای مشتری می افتد و اگر كارش به بیمارستان هم بكشد برایشان مهم نیست. اگر این انحصار در امر سریال سازیهای مناسبتی بشكند، مسلماً با رقابت مطلوبی كه میان سازندگان و تولیدكنندگان برنامه ها به وجود می آید شاهد ارتقاء سطح كیفی فیلم ها و سریال های تلویزیونی خواهیم بود.
سریالهای موفق دهههای گذشته عموماً حاصل دست كارگردانان خوش قریحهای بودند كه هم اكنون نام آنها جزو اسامی شناخته شده و صاحب سبك سینما و تلویزیون ایران است که نبود آنها را باید در نگاه محدود مسئولان سازمان صداوسیما جستوجو کرد.
اگر به لیست کارگردانهایی که تا به امروز در تلویزیون به کارگردانی سریالهای مناسبتی ماه مبارک رمضان پرداختهاند توجه کنیم، به کارگردانهایی برمیخوریم که از افراد حرفهای بودهاند؛ افرادی همچون رضا عطاران که سریالهای پرمخاطب و طنز «بزنگاه»، «خانه بهدوش» و «متهم گریخت» را ساخته که در بازپخش نیز این سریالها هنوز مخاطب را جذب میکنند یا «صاحبدلان» ساخته جذاب محمدحسین لطیفی، که هنوز بعد از گذشت ششسال دیدنی و پرمخاطب است و یا دو اثر موفق حسن فتحی«میوه ممنوعه» و «در مسیر زاینده رود» که جزو سریالهای خوشساخت محسوب میشوند؛ کارگردانهایی که امروز دیگر در تلویزیون کار نمیکنند.
با وجود چنین شرایطی در کشور آیا رواست که بودجه های هنگفت صرف ساخت چنین برنامه های بی فایده ای شود که هیچ کارکردی جز تنزل ذائقه مخاطب و تلف کردن وقت مردم ندارند؟ آیا باید به هر قیمت بودجه سازمان مصرف شود ولو به قیمت ساخت برنامه هایی این چنین بی محتوا؟ آیا نمی توان با نظارتی مؤثرتر بر رسانه ملی از هدر رفتن بودجه و امکانات مملکت در این اوضاع سرنوشت ساز اقتصادی جلو گیری نمود، و با هدایت این منابع سرشار، رسانه را در ایفای نقش تاریخی خود در این مقطع حساس از زمان و در عرصه دشوار جنگ نرم یاری رساند.
در جهان امروز رسانه ها و نهادهای فرهنگی آن چنان متعدد و متنوع هستند كه دامنه اختیار و انتخاب مخاطبان بسیار گسترده شده است. بنابراین، به طور طبیعی باید دغدغه رسانه ها در مورد جذب و حفظ مخاطب افزایش یابد. زیرا اگر رسانه ای نتواند مخاطب را «ترغیب، ارضاء و متقاعد» سازد، مخاطب به جستجوی رسانه های رقیب خواهد رفت.به هر تقدیر امیدواریم مسؤولان و برنامه ریزان تلویزیون در تهیه و تولید سریال ها و فیلم ها بویژه در تولیدات مناسبتی بجای بحث كمی پر نمودن تایم آنتن و افتتاح شبکه های مختلف ، به كیفیت فنی و محتوایی برنامه ها نیز بیندیشند تا روز به روز مخاطبین فهیم خودشان را بیشتر از پیش از دست ندهند هر چند كه همه واقفیم تهیه و تولید فیلم و سریال های تلویزیونی امری سخت و دشوار است تا رضایت خاطر مخاطبین فراهم آید.