کل آیتم ها 11
شاعر شنیدنی ست ولی میل میل توستآماده ای که بشنوی ام یا ببینی ام؟
ماهی روحم به اقیانوس هم راضی نبود
طفلکی لالایی این برکه خوابش کرده است!
شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کننسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت
شادی ندارد انکه ندارد به دل غمیآن را که نیست عالم غم نیست عالمی
شام تاریک غمش را گر سحر کردم چه سود؟ کز پس آن نوبت روز سیاهم می رسد
شاهد آن نیست که مویی و میانی داردبنده ی طلعت آن باش که آنی دارد
شرط هواداری ما شیدائی و شوریدگیست گر یار ما خواهی شدن شوریده و شیدا بیا
شعر وشرع وعرش از هم خواستند این دو عالم زین سه حرف آراستندعطار
شبی که ماه مرادازافق شودطالعبودکه پرتونوری به بام ماافتد
شادمانیم که در سنگدلی چون دیوارباز هم پنجره ای در دل سیمانی ماست