سلام
هیچ باغبانی را سرزنش نمی كنند كه چرا دور باغ خود
حصار و پرچین كشیده است، چون باغ بی دیوار، از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای
باغبان نمی ماند.
هیچ كس هم با نام و بهانه «آزادی» دیوار خانه خود را بر نمی دارد و شبها در حیاطش
را باز نمی گذارد، چون خطر رخنه دزد، جدی است.
هیچ صاحب گنج و گوهری هم، جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض دید رهگذران نمی گذارد
تا بدرخشد، جلوه كند و چشم و دل برباید، چون خود جواهر ربوده می شود.
هر چیز كه قیمتی تر باشد، درصد مراقبت از آن بالاتر می رود.
هر چه كه نفیس تر باشد، بیم ربودن و غارت بیشتر است و مواظبت لازمتر.
مگر نه اینكه آثار نفیس خطی را در موزه ها و ویترینها می گذارند، تا با لمس دستهای
این و آن، خراب نشود و از ارزش نیفتد؟!
اینها همه، فرمان عقل است و اقتضای تجربه.
اگر در شیشه عطر را باز بگذاری، عطرش می پرد.
اگر رشته مروارید را در كمد و صندوق نگذاری و در آن را نبندی، گم می شود.
اگر در مقابل پنجره خانه ات، توری نزنی، از نیش پشه ها و مزاحمت مگسها در امان
نخواهی بود.
وقتی راه ورود پشه ها را می بندی، خود را «مصون» ساخته ای، نه «محدود» و زندانی.
وقتی در خانه را می بندی، یا پشت پنجره اتاقت پرده می آویزی، خانه خود را از ورود
بیگانه و نگاههای مزاحم در پناه قرار داده ای، نه كه خود را در قید و بند و حصار
افكنده باشی.
این را هم عقل و تجربه ات فرمان می دهد.
یا علی