ایمان به خدا:
دختر شما از همان کودکی باید بیاموزد تا در زندگی بهترین تکیهگاه، خداوند است و در مواقع مشکلات تنها نیرویی که میتواند کمکش کند، اوست. این احساس بهترین حامی او در زندگی خواهد بود.
این کودکان معصومکودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی میکنند، میآموزند بیاعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی میکنند، میآموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی میکنند، میآموزند که بزدل باشند. وقتی با ترحم زندگی میکنند، میآموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتی با تمسخر زندگی میکنند، میآموزند که خجالتی باشند. وقتی با حسادت زندگی میکنند، میآموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. اما اگر با شکیبایی زندگی کنند، بردباری را میآموزند. اگر با تشویق زندگی کنند، اعتماد و اطمینان را میآموزند. اگر با پاداش زندگی کنند، با استعداد بودن و پذیرندگی را میآموزند. اگر با تصدیق شدن زندگی کنند، عشق را میآموزند. اگر با توافق زندگی کنند، دوست داشتن خود را میآموزند. اگر با تایید زندگی کنند، با هدف زندگی کردن را میآموزند. اگر با صداقت زندگی کنند، حقیقت را میآموزند. اگر با انصاف زندگی کنند، دفاع از حقوق را میآموزند. اگر با اطمینان زندگی کنند، اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را میآموزند. اگر با دوستی و محبت زندگی کنند، زندگی در دنیای امن را میآموزند.
احساس گناه کودک، فرصتی است برای آموختن مسئولیتپذیری و دانستن پیامدهای رفتارش. واکنش والدین نسبت به خطای کودک میتواند تاثیر عظیمی بر تقویت (یا تضعیف) وجدان کودک، قابلیت یادگیری درست و نادرست و سطح علاقه به اجتماع و مسئولیتپذیری او دارد. کودکانی که اجازه مییابند احساسات خود را درک و احساس کنند و والدینشان به آنها کمک میکنند که احساساتشان را بشناسند و از آنها درس بگیرند؛ در حال آموختن مهارت برخورد به روش مسئولانه با مسایل زندگی هستند. در صورتی که احساسات بچهها سرکوب شود، آنها با سوءرفتار در اشکال گوناگون احساس خود را بیان میکنند.بچهها مدتها قبل از پا گذاشتن به دوران بزرگسالی فشار روانی را تجربه میکنند. برخی کودکان مجبور هستند با مشکلاتی چون کشمکشهای خانوادگی، طلاق، تغییرات دایمی مدرسه، همسایهها، توافقات مراقبت از کودک، فشار گروههای همسال و بعضی وقتها حتی با خشونت در خانواده یا جامعهشان دست و پنجه نرم کنند. بیشتر والدین کودکان نو پا آرزو میکنند که کودکشان بتواند تنهایی خودش را سرگرم کند. این خواسته والدین منطقی است، چون کودک نوپا میتواند اسباببازیها را بردارد، با آنها بازی کند، دنبال توپ بدود و کتاب ورق بزند. نوپاها آموختهاند که میتوانند خودشان کارهایی انجام دهند و اتفاقا اغلب هم در انجام کارها توسط خودشان پافشاری و سماجت به خرج میدهند.