• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 2738)
پنج شنبه 12/5/1391 - 18:30 -0 تشکر 488900
پیوستگی آیات قرآن و نقش آن در تفسیر از منظر علامه طباطبایی (ره)

قرآن در عین حال که آیاتش از یکدیگر مستقل‌ است, از پیوستگی و هماهنگی ویژه‌ای برخوردار است. آیات قرآن با یکدیگر به سخن درمی‎آیند و شاهد بر یکدیگرند. ازاین‎رو به‎کارگیری قواعد معمول ادبی برای کشف معانی آیات کافی نیست.

 

خبرگزاری فارس: پیوستگی آیات قرآن و نقش آن در تفسیر از منظر علامه طباطبایی (ره)

 

چکیده

مقالة پیش‌رو به تبیین برخی پیوندهای معنایی آیات قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) می‌پردازد. از دیدگاه علامه، قرآن آینه‌وار حقایق پیوستة جهان هستی را بازمی‌تاباند؛ از این‌رو، معارف آن، همچون حقایق هستی، پیوسته، مصدق و مفسر یکدیگرند. تمام آیات قرآن در پرتو هدفِ واحدِ هدایت انسان‌ها با هم پیوند دارند؛ آیات هر سوره را نیز غرض واحدی به هم متصل می‌سازد؛ به علاوه، میان آیات یک سوره که با هم نازل شده‌اند، پیوندی وثیق وجود دارد. آیات محکم قرآن، که از دلالتی صریح برخوردارند، مرجع فهمِ کتاب و رفع تشابه از آیات متشابه‌اند.

به باور علامه، معارف قرآن چون شبکه‌ای به هم پیوسته‌اند که آیات توحیدی در مرکز آن قرار دارد و در پرتو آنها آیات دیگر فهمیده می‌شود. پیوندهای معنایی آیات، تک وجهی نیست؛ ‌دست‌کم میان برخی آیات پیوندهای چندگانه برقرار است. حاصل هر پیوند، آفرینش معنایی نو و رویش معرفتی تازه است. حتی میان واژگان قرآن نیز پیوندهای ویژه‌ای برقرار است و هر واژه معنای دقیق خود را در ارتباط با واژگان دیگر بازمی‌یابد. بدون توجه به این پیوندها نمی‌توان به فهم صحیح و دقیقی از قرآن دست یافت.

کلید واژگان:پیوستگی آیات، پیوند معنایی آیات، نظم آیات، فهم قرآن، علامه طباطبایی، تفسیر المیزان.‌

(ص26)

مقدمه

مراد از پیوستگی آیات، وجود نوعی ارتباط معنایی میان اجزای آن است که آن را از گسستگی، ناهماهنگی و پریشانی در هدف یا موضوع حفظ می‌کند. وجود نوعی پیوستگی میان آیات قرآن، همواره مورد توجه مفسران و قرآن‌‌پژوهان بوده است. این مسئله در میان قرآن‌پژوهان معمولاً در دانشی با عنوان «علم مناسبات1» مطرح بوده و کتاب‌هایی در این علم تدوین شده است.2

برخی نیز در لابه‌لای مباحث علوم قرآنی به این مبحث پرداخته‌اند.3 در این آثار ـ به ویژه آثار کهن ـ بیشتر بیان ارتباط‌های نامرئی میان آیاتِ به ظاهر مستقل قرآن با یکدیگر و نیز پیوند میان سوره‌ها مدّ نظر بوده است؛ اما دامنة این بررسی‌ها به همین محدوده ختم نشده؛ بلکه به تدریج انواعی از پیوندها را دربرگرفته است.4

اهمیت این موضوع بیشتر از آن جهت است که از سویی، کشف پیوند آیات و ارتباط معنایی آنها با یکدیگر، به فهم قرآن کمک می‌کند و از سوی دیگر چهرة پیوستة آیات قرآن را آشکار می‌سازد و شبهة کسانی را که در وحدت، جامعیت و نظم منطقی میان آیات قرآن تردید دارند، برطرف می‌سازد.5 افزون بر این، توجه به پیوستگی آیات قرآن نظم آیات قرآن در چینش کلمات آن را برملا می‌کند و اعجاز قرآن را در اسلوب و شیوة چینش کلمات و عبارات آن آشکار می‌سازد.6

به علاوه، باور به وجود ارتباط معنایی میان آیات قرآن، از پیش‌زمینه‌های مهم تفسیر قرآن به قرآن محسوب می‌شود. عنایت نداشتن به برخی از این پیوندها، مانعِ استفادة گسترده از قرآن در مقام تفسیر می‌گردد و بی‌توجهی به دسته‌ای از آنها ـ مانند پیوند آیاتی که با هم نازل شده‌اند ـ نقش قرینة سیاق را در تفسیر کمرنگ می‌سازد.

اگر معتقد باشیم مجموعة آیات قرآن با یکدیگر ارتباط معنایی خاصی ندارند، نمی‌توانیم در مقام تفسیر هر یک از آیات قرآن از سایر آیات به عنوان منبعی برای کشف مقصود آن آیه بهره ببریم؛ ولی اگر معتقد باشیم آیات قرآن به شکلی نظام‎مند و از جهت معنایی با یکدیگر مرتبط‌اند، با درنظرگرفتن(ص27)انواع ارتباط میان آیات، می‎توانیم با تکیه بر روش تقسیر قرآن به قرآن، به کشف مدلول‌ها و مقاصد آیات بپردازیم.

ما در اینجا درصدد بیان تمام پیوندهای معنایی آیات قرآن نیستیم که آن به بحثی فراگیر و پردامنه نیاز دارد. تنها می‌خواهیم با تکیه بر یکی از متون فاخر تفسیریِ معاصر، به بررسی و تحلیل برخی پیوندهای معنایی آیات قرآن بپردازیم.در این میان تفسیر المیزان را ـ که به اعتراف بسیاری از قرآن‌پژوهان در ردیف جامع‌ترین تفاسیر شیعه است7 ـ برگزیده‌ایم. قصد داریم با بررسی دیدگاه‌های تفسیری علامه، به استخراج، ارائه و تحلیل دیدگاه وی در باب پیوستگی آیات قرآن بپردازیم.

پیوستگی آیاتی که با هم نازل شده‌اندبه اتفاق نظر همة قرآن‌پژوهان, قرآن کریم نزولی نجومی و تدریجی داشته است و در هر مرحله از نزول مجموعه‎ای از آیات آن به تناسب مقتضیات و اوضاع خاص بر پیامبر اعظم(ص) فرود آمده است. آن حضرت به محض دریافت مجموعه‌ای ازآیات قرآن، آنها را برای مردم بیان می‎کرده است33. از دیدگاه صاحب تفسیر المیزان، میان آیاتی که با یکدیگر نازل شده‎اند، به لحاظ معنا، ارتباطی وثیق و تناسبی کامل وجود دارد.

در خصوص این مسئله به اثری که ابعاد مختلف آن را استخراج، تبیین و تحلیل نموده باشد، دست نیافتم. یگانه مقالة مرتبط با این موضوع، «بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در نظم آیه‌های قرآن» اثر آقای نادعلی عاشوری است. نویسندة ارجمند در این مقاله به نقد دیدگاه علامه طباطبایی دربارة توقیفی یا اجتهادی بودن نظم آیات قرآن بسنده کرده است.

به باور وی، علامه ـ با آنکه دلیل‌ها و شواهد توقیفی‌بودنِ نظم تمام آیات قرآن را کافی نمی‌داند ـ عملاً در موارد بسیاری تحت عنوان «تفسیر» یا «بیان»، به تبیین ارتباط معنوی آیات قرآن پرداخته است.8آقای علی‌الاوسی نیز به‌اختصار دربارة «مناسبت از دیدگاه علامه» بحث کرده است. به عقیدة وی نیز علامه در بیان ارتباط و مناسبت میان آیات بسیار کوشیده است؛ به گونه‌ای که تمام سعی خود را در بیان نوعی مناسبت میان آیات به کار برده است؛ استفاده از قرینة سیاق نیز ـ که علامه فراوان از آن بهره برده ـ مرهون باور به نوعی ارتباط و مناسبت میان آیات قرآن است.9

وی به اختصار به بیان نمونه‌هایی از این ارتباط‌ با تکیه بر کلام علامه پرداخته؛10ولی درصدد عرضة بحث جامعی در این خصوص نبوده است. آقای جعفر خُضَیِّر نیز پس از بیان دیدگاه قرآن‌پژوهان دربارة نظم آیات، به بیان نمونه‌هایی اندک از ارتباط معنایی آیات با استناد به کلام علامه اکتفا نموده است.11 وی نیز در پیِ ارائة بحثی فراگیر دربارة انواع این ارتباط نبوده است(ص28)

در برخی آثار دربارة «ساختارهای چندوجهی قرآن کریم از منظر علامه طباطبایی» که یکی از انحای ارتباط معنایی میان آیات است، به تفصیل بحث شده است؛ ولی نویسندة آن نیز در مقام بحثی جامع در انواع ارتباط‌های معنایی میان آیات از دیدگاه علامه نبوده است12. در این مقاله درصددیم با تحلیل و بررسی انواع پیوندهای معنایی میان آیات قرآن در تفسیر المیزان، تصویری نسبتاً جامع از انواع این پیوندها از منظر علامه طباطبایی ارائه دهیم و نقش برجستة این پیوندها را در فهم و تفسیر قرآن بنماییم.

پیوستگی و هماهنگی ویژه در کلام الهی سخن، ابزاری برای انتقال مقاصد گوینده است. این ابزار در دست گویندة حکیم با انسجام و هماهنگی میان اجزای آن به‌گونه‌ای سامان می‌یابد که ‌به‌خوبی حکایتگر مقاصد باشد و اهدف او را از القای کلام تأمین نماید. خداوند حکیم آیات قرآن را با هدف القای پیامی روشن و جاوید برای تمام نسل‌های بشر در قالب معجزه‌ای از جنس سخن، سامان داده است. با عنایت به علم و حکمت بی‌مثال خداوند، انتظار می‌رود چنین سخنی انسجامی متمایز از متون بشری داشته باشد.13

از نظر علامه یکی از تفاوت‌های اساسی کلام خداوند سبحان با انسان، انسجام و هماهنگی ویژة آیات قرآن با یکدیگر است.وی در این زمینه مینویسد:ما وقتی با قطعه‎ای از سخن متکلمی مواجه می‎شویم, بی‎درنگ قواعد معمول در کشف مراد را در آن به کار می‎بریم و دربارة آن داوری می‎کنیم ... ؛ زیرا بیانات ما مبنی بر فهم ما از لغات و مصادیقی است که می‎شناسیم و با آن انس داریم، اما بیانات قرآنی بدین منوال نیست.

قرآن در عین حال که آیاتش از یکدیگر مستقل‌ است, از پیوستگی و هماهنگی ویژه‌ای برخوردار است. آیات قرآن با یکدیگر به سخن درمی‎آیند و شاهد بر یکدیگرند. ازاین‎رو به‎کارگیری قواعد معمول ادبی برای کشف معانی آیات کافی نیست؛ بلکه برای کشف معانی قرآن باید تمام آیات مناسب با آیه ملاحظه شود و با جدیت تمام دربارة آنها تدبر شود؛ چنان که خداوند متعال می‎فرماید:

أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا؛(نساء: 82) «آیا در قرآن تدبر نمی‎کنند؛ اگر از جانب غیر خدا بود, در آن اختلاف بسیاری می‎یافتند».14چنان‌که آشکار است، علامه برای پی‎ریزی روش تفسیری خود به آیة 82 سورة نساء تکیه کرده است. این آیه بر پیوستگی و هماهنگی کامل میان آیات قرآن دلالت دارد. یکی از شاگردان علامه دربارة ارتباط روش تفسیری علامه با این آیة شریفه می‎نویسد:

(ص29)

روش علامه در تفسیر قرآن به قرآن بهترین مصداق برای آیة 82 سورة نساء است که به صورت قیاس استثنایی بیان شده؛ یعنی هیچ‎گونه اختلافی سراسر قرآن مجید نیست. منظور این جمله، تنها بیان عقد سلبیِ قضیه نیست که بین معنی قرآن هیچ اختلافی نیست؛بلکه مراد تبیین عقد اثباتی آن است؛ یعنی همة مفاهیم قرآنی منسجم و هماهنگ‎اند و به یکدیگر انثناء (توجه و انعطاف) و گرایش دارند و هر آیه در محتوای خود صادق و نسبت به محتوای آیة دیگر بدون واسطه یا با واسطه مصدق است.

چه اینکه قرآن ناطق، امیرالمؤمنین، از آیة مذکور چنین استفاده می‎فرماید: ... وَ ذَکَرَ أَنَّ الْکِتَابَ یُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِیهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ... ؛15 یعنی برخی از آیات مصدق بعض دیگر هستند.16انواع پیوندهایی معنایی در قرآن از منطر علامه طباطبایی آیات قرآن از جوانب مختلفی با یکدیگر پیوند دارند.این پیوندها را تحت عناوین ذیل بررسی می‌کنیم.

1. پیوستگی در بیان حقایقآنچه با نام جهان هستی می‌شناسیم، مجموعه‌ای پیوسته و یکپارچه است که در اجزای آن هیچ‌گونه نقصان و خللی یافت نمی‌شود: ...ما تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِیرٌ؛( ملک: 3 ـ 4) «در آفرینش آن خدای رحمان هیچ گونه اختلاف و تفاوتی نمی‏بینی؛ باز بنگر آیا خلل و نقصانی می‏بینی؟! باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد».

و قرآنِ حکیم، آینه‌ای تمام‌نما از واقعیات پیوستة هستی است. حقیقت‌گویی و(ص30)واقع‌نمایی قرآن بیش از هر چیز مولود علم و حکمت خداوند متعال است.17 پدیدآورندة قرآن با علم بی‌پایان خود به حقایق هستی و اسلوب‌های دقیق بیان، واقعیات جهان را در راستای اهداف هدایتی خود ـ آن چنان که هست ـ بیان کرده است.

قرآن که به هدف راهنمایی بشر به صراط مستقیم نازل شده است، از جنس حق خالص است و هیچ یک از انحای باطل ـ از جمله افسانه‎های ساختگی و باورهای باطل بی‌پایه و خرافی پیشینیان ـ در آن راه نیافته است؛ چراکه با سخن غیرحق نمی‌توان مردم را در مسیر حق و حقیقت به پیش برد؟18

بدیهی است که میان اجزای چنین کلامی که از سویی واقع‌نما و حقیقت‌گوست و از سوی دیگر با القای پیامی روشن در پی تحقق اهدافی مشخص است، هماهنگی و پیوستگی کامل برقرار است.

داستان فیلِ مثنوی معنوی نمادی از همین نکتة منطقی است و نشان می‎دهد که گزاره‎های سستی که تنها پنداری از واقعیت دارند، چگونه با هم به تعارض و تهافت برمی‎خیزند؛ به عکس، اگر همة گزاره‎ها، ترجمانی امین و آینه‎ای شفاف از واقعیت محض باشند؛ هیچ‎ اختلافی میان آنها نخواهد بود.در کف هر کس اگر شمعی بدی اختلاف از گفتشان بیرون شدی19 علامه دربارة واقع‌نمایی آیات قرآن و هماهنگی پیوستگی معارف قرآن، چنین می‎نویسد:

اگر کلامی بر اساس حقیقت استوار و کاملاً بر واقع منطبق باشد, گزاره‎هایش یکدیگر را تکذیب نمی‎کند؛ زیرا تنها میان ارکان و اجزای حق (امر مطابق با واقع) اتحاد و هماهنگی وجود دارد. هیچ حقیقتی, حقیقت دیگر را باطل نمی‎کند و هیچ سخن صدقی, سخن صدق دیگر را تکذیب نمی‎کند. باطل است که با باطل دیگر و با حق منافات و سرِستیز دارد.

بنابراین، اگر خداوند در جایی از قرآن معنایی را در قالب عبارتی بیان کرده است که برای برخی ـ به عللی42 ـ متشابه و چند پهلو جلوه می‎کند, در جای دیگر آیه یا آیاتی محکم نصب کرده که در پرتو آن می‎توان ابهام و تشابه را از برابر دیدگان قاری و مفسر قرآن زدود و به مقصود آیه دست یافت.برای نمونه خداوند در آیات 22 و 23 سورة قیامت چنین فرموده: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ إِلَی رَبِّهَا نَاظِرَةٌ؛ چهره‎هایی در آن روز روز قیامت شاداب است, به پروردگارش می‎نگرد»..

به مضمون و محتوای این گفتار خداوند متعال توجه کنید: فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ؛( یونس: 32) «پس از حق جز گمراهی چیست؟» خداوند حق را واحد و بدون تفرق و تشتت و باطل را متفرق و پراکنده قرار داده است.20 خداوند متعال در این‌باره می‌فرماید: وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِه؛(انعام: 153)

«این راه من (ص31)است، راهی مستقیم؛ از آن پیروی کنید و از راه‎های باطل پیروی نکنید تا شما را از راهِ خدا متفرق سازد»… اگر کلامی از چنین خصوصیاتی برخوردار باشد واقع‌نما و مطابق با واقع؛ هیچ اختلاف و تناقضی در اجزای آن نیست؛ بلکه نهایت همخوانی و هماهنگی میان اجزای آن برقرار است و اجزای آن یکدیگر را تأیید می‎کنند و جزئی از آن، بر جزء دیگر گواه است و از جزئی، جزء دیگر نتیجه گرفته می‎‎شود.21توضیح اینکه گزاره‎های یک متن، اگر برخی صادق و واقع‎نما و برخی دروغین و خیالی یا در توصیف واقعیات مسامحه‌آمیز و سهل‌انگار باشند، ناگزیر در برخی جهات با هم اختلاف و تناقض خواهند یافت.

تنها میان گزاره‎های متنی که به دقت مطابق با واقع‎ باشد, همخوانی و هماهنگی کامل برقرار است. حتی گزاره‌های حقوقی و ارزشی قرآن (احکام، قوانین و گزاره‌های اخلاقی) نیز که از حقیقتی به نام توحید سرچشمه می‌گیرد، نظام یا نظام‌هایی را می‌سازند که اجزای آن از انسجام کامل برخوردارند22. خداوند همین انسجام و پیوستگی میان معارف قرآن را شاهدی بر الهی بودنِ متن آن دانسته است23. بر این اساس، برای تفسیر آیات قرآن دربارة یک واقعیت، می‌توان از سایر آیات‌ِ مرتبط با همان واقعیت بهره جست.

2. پیوستگی در هدف  از نظر علامه، رشتة متصل میان دُرَرِ قرآن و پیام مشترک میان تمام آیات و سُوَر آن، هدف مشترکی است که قرآن برای تحقق آن از سوی خداوند حکیم نازل شده است که همان «هدایت بندگان» به نور و روشنی و رهایی آنان از تاریکی‌های جهل و انواع گمراهی (کفر، شرک و و نقاق) است: ... قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ؛(مائده: 15 ـ 16)... «قطعاً برای شما از جانب خدا روشنایی و کتابی روشنگر آمده است.

خدا هر که را از خشنودی او پیروی کند، با آن کتاب به راه‏های سلامت(ص32)رهنمون می‏شود و به اذن خویش آنان را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون می‏برد و به راهی راست هدایتشان می‏کند».24علامه از این نوع پیوند به منزلة قرینه‌ای برای تفسیر برخی آیات استفاده کرده است. برای نمونه، وی دربارة اینکه متعلق بسم الله در ابتدای سورة حمد چیست، با توجه به این قرینه، می‌نویسد:

کلام الهی قرآن، فعلی از افعال اوست و این فعل از نوعی وحدت برخوردار است و وحدت کلام به وحدت مدلول و معنایش است. بنابراین، کلام خدا دارای وحدتی مضمونی و محتوایی است که تمام آیات قرآن را به یکدیگر پیوند می‌دهد و آن همان است که خداود با نزول قرآن، در پیِ تحقق آن بوده است... این مضمون مشترک که در بسیاری از آیات به آن تصریح شده، همان «هدایت بندگان» است. بر این اساس، متعلق بسم‌الله الرحمن الرحیم در فاتحة‌الکتاب، همان هدایت بندگان است.25

وی آیة وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ؛(نحل: 89) «و ما این کتاب را که بیانی رسا برای هر چیزی است بر تو فروفرستادیم» را نیز با عنایت به غرض نزول قرآن تفسیر کرده است. به باور علامه هرچند اطلاق این آیه همة امور را ـ اعم از اموری که در هدایت بشرنقش دارند یا ندارند ـ در بر می‌گیرد، هدف نزول قرآن، این اطلاق را قید می‌زند و مراد از این آیه را محدود می‌سازد:

از آنجا که کتاب قرآن کتاب هدایت همة مردم است و شأن و منزلت چنین کتابی همین است، ظاهراً مراد از لِّکُلِّ شَیْءٍ در این آیة شریفه، هر چیزی است که مردم در هدایتشان بدان نیازمندند؛ اعم از معارف حقیقی مرتبط با مبدأ و معاد و اخلاق نیک و قوانین الهی و قصص و مواعظ.قرآن بیان کنندة همة این امور است.26

آیة شریفة وَلَـکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلَّ شَیْءٍ(یوسف: 111) نیز با تکیه به همین قرینه تفسیر شده است.27(ص33)بنابراین، از دیدگاه علامه، هدف مشترکی که همة آیات را به هم پیوند می‌زند و مانند رشته‌ای در همة آیات الهی جریان دارد، همان هدایت بندگان و راهنمایی ایشان به سوی خیر و سعادت آنهاست.

3. پیوستگی آیات یک سوره سیر نزول قرآن و اهداف ویژة هدایتی و تربیتی آن، جغرافیای ویژه‌ای را ـ به لحاظ تنوع و پراکندگی موضوعاتِ مطرح‌شده ـ به هر سوره بخشیده است؛ چندان که قاری قرآن گاهی در یک سوره با موضوعات مختلف و متنوعی روبرو می‌گردد که در نگاه اول ارتباط چندانی میان آنها مشاهده نمی‌شود. حال سخن در این است که آیا میان این مجموعه‌های به ظاهر مستقل ارتباطی وجود دارد؟

به باور علامه، در هر سوره نوعی وحدت تألیف و تمامیت وجود دارد که در میان اجزای دو سورة مختلف یافت نمی‎شود؛ هر سوره با هدفی مشخص سامان داده شده که پیش از تحقق آن به پایان نمی‌رسد.28 برای مثال به باور علامه غرضِ سورة حمد، «بیان شیوة اظهار بندگی در برابرخداوند» است؛ تمام عناصر این سوره مانند زنجیره‌هایی به هم پیوسته‌‌اند که ادب بندگی و سرسپردگی در برابر مولای حقیقی را آشکار می‌کنند و هیچ عنصرِ ناهمگونی در این مجموعه چشم نمی‌خورد. علامه از همین غرض به مثابة قرینه‌ای برای کشف متعلق بسمله در خصوص این سوره بهره برده است.29

به عقیدة علامه، آیات هر سوره در واقع بیانی تفصیلی از غرضی کلی است که سوره در پیِ تحقق آن است؛ لذا حتی آخرین آیه از یک سورة مفصّل را می‌توان ترجمانی از همان غرض اصلی30 دانست. وی در تفسیر دو آیة آخر سورة بقره (آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ. لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا...)،(بقره: 285 ـ 286) از غرض اصلی سوره به مثابة قرینه‌ای برای تفسیر مدد گرفته است.

(ص34)

توضیح آنکه برخی مفسران، آیة شریفة ...وَإِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللّهُ... (بقره: 284) را بیانگر «تکلیف ما لایطاق» و آیة شریفة لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا... ( بقره: 286) را ناسخ آن دانسته‌اند. علامه معتقد است که دو آیة آخر سورة بقره، به منزلة خلاصه‌ای از مضمون تمام تفاصیلی است که غرض اصلی سوره محسوب می‌شود و آیات این سوره درصدد بیان است.

به گفتة علامه، آیات این سوره در پیِ بیان این حقیقت‌اند که «حق بندگی با ایمان به تمام آنچه خدا به زبان فرستاده‌اش، نازل کرده، ادا می‌شود»31 و دو آیة آخر همین حقیقت را به زبانی دیگر بیان کرده است. پس این دو آیه ـ مانند رشته‌ای محکم ـ آخر کلام را در این سوره به اول آن متصل برمی‌گرداند و خاتمة آن را به آغازش متصل می‌سازد.32

4. پیوستگی آیاتی که با هم نازل شده‌اندبه اتفاق نظر همة قرآن‌پژوهان, قرآن کریم نزولی نجومی و تدریجی داشته است و در هر مرحله از نزول مجموعه‎ای از آیات آن به تناسب مقتضیات و اوضاع خاص بر پیامبر اعظم(ص) فرود آمده است. آن حضرت به محض دریافت مجموعه‌ای ازآیات قرآن، آنها را برای مردم بیان می‎کرده است33.

از دیدگاه صاحب تفسیر المیزان، میان آیاتی که با یکدیگر نازل شده‎اند، به لحاظ معنا، ارتباطی وثیق و تناسبی کامل وجود دارد. قوام قرینة سیاق‌34 که از منظر علامه یکی از کاربردی‎ترین قراین تفسیر قرآن محسوب می‎شود ـ مرهون همین پیوستگی و تناسب معنایی است. آیاتی که با هم نازل شده‎اند، ممکن است قطعاتی از یک سوره یا حتی تمام یک سوره باشند.

برای نمونه علامه دربارة سورة انعام می‎نویسد:اگر در سیاق آیات سورة انعام دقت شود معلوم می‌گردد که سیاق همه واحد و همه به هم متصل و مربوط‌اند، و خلاصه در بین آنها چیزی که دلالت کند بر اینکه آیات آن جدا جدا نازل شده به نظرنمی‌رسد، و این خود دلیل بر آن است که آن سوره همان‎گونه که هست, یک مرتبه نازل شده است.35(ص35)وی برخی دیگر از سوره‎ها را نیز مشتمل بر سیاق واحد دانسته است.36

یکی از پیوندهای معنایی محکم میان آیات قرآن، وجود تناسب معنایی میان آیاتی است که با هم نازل شده‌اند و دارای موضوع یا محوری واحد دارند. در نتیجه، میان اجزای چنین کلامی، عنصری ناهمگون و بیگانه با آن موضوع محوری وجود ندارد و همین امر می‌تواند قرینه‌ای برای تعیین معنایی خاص در این گونه آیات یا حداقل کنارگذاشتن برخی احتمالات تفسیری ناهمگون با این مجموعه باشد. البته در جایی که دلیل قطعی بر نبودن ارتباط سیاق آیات داشته باشیم، نمی‌توانیم به قرینة سیاق تمسک نماییم؛ مانند جملات شبه‌معترضه‌ای که میان برخی آیات قرآن به‌چشم می‌خورد.

اعتقاد به پیوستگی وثیق آیاتی که با هم در یک مرحله نازل شده‎ و در تدوین قرآن در کنار هم قرار گرفته‎اند، سبب شده است که علامه در تفسیر خود از قرینة سیاق فراوان بهره ببرد. وی با تدبری همه‌جانبه در آیات قرآن بسیاری از ارتباط‌های معنایی را که دریک نظر سطحی ممکن است ناپیدا باشد، کشف و بیان کرده است.

برای مثال، در نگاه اول پیوند میان آیات 105 تا 107 سوره آل عمران چندان روشن نیست. در آیة 105 از اختلاف دربارة حق و پراکنده شدن از مدار و محور حقیقت نهی شده است: وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَـئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ؛ «و چون کسانی مباشید که پس از آنکه دلیل‌های آشکار برایشان آمد، پراکنده شدند و اختلاف پیدا کردند و برای آنان عذابی سهمگین است».

اما آیات 106 و 107 همین سوره از سپیدرویی و سیه‌رویی عده‌ای در قیامت سخن می‌گوید: یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکْفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛«در آن روزی که چهره‏هایی سپید و چهره‏هایی سیاه گردد. اما سیاهرویان به آنان گویند آیا بعد از ایمانتان کفر ورزیدید؟! پس به سزای آنکه کفر می‏ورزیدید این عذاب را بچشید. و اما سپیدرویان همواره در رحمت خداوند جاودان‌اند».

علامه در بیان ارتباط این دو آیه می‌نویسد:از آنجا که مقام، مقام کفر و ناسپاسی در برابر نعمت الهی است و کفران نعمت هم مانند خیانتی است که سبب انفعال و خجالت صاحبش می‌شود، خداوند متعال در ذکر و یادآوری عذاب این گونه افراد، عذابی را که با خجلت و انفعال مناسب است، تذکر داده یعنی از سیاه شدن چهرة معصیت‌کاران نام برده، چنان‌که جملة فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکْفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ... بر این مطلب دلالت یا دست‌کم اشعار دارد.37

بر این اساس، در تفسیر قیّم المیزان معمولاً آیاتی که از نظر علامه ارتباط بیشتری با یکدیگر دارند، در کنار هم قرار گرفته و تفسیر شده‌‌اند؛ البته گاهی فراوانی مجموعة این(ص36)آیات موجب شده است که این آیات از یکدیگر تفکیک و هر دسته از آیات جداگانه تفسیر شوند.38 به هر صورت، یکی از پیوندهای معنایی محکم میان آیات قرآن، وجود تناسب معنایی میان آیاتی است که با هم نازل شده‌اند و دارای موضوع یا محوری واحد دارند.

در نتیجه، میان اجزای چنین کلامی، عنصری ناهمگون و بیگانه با آن موضوع محوری وجود ندارد و همین امر می‌تواند قرینه‌ای برای تعیین معنایی خاص در این گونه آیات یا حداقل کنارگذاشتن برخی احتمالات تفسیری ناهمگون با این مجموعه باشد. البته در جایی که دلیل قطعی بر نبودن ارتباط سیاق آیات داشته باشیم، نمی‌توانیم به قرینة سیاق تمسک نماییم؛ مانند جملات شبه‌معترضه‌ای که میان برخی آیات قرآن به‌چشم می‌خورد.39

5. پیوند آیات محکم و متشابه خداوند در آیة هفتم از سورة آل‎عمران آیات قرآن را به دو دستة محکمات و متشابهات تقسیم کرده است: هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ...؛ «اوست کسی که این کتاب قرآن را بر تو فرو فرستاد. پاره‏ای از آن آیات محکم صریح و روشن است. آنها اساس کتاب‌اند و پاره‏ای دیگر متشابهات‌اند که تاویل‏پذیرند. اما کسانی که در دل‌هایشان انحراف هست، برای فتنه‏جویی و طلب تأویل آن به دلخواه خود از متشابه آن پیروی می‏کنند...».

از نظر علامه طباطبایی تشابه در این آیات از اوصاف معناست؛ یعنی معنای این آیات چنان است که قابلیت انطباق بر مقصود و غیر آن را دارد؛ لذا فتنه‌جویان درصدد تأویل آن برمی‌آیند، وگرنه الفاظ قرآن هیچ‎گونه غرابت یا اجمالی در دلالت بر معنا ندارند.40طبق این آیات، محکمات قرآن اصل و مرجعی برای فهم دیگر آیات قرآن معرفی شده‌اند؛ لذا با ارجاع آیات متشابه به محکم, تردید از ذهن زدوده می‎شود و آیة متشابه(ص37)به لحاظ دلالت در ردیف آیات محکم قرار می‎گیرد. با این وصف از نظر علامه طباطبایی, تشابه آیات قرآن امری عارضی است؛ زیرا با ارجاع متشابهات به محکمات, تشابه بدویِ این دسته آیات رفع می‎شود و آیه مقصود خود را به روشنی افاده می‎کند.41

بنابراین، اگر خداوند در جایی از قرآن معنایی را در قالب عبارتی بیان کرده است که برای برخی ـ به عللی42 ـ متشابه و چند پهلو جلوه می‎کند, در جای دیگر آیه یا آیاتی محکم نصب کرده که در پرتو آن می‎توان ابهام و تشابه را از برابر دیدگان قاری و مفسر قرآن زدود و به مقصود آیه دست یافت.برای نمونه خداوند در آیات 22 و 23 سورة قیامت چنین فرموده: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ إِلَی رَبِّهَا نَاظِرَةٌ؛ چهره‎هایی در آن روز روز قیامت شاداب است, به پروردگارش می‎نگرد».

معنای این آیات هیچ‎گونه اجمال و ابهامی ندارد؛ اینجا سخن از «نظر کردن به پروردگار» است؛ اما برای ذهنِ ناآشنا با سنخِ معارف قرآن و سخنِ ترجمانِ آن (پیامبر و اهل‌بیت او(س)), این عبارت ممکن است مصداقی مادی و جسمانی (دیدن به چشم سر) را تداعی ‎کند؛در کنار این آیات در قرآن, آیات محکم و روشنی حضور دارند که کاملاً راهگشایند؛ مانند: لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ...؛(شوری: 11) «او هیچ مثل و مانندی ندارد» و لاتُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الأَبْصَارَ...؛(انعام: 103) «دیده‎ها آن را درک نمی‎آید، ولی او دیده‎ها را درک می‎‎کند».43

می‎توان در پرتو آیات محکم دانست که مراد از نظر کردن به خداوند یا تعابیری مانند آن، معنایی فراتر از «نگریستن با چشم سر» است. به نظر علامه، مراد از این آیات با تکیه بر راهنمایی عقل، قرآن و تعلیم امامان معصوم(س) «رؤیت خدا به چشم دل و حقیقت ایمان» است که از آیات دیگر نیز قرآن قابل تحصیل است.44

پی نوشت‌:

1. برخی قرآن‌پژوهان در تعریف دانش مناسبات نوشته‌اند: «علم مناسبات دانشی است که ما با آن عوامل چینش آیات و سوره‌ها را شناسایی می‌کنیم و موضوع آن علم اجزایی است که زمینة پیوند را فراهم می‌کند». ر.ک: البقاعی، ‌نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور، ج 1، ص 5.

2. برهان‌الدین ابراهیم بن عمر البقاعی (م 885 ق.) در کتاب نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور درصدد بیان ارتباط‌های ناپیدا میان آیات و سور قرآن بوده است؛ جلال الدین عبدالرحمن السیوطی (م911ق.) نیز کتاب تناسق الدرر فی تناسب الآیات و السور را با همین هدف نگاشته است.

3. برای نمونه جلال‌الدین سیوطی یکی از وجوه اعجاز قرآن را تناسب آیات و سور آن دانسته و به نمونه‌های از آن اشاره کرده است. ر.ک‌: السیوطی، معترک الاقران فی اعجاز القرآن، ج1، ص 43ـ 52.

4. دربارة سیر تطور علم مناسبات ر.ک: سید محمدعلی ایازی، چهرة پیوستة قرآن، ص 27 ـ 33.

5. کسانی «پریشانی نظم آیات» و «پراکندگی موضوعات آن» را دلیلی بر «عدم تعیّن معانی قرآن» گرفته‎اند و از آن محملی برای «قرائت‎‎های بی‎حد و حصر» و حقیقتاً بی‎ضابطه از متن قرآن ساخته‎اند. ر.ک: عبدالکریم سروش، فربه‎تر از ایدئولوژی، ص125 ـ 126 و 165.

6. دربارة اهمیت بررسی پیوستگی قرآن ر.ک: جلال الدین عبدالرحمن السیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 3، ص 371؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیرالکبیر)؛ ج 3، ص 13؛ ایازی، سید محمدعلی‌، چهرة پیوستة قرآن، ص 16 ـ 27.

7. برای نمونه ر.ک: شناختنامة علامه طباطبایی، ج1، ص21، 78 ـ 82 و 95 و 101 ـ 102 و 143.

8. ر.ک: نادعلی عاشوری، «بررسی دیدگاه علامه در نظم آیه‌های قرآن»، مجلة مطالعات اسلامی، شمارة 62، زمستان 1382، ص133 ـ 160.

9. ر.ک: علی‌الاوسی، روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ص 295ـ 296.

10. ر.ک: همان؛ ص 296ـ 298.

11. ر.ک‌: جعفر خضیّر، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبایی، ص 159ـ 162.

12. ر.ک: محمد اسعدی، «ساختارهای چندوجهی قرآن کریم از منظر علامه طباطبایی»، پژوهش‌نامة قرآن و حدیث؛ شمارة 2، ص31ـ 32.

13. الهی بودن متن قرآن، روشن بودن پیام الهی و نیز جاودانگی و اعجاز آن، به ویژه از جنبة فصاحت و بلاغت، از مبانی یا پیش‌فرض‌های تفسیر قرآن است که در لابه‌لای تفسیر المیزان از آن یاد کرده و بر آن استدلال شده است. (ر.ک: امیررضا اشرفی، طرحی نو، بررسی مبانی و قواعد تفسیری علامه طباطبایی (ره)، ص 28ـ 50 و 188ـ 193 و ص 147ـ 155 و 265ـ 268).

14. المیزان، ج3؛ ص 76.

(ص52)

15. نهج‎البلاغه، تنظیم: صبحی صالح، خطبة 20.

16. عبدالله جوادی آملی، «سیرة تفسیری علامه طباطبایی»، شناختنامة علامه طباطبایی، ج 2، ص 87 .

17. دربارة حکمت الهی و تأثیر آن در متن قرآن ر.ک: المیزان، ج11، ص 398ـ 399.

18. ر.ک: المیزان، ج 7، ص 166‌ ـ 167.

19. کلیات مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص 397.

20. دربارة راه‌های حق نیز تعابیری نظیر «سُبُلَ السَّلاَمِ »؛ مائده: 16، « سُبُلَنَا»؛ عنکبوت: 69 به کار رفته است؛ اما با تدبر در آیات قرآن روشن می‌شودکه همة اینها به یک شاهراهِ صراط مستقیم می‌انجامد: یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (مائده: 16). دربارة رابطة سُبُل حق با صراط مستقیم، ر.ک: المیزان، ج1، ص 31 ـ 37.

21. المیزان، ج1، ص 72ـ 73 .

22. دربارة رابطة توحید با نظام ارزشی اسلام ر.ک: محمدتقی مصباح‌یزدی، توحید در نظام عقیدتی و نظام ارزشی اسلام.

23. ر.ک: نساء: 82 .

24. ر.ک: المیزان، ج 1، ص16 ـ 17.

25. بسم‌الله در سوره‌ای که «فاتحة‌الکتاب» نام گرفته است، ویژگی دارد که در سوره‌های دیگر نیست. به نظر علامه بسم‌الله در این سوره از سویی با غرض همین سوره و از سوی دیگر با هدف کل قرآن (هدایت)پیوند دارد. ر.ک: المیزان، ج1، ص16.

26. المیزان، ج 12، ص 324 ـ 325.

27. ر.ک: المیزان، ج11، ص 280.

28. ر.ک، همان، ج 13، ص 231 و ج10، ص 167.

29. ر.ک: همان، ج 1، ص 17.

30. به نظر علامه، غرض سوره معمولاً با تدبر در آیات ابتدایی آن به دست می‌آید، ولی استثناهایی نیز به چشم می‌خورد؛ مثلاً در سورة مریم آیات 58 تا 60 دربردارندة غرض سوره است. ر.ک: المیزان، ج 14، ص 74.

31. المیزان، ج 2، ص 43.

32. ر.ک: همان، ص 440 ـ 441.

33. نزول نجومی قرآن و حکمت‌های آن از برخی آیات قرآن پیداست. مثلاً قرآن کریم در آیة 32 سورة فرقان انتقاد برخی کافران را بر نزول تدریجی قرآن طرح و در پاسخ به ایشان برخی حکمت‌های نزول تدریجی آن را بیان کرده است.

34. قرینة سیاق از قراین پیوستة لفظی است. این قرینه محصول رعایت نوعی تناسب و پیوستگی و تناسب میان اجزای کلام از سوی متکلم حکیم است و از آن می‌توان برای فهم مراد متکلم مدد جست.

(ص53)

35. المیزان، ج7، ص 5.

36. مانند سورة یونس که به اعتقاد علامه به دلیل ارتباط آشکار میان آیاتش یکباره نازل شده است. ر.ک: المیزان، ج10، ص 6.

37. المیزان، ج3، ص 375.

38. مانند سورة هود که به اعتقاد علامه همة آیات آن، سیاق واحد دارند و یکباره نازل شده‌اند؛ اما قطعاتی از آن که به نظر علامه تناست بیشتری دارند, در کنار هم قرار گرفته و با هم تفسیر شده‌اند.

39. ر.ک: المیزان، ج20، ص109ـ111، ذیل قیامه: 16ـ 19 و ج 16، ص 309، ذیل احزاب: 33.

40. ر.ک: المیزان، ج 3، ص 68.

41. ر.ک: همان، ج3، ص 21.

42. یکی از علل مهم وجود تشابه در آیات قرآن، علو معانی قرآن و کوتاهی قالب‌های الفاظ متعارف برای ادای آنهاست. انس ما با معانی مادی و محسوس سبب می‎شود که مثلاً وقتی واژة لوح یا قلم را در قرآن می‎شنویم، ابتدا مصادیق محسوس آنها به ذهن ما تبادر نماید؛ احتمال نیز می‎دهیم که مراد از آنها حقیقتی برتر و بالاتر از مصادیق مادی آن باشد. همین امر سبب می‌شود معانی برخی الفاظ و عبارات قرآن در نظر عامة مردم که با سنخ مطالب قرآن آشنایی کافی ندارند، متشابه و چندپهلو جلوه کند. ر.ک: المیزان، ج 3، ص 41.

43. ر.ک: المیزان، ج 1، ص11.

44. چنان‌که امیر مؤمنان علی(ع) در حدیث ذعلب می‌فرماید: یَا ذِعْلِبُ مَا کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ کَیْفَ رَأَیْتَهُ قَالَ وَیْلَکَ یَا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ؛ الکلینی، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، ج 1، باب جوامع التوحید، ص : 138 و دربارة تفسیر آیات 22 و 23 سورة قیامت ر.ک: المیزان، ج 20، ص112.

امیررضااشرفی/ استادیار گروه تفسیر و علوم قرآن مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم.

منبع: دوفصلنامه قران شناخت شماره 2

ادامه دارد...............

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.