خداوند «تقوا» را عامل ایجاد فرقان در شخص متقی معرفی میکند. به همین جهت قرآن را «فرقان» نامیدند چرا که جداکننده میان حق و باطل است.
با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ماه دوری از گناهان و ترک رذایل اخلاقی و عادات ناپسند، در هر روز از این ماه با فضیلت آیهای از قرآن کریم بیان و تفسیر آن در گروه آیین و اندیشه خبرگزاری فارس منتشر میشود.
یِا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ﴿29 انفال﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید برای شما وسیلهای برای جدائی حق از باطل قرار میدهد (و روشن بینی خاصی که در پرتو آن حق را از باطل خواهید شناخت) و گناهان شما را میپوشاند و شما را میآمرزد و خداوند فضل و بخشش عظیم دارد.
غایت و هدف تمامی برنامههای عملی اسلام که شامل اوامر و نواهی میشود مسئله تقوی است. تقوی از مصدر «وقایة» مشتق میشود و در لغت آنگونه که علامه راغب در مفردات بیان داشتهاند به معنای حفظ شی است از آنچه موجب ضرر و زیان به آن شی میشود و در اصطلاح به معنای نگه داشتن نفس است از آنچه موجب نافرمانی خداوند باشد.
در این آیه شریفه خداوند، تقوا را عامل ایجاد فرقان در شخص متقی معرفی میکند. فرقان اسم مبالغه از کلمه فرق است و در لغت به معنای وسیلهای است که با آن چیزی از چیز دیگر جدا میشود با توجه به قرینه معنایی کلام، تقوا عامل جدایی حق از باطل است، یعنی فرقان در مورد آنچه که حق را از باطل جدا میسازد، استعمال میشود. به همین جهت قرآن را فرقان نامیدند چرا که فاصل بین حق و باطل است.
در تفسیرهای مختلف برای معنای اصطلاحی فرقان وجوه دیگری ذکر شده است از جمله جدایی طاعت خداوند از معصیت او یا اینکه جدایی ایمان از کفر و ... که تمامی آنها به معنای جدایی حق از باطل بازگشت میکند.
در کتاب شریف اخلاق محتشمی نوشته علامه کبیر خواجه نصیرالدین طوسی حدیثی در این رابطه از یکی از اهل بیت عصمت و طهارت نقل شده به این مضمون: در کار خود نظر کن و به عملهای صالح و فعلهای نیکوی خود بیفزای و خود را به لباس تقوی و وقار اهل خرد مزین کن! در این روایت که مخاطب آن یکی از شیعیان است لباس تقوی و وقار اهل علم در یک رتبه ذکر شدهاند و در همین رابطه در دعای شریف مکارم الاخلاق در صحیفه سجادیه حضرت زین العابدین اینگونه به خداوند معروض میدارند: خدایا مرا به هدایت سخنگو گردان و به ما تقوی عنایت گردان و توفیق ده بر آنچه برای ما پاکتر است و بر کاری ما را مشغول ساز که مورد رضایت تو باشد.
همانطور که در این دعا هم واضح است حضرت هدایت و تقوی را در یک رتبه قرار دادهاند پس مشخص شد این دو کلام ناظر به آیه فوق هستند.
مرحوم علامه طباطبایی در جلد 9 از تفسیر شریف المیزان این آیه شریفه را با آیات 2 و 3 سوره طلاق تطبیق مینمایند و میفرمایند این دو آیه در معنا با هم مشترک و مشابه هستند در آن دو آیه خداوند میفرماید: هرکس از خداوند بهراسد خداوند برای او راه برونرفتی فراهم میکند و نیز او را روزی میدهد از آنجا که شخص گمان نمیکند...
مسئله تقوی یکی از اهم مسایل اسلامی است و همانگونه که گفته شد غایت تمامی اوامر و نواهی به آن باز میگردد. اما آنچه عده ای را دچار خطا نموده این است که اگر سخن از تقوی به میان میآید شخص باید از تمام صحنههای سیاسی و اجتماعی کنارهگیری نماید و در گوشهای به انزوا بنشیند.
این سخن کاملا اشتباه است و با سیره عملی معصومین منافات و مغایرت دارد بلکه آنچه از اهل بیت به ما رسیده این است که تقوی را ضامن نشاط و شادابی جامعه باید دانست نه آنکه عاملی برای خمودی و کسلی در جامعه شود.
در انتها لازم میدانیم به قسمت پایانی آیه نیز توجه کنیم و آن را با آیه 31 سوره نسا منطبق گردانیم. در آیه 31 سوره نساء خداوند میفرماید: اگر از انجام کبایر خودداری نمایید خداوند از دیگر گناهان شما میگذرد. همانطور که واضح است این آیه با قسمت پایانی آیه (یُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ) تطبیق دارد و شاید در مقام توضیح و تفسیر آن باشد.
ماه رمضان ماه تزکیه و تقوی است. امید که همه ما در این ماه موفق به ایجاد تقوی در نفس خود بگردیم.
نویسنده: محمودرضا احمدی، کارشناس علوم دینی