داشتن اعتماد به نفس پایین باعث میشود که خود را لایق داشتن همسر مناسب نبینیم و از خواستههای خود کوتاه آمده و راضی به ازدواج با کسی که همتا و مناسب ما نیست شویم، به این امید واهی که بعداً او را تغییر خواهیم داد، که البته عکس این حالت هم صادق است، یعنی به راحتی حاضریم از ارزشهای خود به نفع طرف مقابل بکاهیم و به میل او تغییر دهیم. بعضی اوقات هم اعتماد به نفس کاذب و زیاد از حد باعث میشود برای خود قدرت و توانمندی زیادی قائل باشیم و تصور کنیم با این قدرتی که داریم خواهیم توانست همسر خود را تغییر داده و به فرد مورد علاقه خود تبدیل کنیم!
که البته در هر دو حالت وقتی زیر یک سقف رفتیم، میبینیم که به رغم اعتماد به نفس کم یا زیاد ما، حقیقت وجودی طرفین، قویاً بروز کرده و مانع تغییر خواهد شد.
بدیهی است دلایل تمایل به تغییر دادن همسر، به این موارد محدود نمیشود، اما مهم این جاست که این دلایل هر چه باشد، نتیجه یکی است: ازدواج نه تنها تغییر دهنده یک طرف، به نفع طرف دوم نیست، بلکه حتی فرآیند تغییر را هم آسانتر نمیکند و برعکس، خصوصیات و ویژگیهای نامطلوب را بزرگتر و برجستهتر نیز مینماید و صفات نهفته را شاخصتر، و آشکارتر میکند.
تغییر در اثر ممزوج شدن روح و روان آنهاست نه در اثر اعمال قدرت یا فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.