ضرورت حریم خصوصی
با بررسی آموزه های وحیانی، ضرورت تکریم و عدم مداخله و تجاوز به حریم خصوصی نمایان می شود. مبانی دینی به ویژه اسلام، مشحون از توجه به این نکته ی مهم است. به عنوان مثال، دستورات مختلفی در قرآن وجود دارد که از آنها استفاده می شود در حد امکان باید آبروی اشخاص حفظ شود (دهقان، 1379: 365)؛ مانند: قرض دادن (انفال (8): 74)، محروم نکردن سائل (ضحی (93): 10)، اجازه گرفتن برای ورود به منزل دیگران (نور (24): 27) و مهلت دادن به بدهکار (بقره (2): 280). بدین منظور قرآن کریم دستورات خاصی را برای جلوگیری از ارتکاب و اقدام به امور منافی با تکریم و از بین برنده ی حریم افراد داده است؛ مانند: ممنوعیت سوء ظن، تجسس و غیبت (حجرات (49): 12)، ممنوعیت تهمت (نساء (4): 112)، ممنوعیت تمسخر (حجرات (49): 19)، ممنوعیت بد زبانی (حجرات (49): 11)، ممنوعیت اشاعه ی فحشا (نور (24): 19) و ممنوعیت فاش کردن عیوب مؤمنان (نساء (4): 148).
ضرورت این موضوع در روایات معصومین (علیه السلام) با مفاهیم مختلفی تبیین شده است؛ مانند حق حاکم بر مردم و بالعکس و حق مؤمن بر مؤمن. در روایتی می خوانیم که خداوند، حق مردم را بر حق خود مقدم داشته است (آمدی، 1378، ح 4780) و در روایتی دیگر، عظیم ترین و با لاترین حق، حق حاکم بر مردم وحق مردم بر حاکم معرفی شده است (نهج البلاغه، خطبه ی 216) و در روایت دیگری نیز آمده است که خداوند به هیچ چیزی همانند ادای حق مؤمن، عبادت نشده است (کلینی، 1367، ج 2: 170) و در روایتی دیگر، حداقل حقوق مؤمن، آن دانسته شده است که انسان دوست بدارد برای او، آنچه را برای خود می پسندد و بد بداند برای او، آنچه را برای خود بد می داند (همان: 174).
از جمع بندی این نمونه از احادیث استفاده می شود که پذیرش حریم خصوصی و عدم مداخله ی بی مورد در آن و نقض نکردن آن، حداقل مطلوبهای مؤمن است؛ هر چند هر مؤمنی مکلف است که خود نیز در خلوت وجلوت به مراقبت از حدود الهی بپردازد. تاریخ حاکی از آن است که در زمان حکومت امام علی (علیه السلام) در کوفه، مردم شهر انبار، مورد تجاوز لشگر معاویه قرار گرفتند و یکی از سربازان معاویه، خلخالی را از
پای یک زن یهودی ربود. وقتی که این خبر به امام رسید، فرمودند: اگر کسی از این خبر، غصه بخورد تا بمیرد از نظر من، قابل سرزنش نیست.
همه ی اینها حاکی از ممنوعیت ورود به حوزه ی حریم خصوصی افراد می باشد.