سلام
از خانم دكتر و آقای دكتر و اخبار و فیلم بگیر تا فالگیر و حلال مشكلات مردم. حس تنوع طلبیات گل میكند و آنقدر كانال به كانال میكنی كه كانالدان تلویزیون بدبخت درمیآید. حالا نزن كی بزن. هر برنامه را لحظهای تماشا میكنی و. . . بعدی! باز چشمت دنبال بهترش میگردد. از ۲۰ دقیقه كه میگذری، كم كم رخوت جانت را میگیرد. شل میشوی. خسته شدهای، ولی هنوز انگشت شستت، شستیهای up و down را رها نمیكند. اصلاً انگار یك روح شدهاند در دو كالبد. كم كم حالتهای هیستریك بهت دست میدهد. شستت گزگز میكند. كم مانده كنترل را گاز بگیری و با دندان كانال بزنی! امان از بینهایت طلبی آدمی. مدتها گذشته و هنوز امیدواری بهترش را پیدا كنی.
تا واله نظاره آن ماهپارهایم...
آخرین آماری كه به دستمان رسیده حكایت از این دارد كه امروز حدود ۳۷۰ ماهواره در جهان فعالیت میكنند كه این تعداد ماهواره امواج حدوداً ۱۲ هزار شبكه تلویزیونی را پشتیبانی میكنند. در این میان، امواج حدود ۳۰۰۰ شبكه در آسمان ایران منتشر میشود ــ به قول رضا امیرخانی (نویسنده): سجده واجبه! ــ آمارها حاكی از این است كه هرچه مردم كانال بزنند، شبكهها تمام نمیشود. اصلاً جای نگرانی نیست!
براینگونه است كه بیماری جدیدی به نام كانالیسم (!) رواج پیدا كرده و هر روزی كه میگذرد فراگیرتر میشود. این بیماری نشانههایی شبیه به بیماری اوتیسم دارد. در افراد مبتلا به اختلال اوتیسم، حركات تكراری و دلبستگی به اشیا دیده میشود. در افراد مبتلا به بیماری كانالیسم نیز دلبستگی به ریموت تلویزیون و خصوصاً دلبستگی به شستیهای up و down مشاهده میشود! آنقدر این پرسه زدنها را كه از یك دید تنه به تنه ولگردی میزند، ادامه میدهند كه مقابل تلویزیون به خواب میروند و یك نفر باید بیاید از آنجا جمعشان كند!
شیوع بیرویه این مدل بیماری دهشتناك در جامعه ما را نگران كرد و بر آن شدیم با یك روانشناس در این خصوص مشاورهای داشته باشیم. دكتر حسین فرش فروش اعتقاد دارد: یكی از راههای فرار از سرماخوردگی روانی (افسردگی)، فاصله گرفتن از روزمرگی است. اگر كسی به شبكههای تلویزیونی راضی نمیشود و مدام كانالها را عوض میكند، برای این است كه به دنبال محرك جدید میگردد. كسانی احساس افسردگی میكنند كه میبینند هر محركی كه وارد زندگیشان میشود، همان محركهای قبلی است.
از تو به یك اشاره، از ما به سر دویدن
این متخصص روانشناسی اجتماعی میگوید: عامل دیگر این است كه فرد میخواهد به یك نحو كنجكاوی خود را ارضا كند. كنج شبكههای ماهوارهای را درآورد. یك نفر میگوید دیشب كانال ۲۲۴۵ را دیدی؟ اگر بدانی چه پخش میكرد! همین جمله برای آن آدم كافی است.
یك بنده خدایی به دوستش میگفت من میتوانم كاری كنم كه تو نخوابی. آن دیگری گفت نمیتوانی. دوستش گفت میتوانم. تو امشب برو ببین وقتی میخوابی ریشت را روی پتو میگذاری یا زیر پتو؟ فردا جوابش را به من بده. آن دیگری شب وقت خواب، یك بار ریشش را گذاشت زیر پتو؛ بعد فكر كرد دیشب هم زیر پتو بوده یا نه. بعد گذاشت روی پتو، دوباره فكری شد كه آیا دیشب هم رو بوده؟ تا صبح در همین فكرها بود و نخوابید!
وی میافزاید عامل دیگر این است كه انسان تمایل دارد كنترلگر باشد. در جهان سرعت هستیم. برای انسان بسیار خوشایند است كه بتواند كنترلگر جهان باشد. ولی حال كه نمیتواند، جام جهان نما را كه میتواند كنترل كند. حتی اگر اطلاعات هم به دست نیاوریم، از آنجا كه دریچهای را كه به جهان باز شده كنترل میكنیم لذت میبریم. یكی از تحریك كنندههای هیپوتالاموس كه مركز لذت در مغز است، این است كه آدم كنترل كننده باشد و خود را موجود مؤثری تلقی كند. این روانشناس اجتماعی در خصوص تأثیرات این نحوه رفتاری در زندگی شخص و اطرافیانش برآن است كه: وقتی كانون توجه من چیز دیگری باشد، نیاز به توجه دیگران را تأمین نمیكنم. پرخاشگری و اعتراض پیش میآید. فرزندم با من در حال صحبت است، من كانال عوض میكنم، كم كم از من فاصله میگیرد.
عیب ما این است كه وقتی خیالمان از واجبات راحت میشود، احساس رضایت میكنیم و مستحبات را نادیده میگیریم. همین كه پدر خانواده از محل كار برمیگردد و حس میكند واجبش به انجام رسیده، دیگر مستحباتی مثل حرف زدن با همسر و بچهها و رسیدن به آنها را نادیده میگیرد. درحالی كه مستحبات هم در ما تولید لذت میكنند. سیستمهای دیجیتالی ذهن انسان را دیجیتالی میكنند. ارتباط انسان نباید به چند قطعه الكتریكی محدود شود. ما همه نیازمند ارتباط با موجودات دارای حس و شعور هستیم. به این شكل است كه انسانها از هم فاصله میگیرند و هزار عارضه مخرب متوجه آنها میشود و البته از یك جنبه هم مراجعین ما زیاد میشود!