• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 529)
يکشنبه 15/5/1391 - 21:22 -0 تشکر 493110
چرا اعلام زمان ظهور نهی شده است؟

در این روزها، نویسندگان زیادی اقدام به مشخّص كردن زمان ظهور امام زمان(ع) كرده‌اند. این خود، نشان‌دهندة اشتیاق و لحظه‌شماری مردم برای زودتر تحقّق یافتن بشارت‌های نبوی(ص) است كه طبق آن، صفحات تاریخ دگرگون می‌شود و جهت حركت بشریّت را از ستم و بی‌عدالتی به سمت عدالت و دادپروری تغییر می‌دهد. این کار، یا از عشق زیادشان به حضرت بقیّـه الله(ع) سرچشمه می‌گیرد یا از ناآگاهی آنها از حقایق واقعی.
حقیقتی كه باید بدان توجّه داشت، این است كه ائمة اهل‌بیت(ع) با وجود آنكه بسیار، از امام مهدی(ع) سخن گفته و ویژگی‌های دوران ایشان و نشانه‌های ظهورش را برشمرده‌اند، امّا از بیان زمان ظهور خودداری كرده و حتّی مردم را از مشخّص كردن زمان خاصّی برای ظهور ایشان، نیز نهی كرده‌اند. امامان(ع) به ما دستور داده‌اند، هر كس را که از زمان ظهور خبر می‌دهد، تكذیب كنیم، زیرا زمان ظهور یكی از اسرار الهی است كه خداوند بزرگ، با حكمتی، آن را از مردم پوشیده و پنهان نگاه داشته است.
در زیر برخی نمونه‌های توقیت و تعیین كردن زمان ظهور را بیان می‌كنیم:
1. عبد محمّد حسن، در كتاب خود: «اقترب الظّهور» با استناد به برخی احادیث اهل‌بیت(ع) و تطبیق آن با اوضاع و احوال جهان می‌نویسد: «زمان ظهور امام نزدیك شده است و امام در روز شنبه 10 محرم سال 1429 ق. برابر با 19 ژانویة 2008 م. ظهور می‌كند». او در كتاب خود، به برخی نشانه‌های پیش از ظهور و زمان روی دادن آن اشاره می‌كند. از جمله:
ـ 18 ژوئن تا 24 ژوئن 2007، بارش بسیار زیاد باران؛
ـ 21 جولای 2007، روز جمعه،‌ روز خروج سفیانی؛
ـ 4 اكتبر 2007، شب جمعه در شب قدر، صیحه و ندای آسمانی با صدای جبرئیل؛
ـ 19 دسامبر 2007، كشتار كوفه به دست سفیانی؛
ـ 3 ژانویه 2008، كشته شدن نفس زكیّه در مكّه؛
ـ 24 ژانویه 2008، خسف بیداء؛
ـ اوّل اكتبر 2008، نزول حضرت عیسی(ع)؛
ـ 17 اكتبر 2008، فتح قدس.
2. جابر البلوشی، در کتاب خود: «ظهور الامام المهدی(ع) عام 2015 م. نبوءةٌ قرآینة» ظهور امام(ع) را در روز شنبه، دهم ماه محرم سال 1437 ق. بر اساس علم اعداد و حروف و با توجّه به آیات قرآن دانسته است. او بسیاری از حوادث ظهور و وقت وقوع آن را بیان كرده است، از جمله:
ـ 2010 م، ترسیم مرزهای همیشگی اسرائیل، خروج آمریكایی‌ها و انگلیسی‌ها از عراق؛
ـ 2014 م، یك سیارة بزرگ به زمین برخورد می‌كند و باعث به وجود آمدن طوفان‌ها، زمین‌لرزه‌ها و سیل‌های زیادی در تاریخ 21/3/2014 می‌شود؛
ـ 1436 ق. خروج سفیانی، خراسانی و یمانی؛
ـ 2018 م، نزول حضرت مسیح(ع)؛
ـ 2019 خداوند ایالات متّحدة آمریكا را با دو طوفان و با یك سیارة كوچك (شهاب سنگ) نابود و ویران می‌كند.
3. فارس فقیه، در جزوه‌ای که تحت عنوان «أنت الان فی عصر الظّهور؛ تو، اکنون در عصر ظهوری» تهیه كرده، نام شخصیّت‌های دوران ظهور مانند خراسانی، یمانی، شعیب بن صالح و ... را مشخّص كرده، برخی از شخصیّت‌های كنونی را با آن تطبیق داده و آنها را یمانی، خراسانی و... دانسته است. وی همچنین جزوة دیگری به نام « جمیع الأدیان تقول أنّه عصر ظهور؛ همة ادیان می‌گویند اكنون دوران ظهور است» منتشر کرده است.
4. ماجد المهدی، صاحب كتاب «بدأ الحرب الأمریكیة ضدّ الإمام المهدی(ع)» در مورد تعیین زمان ظهور در فصلی از آن نوشته است: «آیا تعیین كردن زمان ظهور مبارك ایشان، حرام و نهی شده است؟ روایت‌ها و عقل این را نفی می‌كند». او سپس به بررسی موضوع تعیین زمان ظهور می‌پردازد و می‌گوید: «حتّی دشمنانمان، از نزدیك بودن زمان ظهور، آگاه هستند در حالی كه ما می‌خواهیم با دلایل واهی و نادرست، سر خود را مانند کبک زیر برف كنیم».2
5. سیّد محمد علی طباطبایی در كتاب خود: «مائتان و خمسون علامة؛ دویست و پنجاه نشانه»، زمان‌هایی را به عنوان سال ظهور مشخّص كرده است و در فصل یازدهم آن، براساس محاسبة ابجدی زمان ظهور، گفته است: «اینها تنها می‌تواند یك احتمال باشد».3
6. سیّد حسین حجازی نویسندة كتابی با عنوان: «إستعدّوا فإنّ الظّهور قریب؛ آماده باشید، ظهور نزدیك است»، نوشته است: «بدون اینكه تاریخی برای فرج تعیین كنیم، با مطالعة این كتاب و پس از تأمل، اندیشه و درنگ به این نتیجه می‌رسیم كه زمان ظهور نزدیك است و به طور دقیق‌تر باید بگوییم كه حتّی سالمندان ما هم باید آروزی دیدار مولایمان را در زمان حیات خود داشته باشند».
تعیین كردن زمان ظهور یا نشانه‌های آن، در بین اهل سنّت نیز مصادیقی داشته است؛ ازجمله:
7. احمد عبدالله زكی عمیش5 در مصر، در كتاب خود: «إنّ المهدی المنتظر علی قید الحیاة؛ مهدی منتظر در قید حیات است» 12 دلیل ذكر كرده كه براساس آن، مهدی موعود اسلامی، در قید حیات است. او در كتاب خود، سال 1430 ق. را سال قیام مهدی(ع) می‌داند. وی گفته است حداكثر تا سال 1430 ق. مهدی امین خروج می‌كند.6
8. بسّام نهاد جراد، در فلسطین، در كتابی تحت عنوان: «زوال اسرائیل عام 2022 نبوءة أم صدف رقمیة» مسئلة نابودی اسرائیل را در سال 2022 م. با ظهور امام مهدی(ع) مرتبط می‌داند.

دلایل تعیین كنندگان زمان ظهور:

تعیین‌کنندگان وقت ظهور هیچ‌گونه ایرادی برای تعیین زمان ظهور نمی‌بینند، نه حرمتی و نه هیچ‌گونه نهی‌ای. آنها می‌گویند:
1. احادیث و روایات شریفه‌ای كه تعیین زمان ظهور را نهی می‌كنند، عام و مطلق نیستند، بلكه منظور آنها تكذیب كسانی است كه توقیت را به اهل‌بیت(ع) نسبت می‌دهند و درحقیقت، توقیت منسوب به ایشان(ع) به دروغ را نهی كرده است. یعنی كسانی كه زمانی برای ظهور تعیین می‌كنند، صرفاً اگر آن زمان و گفتة خود را به اهل‌بیت(ع) نسبت دهند، دروغ‌گو هستند، زیرا امامان(ع) در گذشته، زمانی برای آن مشخّص نكرده‌اند و در آینده نیز زمانی را تعیین نمی‌كنند.
2. روایتی وجود دارد كه ثابت می‌كند ائمّة اهل‌بیت(ع)‌ زمان ظهور را بیان كرده‌اند،‌ خداوند بداء پیش آورده و زمان ظهور را تغییر داده است. به عنوان مثال، در روایتی آمده است: «ابوحمزة ثمالی گفت: از امام محمّد باقر شنیدم، فرمود: ای ثابت، خداوند، زمان این امر را در سال 70 هجری تعیین كرده بود، زمانی كه حسین(ع) كشته شد، امّا غضب خداوند شدّت یافت و آن را به سال 140 به تأخیر انداخت، هنگامی كه ما در مورد آن با شما سخن می‌گوییم شما آن را منتشر و فاش می‌كنید و پرده و نقاب را برمی‌دارید و به همین دلیل، خداوند پس از آن، زمانی را معین نفرموده است. ابوحمزه می‌گوید: در مورد آن با امام جعفر صادق(ع) سخن گفتم و ایشان فرمود: «درست است، این‌گونه بوده است».8 این روایت روشن و صریح است و همان‌گونه كه ماجد المهدی می‌گوید، اگر توقیت و تعیین زمان ظهور، حرام یا ممنوع بود، آیا امكان دارد معصومی مرتكب فعل حرام و ممنوع شده باشد؟
3. روایات زیادی از اهل‌بیت(ع) نقل شده كه مردم را از نام‌گذاری یا نام بردن امام زمان(ع) نهی می‌كند و از روایات مختلف درمی‌یابیم كه حتّی بردن نام امام مهدی(ع) نیز ممنوع و نهی شده و از نظر شرعی حرام است9. جدا از این، یك روایت وجود دارد كه افرادی را كه در میان مردم نامی بر او می‌گذارند لعن كرده است. با توجّه به این مطالب، باید گفت همة ما ملعون هستیم زیرا ما شب و روز نام‌هایی را برای ایشان به كار می‌بریم. در گردهم‌آیی‌ها، بر منبر مسجدها و حسینیه‌ها و در اینترنت، چه كسی از ما نام شریف ایشان را نمی‌داند؟!
حال، ما چگونه می‌توانیم این احادیث را با احادیث و روایات زیادی از اهل‌بیت(ع) كه نام امام مهدی(ع) را ذكر كرده‌اند، در كنار هم بگذاریم؟ و حتّی یك حدیث اهل‌بیت از پیامبر(ص) نقل كرده‌اند كه نام دوازده امام بعد از خودشان را ذكر كرده است. با خواندن این حدیث متوجّه می‌شویم كه نام امام مهدی(ع) «م‌ح‌م‌د» بن امام حسن عسکری است و با توجّه به این، توقیت را نیز می‌توان از این باب دانست و آن را جایز شمرد.
4. شیخ كلینی در كتاب «الكافی» هشت باب را به صاحب‌الزّمان(ع) اختصاص داده كه ششمین باب تحت عنوان «مكروه بودن توقیت» است. كلینی در این باب، دو خبر از امام باقر(ع) و پنج خبر از امام جعفر صادق(ع) در نفی مسئلة توقیت ظهور امام ذكر كرده امّا چرا تعیین زمان ظهور را مكروه دانسته است، نه حرام؟ ماجد المهدی سؤال می‌كند: چرا شیخ كلینی این باب را تحت عنوان مكروه بودن توقیت آورده نه حرام و ممنوع بودن توقیت؟

نهی توقیت ؛ روایات و عقل

برخی ادّعا می‌كنند که تعیین زمان ظهور امام(ع) امكان‌پذیر است. با پژوهش و بررسی ادلّة شرعی و عقلی، در می‌یابیم كه نهی توقیت از جمله اموری است كه در بسیاری از اخبار و روایات بر آن تأكید و توصیه شده است که اعلام زمان ظهور، امری الهی است. از برخی اخبار این‌گونه دریافت می‌شود كه هر كس زمانی برای ظهور آن حضرت معین كند، در حقیقت در علم خداوند شریك شده است امّا باید دانست، حكمت الهی چنین اقتضا كرده كه زمان ظهور ناشناخته و نامعلوم و از مردم پوشیده باشد؛ همانند امور دیگر مانند شب قدر یا زمان مرگ. علّت نهی توقیت یا تعیین و مشخّص كردن روز ظهور، به وجود حكمتی الهی و اسرار زیادی باز می‌گردد كه سیره و زندگی‌نامة ایشان را در بر گرفته است، مانند مسئلة غیبت. با توجّه به این، از نظر نگارنده راز اصلی توقیت، این است كه از امور غیبی است. به همین دلیل، ما در ادامة این پژوهش در شماره‌های بعدی سعی می‌كنیم برخی از حكمت‌ها و دلایل نهی توقیت و راز پوشیده نگاه داشتن زمان ظهور را برای خوانندگان گرامی، روشن سازیم.

پی نوشت ها :

1. پژوهش ارائه شده در اوّلین كنفرانس علمی در مورد امام مهدی(ع) كه مركز الدراسّات التخصیصیـ[ فی الامام المهدی(ع) در تاریخ 22 تموز 2007 در نجف اشرف آن را برگزار كرد.
2. این پژوهش در تاریخ 10/12/2006 در سایت شبكة هجر الثقافیة منتشر شد.
3. مائتان و خمسون علامة، ص 184.
4. استعدوا فان الظهور قریب، ص 8.
5. منبع و اندیشمند مصری، دارندة مدرك لیسانس مطالعات اسلامی و زبان عربی، دانشكدة دارالعلوم، دانشگاه قاهره.
6. كتاب المهدی المنتظر علی قید الحیاة، مراجعه كنید دلیل دهم.
7. مراجعه كنید كتاب: اقترب الظّهور؛ عبد محمّد حسن، ص 14 و پژوهش: هل التوقیت للظهور المبارك محرم أو منهی عنه؟؟ الروایات و العقل ینفی هذا؛ ماجد المهدی، پایگاه اینترنتی شبكه هجر الثقافیة تاریخ 10/12/2006
8. غیبـة نعمانی، ص 197، غیبـ[ طوسی، ص 287، المعجم الموضوعی لأحادیث المهدی، ص 767.
9. سیّد محمّد حسینی شیرازی در كتاب خود تحت عنوان الامام المهدی(ع) گفته است: گفته شده ذكر نام ایشان در زمان غیبت جایز نیست، امّا سخن غیر متیقنی است زیرا شرایط سیاسی زمان امام عسكری(ع) و پس از آن، اجازه ذكر نام شریف ایشان را نمی‌داد زیرا عبّاسیان و امثال اینها، تلاش می‌كردند ایشان را از یادها ببرند و ایشان را به قتل برسانند و تصوّر می‌كردند می‌توانند نور خداوند را خاموش كنند. امّا ظاهراً ذكر نام ایشان در این زمان جایز است. هرچند تمام حكمت‌های عدم ذكر نام ایشان در آن زمان برای ما روشن نشده است جدا از این، در مورد حرمت نام‌گذاری و حرمت ذكر نام شریف ایشان نیز اختلاف نظر وجود دارد. در دوران متأخر، مشهور این است كه ذكر نام ایشان جایز است و حرمت نام‌گذاری مربوط به زمان غیبت صغرا است و آن هم علل داشته كه ما آن را ذكر كردیم. به نظر ایشان، آن‌گونه كه در موسوعة الفقه، ج 93، كتاب المحرمات، ص 198 آمده: تسمیّة امام غایب(ع)، به نام م‌ح‌م‌د، ظاهراً نام بردن از ایشان با این نام حرام نیست، قول به حرام بودن آن مشكل است هر چند احتیاط در ترك آن است.
10. كمال‌الدّین، ص 440.

منبع: www.313adine.com

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
يکشنبه 15/5/1391 - 21:24 - 0 تشکر 493115


چرا از حضرت مهدى (عج ) آن همه سخن به میان آمده پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم و همه ائمه علیهم السلام در فرصتهاى مختلف از آن حضرت سخن گفته اند، حتى به جزئیات و شمائل و خصوصیات مربوط به آن حضرت تصریح كرده اند... كه درباره هیچ یك از ائمه علیهم السلام چنین نیست ؟

پاسخ :

این همه توجه پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم و امامان به حضرت مهدى (عج ) و ذكر ویژگیهاى شخص آن حضرت و قیام او... به خاطر چند جهت است :
1- مردم در طول زمان ، خود را آماده ، ظهور آن حضرت كنند و با داشتن هدف مشخص ، دنبال آن حضرت را بگیرند تا حكومت جهانى از دست استكبار جهانى بیرون آید و بدست صالحان قرار گیرد و این كار با نهضتهاى اسلامى عمیق و پى گیر قابل اجرا است .
2- ذكر خصوصیات براى آن است كه افراد دروغگو كه از معتقدات مذهبى مردم سوء استفاده كرده و در طول تاریخ خود را همان مهدى موعود خوانده اند، شناخته شوند و رسوا گردند.
3- اهمیت مهدى (عج ) و انقلابش كه امید همه در همه جهان در تاریخ است ، نیز عاملى است كه قبل از ظهورش از آن حضرت سخن بسیار به میان آید و قلبها و روحها بنام نام آن حضرت سرشار از امید و توجه به آینده روشن گردد، و مؤ منان و مستضعفان بدانند كه خداوند آنها را به خودشان واگذار نكرده ، آنها حجت بر حق دارند، رهبرى معصوم ، پشتیبان آنها است ، با چنین پشتیبانى از هیچ چیز و هیچ كس نهراسند و تحت رهبرى او به پیش ‍ روند.
و در طول زمان غیبت ، با توجه به اوصاف او، دریابند كه چه كسى مى تواند به نیابت عام آن حضرت ، زمام امور و رهبرى را بدست گیرد، دریابند كه باید نزدیكترین فرد به این خصوصیات و اوصاف ، بر مسند نیابت عام آن حضرت بنشیند و به عنوان ولایت فقیه مردم را رهبرى كند.
اما اگر این خصوصیات ذكر نمى شد و این همه اهمیت به آن داده نمى شد، مردم در بسیارى از امور سیاسى و اجتماعى و معنوى ، راه را گم مى كردند و از صراط مستقیم به سوى شرق و غرب پناه مى بردند.
منبع:http://alghaem.net

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
يکشنبه 15/5/1391 - 21:24 - 0 تشکر 493116

پاسخ :

مشهور بین جمعى از محدثان و راویان آن است كه تكلم به نام اصلى امام عصر(عج ) حرام است ولى تلفظ به القاب آن حضرت مانند مهدى ، حجت ، قائم و... حرام نیست .
اینك این سؤ ال پیش مى آید آیا این حكم مخصوص زمان غیبت صغرى بوده است همانگونه كه علامه مجلسى (در جلد 13 بحار، چاپ قدیم ) از بعضى از علماء نقل كرده و یا در هر زمان و مكانى تا موقعى كه حضرتش ‍ ظهور كند حرام است ؟ و اینكه حرمت تلفظ نام مقدس آن حضرت بستگى به موارد خاصى مانند تقیه و ترس دارد كه اگر موارد ترس و تقیه نباشد جایز است ؟
و آیا این مسئله اختصاص به آن بزرگوار دارد یا درباره سایر امامان علیه السلام نیز جارى است ؟
دانشمند معروف شیعه ، علامه عالى مقام شیخ حر عاملى در كتاب وسائل الشیعه در آغاز و آخر بابى كه به همین عنوان در كتاب مذكور اختصاص ‍ داده .
همین قول را انتخاب كرده كه در مورد تقیه و خوف ، تلفظ بنام آن حضرت حرام است و در غیر موارد تقیه و خوف حرام نیست .

بررسى روایات این مسأله

ما در اینجا نخست به تجزیه و تحلیل و بررسى روایاتى كه در این مورد رسیده مى پردازیم و پس از نتیجه گیرى نظر خود را خاطر نشان خواهیم ساخت .
روایاتى كه در این مورد به ما رسیده ، پس از بررسى به چهار قسم تقسیم مى شوند:

1- قسم اول روایت :

پاره اى از روایاتى كه در این مورد رسیده ، دلالت دارند كه تلفظ نام مبارك حضرت ول عصر(عج ) به طور مطلق (در هر زمان و مكانى در هر شرایطى ) بى آنكه جاى تقیه باشد حرام است و در این قسم روایات ، علت خاصى ذكر نشده است ، در اینجا بذكر چند نمونه از این قسم روایات مى پردازیم .
1- مرحوم كلینى رحمه اللّه از على بن رئاب رحمه اللّه نقل مى كند كه امام صادق علیه السلام فرمود:
(( صاحب هذا الامر لا یسمیه باسمه الا كافرا؛))
نام مبارك صاحب این امر (حضرت ولى عصر عج ) را هیچ كس جز شخص كافر نمى برد.)
2- و نیز مرحوم كلینى از ریان بن صلت نقل مى كند كه گفت :
(( سمعت ابا الحسن الرضا علیه السلام و سئل عن القائم قال : لا یرى جسمه و لا یسمى اسمه ؛))
از حضرت رضا علیه السلام در مورد سؤ الى كه پیرامون حضرت قائم (عج ) شده بود شنیدم فرمود:(( جسمش دیده نمى گردد، و نامش برده نمى شود)).
3- مرحوم صدوق رحمه اللّه در كتاب اكمال الدین از صفوان بن مهران نقل مى كند كه شخصى از امام صادق علیه السلام پرسید: مهدى (عج ) كه از فرزندان تو است كیست ؟
فرمود:
(( الخامس من ولدى السابع یغیب عنكم شخصه و لا یحل لكم تسمیته ؛))
((مهدى پنجمین امام از فرزند امام هفتم است وجود مقدسش از شما پنهان مى شود و براى شما بردن نام او جایز نیست .))
4- و نیز مرحوم صدوق رحمه اللّه در كتاب نامبرده از محمد بن عثمان بن عمرى رحمه اللّه نقل مى كند كه گفت : برایم دستخطى (توقیع ) پدیدار شد كه با آن دستخط آشنا بودم
به این عبارت :
(( من سمانى فى مجمع من الناس فعلیه لعنة اللّه ؛))
((كسى كه در میان اجتماع مردم ، نام مرا ببرد، لعنت خدا بر او باد.))
5- مرحوم صدوق رحمه اللّه در كتاب كمال الدین از حضرت عبدالعظیم حسنى رحمه اللّه نقل مى كند كه امام محمد تقى علیه السلام درباره حضرت قائم (عج ) فرمود:
(( یخفى على الناس ولادته و یغیب عنهم شخصه و تحرم تسمیه و هو سمى رسول اللّه و كنیته ؛))
((تولد آن حضرت بر مردم مخفى است ، وجود او از انتظار آنان پنهان است و بر آنان بردن نام او حرام مى باشد، او هم نام و هم كینه ، رسول اكرم صلى اللّه علیه و آله و سلم است )).
و روایت دیگرى كه در این معنى به ما رسیده است .

2- قسم دوم از روایات :

پاره اى از روایات كه در این مورد وارد شده به روشنى دلالت دارد بر ترك نام بردن آن حضرت تا موقعى كه قیام مى كند و سراسر زمین را همانگونه كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد مى نماید، اینك نظر شما را به چند نمونه از آنها جلب مى كنیم :
1- علامه مجلسى رحمه اللّه در كتاب بحارالانوار از محمد بن زیاد ازدى رحمه اللّه نقل مى كند كه امام موسى بن جعفر علیه السلام هنگامى كه از امام قائم (عج ) سخنى به میان آمد فرمود:
(( خفى على الناس ولادته و لا یحل لهم تسمیته حتى یظهره عزوجل فیملاء به الارض قسمطا و عدلا، كما ملئت ظلما و جورا؛))
((تولد حضرت قائم (عج ) بر مردم پنهان است ، نام بردن او براى آنان جایز نیست تا وقتى كه خداوند متعال او را ظاهر كند، و به وسیله او زمین را همانگونه كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد نماید.))
2- علامه مجلسى رحمه اللّه از حضرت عبدالعظیم حسنى روایت مى كند كه اما هادى (عج ) درباره حضرت قائم (عج ) فرمود:
(( لا یحل باسم حتى یخرج یملاء الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا...؛))
((یاد كردن حضرت قائم (عج ) بنام جایز نیست تا وقتى كه نهضت كند و زمین را همان گونه كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد نماید.))
3- مرحوم كلینى رحمه اللّه به سند خود از ابن هاشم داود بن قاسم جعفرى رحمه اللّه نقل مى كند كه امام باقر علیه السلام در ضمن حدیثى فرمود:
(( و اشهد على رجل من ولد الحسن لایسمى و لا یكنى حتى یظهر امره فیملاها عدلا كما ملئت ((جورا انه القائم بامر الحسن بن على علیه السلام ؛))
گواهى مى دهم به آمدن مردى از فرزندان امام عسكرى علیه السلام كه نام و كنیه اش برده نمى شود تا قیامتش ظاهر گردد، زمین را همان گونه كه پر از جور شده پر از عدل و داد كند، اوست كه به امر جانشینى از امام حسن عسكرى علیه السلام مى پردازد.))
4- مرحوم صدوق در كتاب اكمال الدین به سند خود از حضرت عبدالعظیم حسنى نقل مى كند كه وى (حضرت عبدالعظیم ) اعتقادات خودش را در محضر امام هادى علیه السلام عرضه داشت و (در ضمن ) به امامان یكى پس از دیگرى بنام اقرار كرد تا اینكه به امام دهم عرض كرد: اى سرور من ! پس از اینها امام من شما هستید؟
حضرت فرمود:
(( و من بعدى ابنى الحسن فكیف للناس بالخلف من بعده ؟
قلت : فكیف ذلك ؟
قال : لانه لا یرى شخصه و لا سحل ذكره باسمه حتى یخرج فیملاء الارض ‍ قسطا و عدلا الى ان قال هذا دینى و دین آبائى ؛))
((اما بعد از من فرزندم حسن علیه السلام است ، پس حال مردم نسبت به جانشین بعد از او چگونه است ، عرض كردم : (براى چه ؟) چگونه است ؟
فرمود: زیرا او دیده نمى شود و بردن نامش جایز نیست تا وقتى كه قیام كند و زمین را پر از عدل و داد نماید تا اینكه فرمود دین و عقیده من و پدرانم همین است .))

3- قسم سوم از روایات :

پاره اى از روایات دلالت دارند كه نام بردن حضرت مهدى (عج ) جایز نیست و در همین روایات عدم جواز نام بردن حضرت به خوف و ترس از ضرر تعلیل شده است به عنوان نمونه به این چند روایت ذیل وقت كنید:
1- مرحوم كلینى رحمه اللّه به سند خود از على بن محمد از ابو عبداللّه صالحى رحمه اللّه نقل مى كند كه گفت : پس از درگذشت امام حسن عسكرى علیه السلام ، اصحاب ما از من خواستند كه اسم و مكان حضرت مهدى (عج ) را سؤ ال كنم (پس از سؤ ال ) جواب آمد:
(( ان دللتم على الاسم اذا دعوه و ان عرضو المكان دلوا علیه ؛))
((اگر آنها را به اسم حضرت مهدى (عج ) آگاه سازید آن را ظاهر مى سازند، اگر مكانش را بشناسند بر ضد او اقدام مى كنند.))
محدث بزرگ شیخ حر عاملى رحمه اللّه پس از نقل این حدیث مى گوید این حدیث دلالت دارد كه نهى ائمه اطهار علیهم السلام از نام بردن حضرت مهدى (عج ) مخصوص مواردى است كه خوف از ضرر و بروز فساد باشد.
2- نیز مرحوم كلینى رحمه اللّه از عبداللّه بن جعفر حمیرى رحمه اللّه نقل مى كند: كه شخصى از محمد بن عثمان رحمه اللّه (نایب خاص دوم ) پرسید: آیا جانشین حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام را دیده اى ؟ او در پاسخ گفت : آرى به خدا سوگند، تا اینكه پرسید اسمش چیست ؟ در پاسخ گفت :
(( فالاسم محرم علیكم ان تساءلوا عن ذلك من عندى فلیس لى ان احلل و لا احرم ولكن عنه علیه السلام فان الامر عند السلطان ابا محمد مضى و لم یخلف ولدا (الى ان قال ) و اذا وقع الاسم وقع الطلب فاتقوا اللّه وامسكوا عن ذلك ؛))
اما در مورد نام بردن از حضرت مهدى (عج ) پرسش كردن از آن ، بر شما حرام است ، این را از پیش خود نمى گویم ، براى من روا نیست كه پیش خود چیز حلال را حرام و یا حرام را حلال كنم ولى حكم امام را گفتم ، زیرا زمامدار وقت چنین تصور مى كند كه حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام از دنیا چنین تصور مى كند كه حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام از دنیا رفت و فرزندى بجاى نگذاشت تا اینكه گفت : هر گاه نام حضرت مهدى علیه السلام برده شود نتیجه اش طلب كردن (دشمنان ) از اوست ، بپرهیزید از خدا و از این مطلب دوم فروبندید.))
این روایت همانند روایت است كه با صراحت و روشنى دلالت دارد بر اینكه نهى از نام بردن حضرت ، به خاطر خوف و رسیدن ضرر به آن بزرگوار است ، چه آنكه وقتى نام او شناخته شد. دنبالش به جستجوى او خواهند پرداخت از این رو امام علیه السلام از بردن نام آن حضرت نهى فرموده ، بلكه از نام بردن آن حضرت به طور مبهم رد شده ، تا كسى كه آن را نمى داند به آن مطلع نشود، لذا كسى كه مى داند بر او اظهار آن نام حرام است .
3- مرحوم صدوق رحمه اللّه در اكمال الدین از على بن عاصم كوفى رحمة اللّه نقل مى كند كه در میان توقیعات (دست خطهاى ) امام زمان علیه السلام این جملات پدیدار شده :
(( ملعون ملعون من سمانى فى محفل من الناس ؛))
مشمول لعنت است كسى كه نام مرا در میان اجتماعى از مردم ببرد.))
اینكه حضرت شمول لعنت را مقید بنام نموده در میان اهل سنت (و بنى عباس ) دلیل آن است كه در غیر اجتماع آنها نام بردن آن حضرت جایز است .
بنابراین كه بگوئیم قید در این گونه موارد دلالت بر مفهوم دارد (بنابراین ) نهى امام علیه السلام به خاطر رعایت تقیه است .
4- نیز مرحوم صدوق رحمة اللّه از محمد بن همام رحمة اللّه نقل مى كند كه : محمد بن عثمان عمرى گفت :
(( خرج توقیع به خط عرفته من سمانى فى محمع من الناس فعلیه لعنة اللّه ؛))
در توقیعى كه آن را مى شناختم از حضرت ولى عصر(عج ) است چنین پدیدار شد: كسى كه نام مرا در میان جمعیتى از مردم ببرد لعنت خدا بر او باد.
دلالت این حدیث بر این كه حرمت نام بردن حضرت مهدى (عج ) مخصوص موارد خوف و ضرر است همانند دلالت حدیث قبل است .
5- علامه مجلسى رحمة اللّه نقل مى كند كه ابن خالد كابلى رحمة اللّه گفت :
هنگامى كه امام سجاد علیه السلام از دنیا رفت ، به حضور امام باقر علیه السلام شرفیاب شدم و عرض كردم قربانت گردم حتما اخلاص و انس ‍ و الفت مرا نسبت به پدر بزرگوارت و وحشت مرا از مردم مى شناسى .
امام باقر علیه السلام فرمود: آرى راست مى گوئى اینك منظورت چیست ؟
عرض كردم : قربانت گردم ، پدرت آن چنان صاحب این امر (حضرت مهدى (عج ) را برایم توصیف كرده كه اگر او را در راهى ببینم دستش را مى گیرم .
حضرت فرمود: اى ابو خالد منظورت چیست ؟
گفتم : مى خواهم نام حضرتش را برایم بگوئى تا او را بنام بشناسم .
فرمود:
(( ساءلتنى و اللّه یا ابا خالد عن سؤ ال مجهد و لقد ساءلتنى عن امر لو ان بنى فاطمة عرفوه حرصوا على ان یقطعوا بضعته ؛))
اى ابو خالد به خدا سوگند از من سؤ ال ناراحت كننده اى مى پرسى ، از موضوعى مى پرسى كه به كسى از آن خبر نداده ام تا به تو خبر دهم ، از مطالبى سؤ ال مى كنى كه اگر فرزندان حضرت فاطمه علیهاالسلام او را مى شناختند حرص آن داشتند كه او (حضرت مهدى ) را قطعه قطعه كنند.
این كه مى گوید اگر فرزندان فاطمه علیهم السلام او را مى شناختند... دلالت دارد بر این كه عده اى از آنها قصد ضرر رساندن به حضرت مهدى (عج ) را داشتند، تا چه رسد به غیر آنها. از این رو امام باقر علیه السلام آن حضرت را به نام یاد نكرد تا نامش پوشیده بماند و شناخته نشود و دستهاى مخالفان به آن حضرت نرسد، از ترس آنكه مبادا به وجود مقدسش ضررى برسد...
نتیجه اینكه : روایات قسم سوم بیانگر این است كه پوشاندن نام حضرت مهدى (عج ) به خاطر امر تعبدى خاص نیست ، بلكه تنها به ملاك تقیه (با آن شرایطى كه دارد)، مى باشد.

4- قسم چهارم از روایات :

پاره اى از روایات كه در این مورد به ما رسیده دلالت دارند كه خود ائمه اطهار علیهم السلام یا اصحابشان در موارد متعددى حضرت مهدى (عج ) را بنام یاد كرده اند.
بى آنكه ائمه علیهم السلام اصحاب خود را از این كار نهى كنند به این چند نمونه از روایات ذیل كه این معنى را تاءیید مى كند دقت كنید:
(( ان ابا محمد الحسن بن على العسكرى بعث الى بعض من سماه ، شاة مذبوحة و قال : هذه من عقیقة ابنى محمد؛))
حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام براى بعضى از افراد كه نام آنها را برده ، گوسفند ذبح شده اى را فرستاده و فرمود: این گوسفند عقیقه فرزندم محمد (حضرت مهدى (عج ) است .
این روایت دلالت دارد كه ائمه علیهم السلام صریحا اسم حضرت مهدى (عج ) را مى بردند و ضمنا اجازه به دیگران نیز داده اند.
2- مرحوم صدوق نقل مى كند: ابوغانم خادم گفت :
(( ولد لابى محمد علیه السلام مولود فسماه محمدا و عرضه على اصحابه یوم الثالث و قال هذا صاحبكم من بعدى و خلیفتى علیكم و هو القائم (عج )؛))
براى امام عسكرى علیه السلام فرزندى متولد شد، او را محمد نامید، روز سوم او را به اصحاب خود نشان داده و فرمود: این نوزاد بعد از من سرپرست و رهبر شما و جانشین من نسبت به شماست و قائم ((عج )) همین است .))
این حدیث گر چه دلالت آشكار ندارد كه ائمه اطهار علیهم السلام نام مبارك حضرت مهدى (عج ) را برده اند، ولى اگر نام بردن آن حضرت ممنوع بود ابوغانم خادم ، نام او را بر زبان نمى آورد، بلكه این حدیث ((بطور اجمال )) دلیل آن است كه امام حسن عسكرى علیه السلام براى ابوغانم و امثال او تصریح به نام حضرت مهدى (عج ) كرده است .
3- مرحوم صدوق رحمة اللّه از مرحوم كلینى رحمة اللّه و او از اعلان بن رازى رحمة اللّه و او از بعضى اصحاب نقل مى كند:
((وقتى همسر حضرت امام عسكرى علیه السلام باردار شد، امام حسن علیه السلام به او فرمود:
(( ستحملین ولدا و اسمه محمد و هو القائم من بعدى ؛))
بزودى پسرى را حمل مى كنى كه نامش ((محمد)) است قائم بعد از من اوست .))
نقل این احادیث بطور اجمال گواه بر جواز نام بردن آن حضرت است .
4- نیز مرحوم صدوق رحمة اللّه از ابن نصره رحمة اللّه و او از امام باقر علیه السلام نقل مى كند كه جابر بن عبداللّه انصارى رحمة اللّه گفت :
((در نزد حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام صحیفه درخشانى یافتم كه در آن نام ائمه اطهار علیهم السلام از فرزندانش مذكور بود، آنگاه جابر آنها را به ردیف خواند تا گفت :
(( ابوالقاسم محمد بن الحسن حجد اللّه على خلقه القائم امه جاریة اسمها نرجس ؛))
ابوالقاسم محمد فرزند امام حسن عسكرى ، حجت خدا بر آفریده هایش كه قائم است ، مادرش كنیز و نرجس نام داشت .))
نقل كردن همه راویان این روایات به اضافه جابر، دلیل آن است كه چنین نیست كه نام بردن حضرت مهدى (عج ) به طور كلى در همه جا و همه حالات ممنوع مى باشد.
5- نیز مرحوم صدوق رحمة اللّه از ابن جارود رحمة اللّه و او از امام باقر علیه السلام نقل مى كند كه فرمود:
((پدرم از پدرش نقل كرد كه امام على علیه السلام روى منبر فرمود: در آخر زمان مردى از فرزندانم خروج و قیام مى كند سپس اوصاف و احوال حضرت قائم (عج ) را تشریح كرد و آنگاه فرمود:
(( له اسمان ، اسم یخفى فاحمد و اما الذى یعلن فمحمد...؛))
او دو نام دارد یك نامش پنهان است كه عبارت از احمد مى باشد، اما نام دیگرى كه آشكار است محمد است .))
این روایت دلالت دارد كه تصریح بنام حضرت به گفتن محمد، حتى بالاى منبر جایز است .
6- نیز مرحوم صدوق رحمة اللّه با اسناد بسیارى از حسن بن محبوب رحمة اللّه و او از ابن داود رحمة اللّه و او از امام باقر علیه السلام نقل مى كند كه جابر رحمة اللّه گفت :
((بحضور حضرت فاطمه علیهاالسلام شرفیاب شده و در مقابل او لوح و صفحه اى دیدم كه در آن نامهاى اوصیاء از فرزندان آن بانوى بزرگوار مذكور بود، شمردم دوازده نفر بودند كه آخر آنها حضرت قائم (عج ) بود.
(( ثلته منهم محمد و اربعة منهم على ؛))
نام سه نفر از آنها محمد بود (یعنى امام پنجم و امام نهم و امام مهدى (عج ) و نام چهارم نفر آنها على بود یعنى امام اول و چهارم و هشتم و دهم .))
7- نیز مرحوم صدوق رحمة اللّه از مفضل بن عمر رحمة اللّه نقل مى كند كه گفت :
به حضور امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم و عرض كردم : براى ما ائمه بعد از خود را معرفى بفرمائید، فرمود: (( الامام بعدى ابنى موسى و الخلف الماءمول المنتظر محمد بن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى ؛))
امام بعد از من فرزند موسى علیه السلام است ، جانشینى كه مورد آرزو و انتظار مردم است ، او محمد فرزند حسن ، فرزند على ، فرزند محمد، فرزند على ، فرزند موسى مى باشد.
8- علامه طبرسى رحمة اللّه در كتاب اعلام الورى از محمد بن عثمان عمرى رحمة اللّه و او از پدرش نقل مى كند كه امام عسكرى علیه السلام در خبرى كه از پدرانش نقل مى فرمود بیان داشت :
((زمین هیچگاه خالى از حجت خدا بر مخلوقاتش نیست و كسى كه از دنیا برود ولى امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است ، و این مطلب حق است همانگونه كه روز، حق است .
شخصى از آن حضرت پرسید: امام و حجت بعد از تو كیست ؟ فرمود:
(( ابنى محمد هو الامام و الحجة بعدى فمن مات و لم یعرفه مات میتة جاهلیة ؛))
پسرم محمد امام و حجت بعد از من است كسى كه از دنیا برود ولى او را نشناخته باشد، مانند مردگان دوران جاهلیت مرده است .))
و روایت دیگرى كه به این مطلب دلالت دارند.
منبع:http://alghaem.net

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.