معنای عرفان (لغت نامه دهخدا)
(غیاث اللغات) (آنندراج).
(ناظم الاطباء).
عرفان و شناسائی حق به دو طریق میسر است یکی به طریق استدلالی از اثر به موثر و از فعل به صفت و ازصفات به ذات‚ و این مخصوص علماء است. دوم طریق تصفیه باطن وتخلیه سر از غیر و تخلیه روح‚ و آن طریق معرفت خاصه انبیاء و اولیا و عرفا است. و این معرفت کشفی و شهودی را غیر از مجذوب مطلق هیچ کس را میسر نیست مگر به سبب طاعت و عبادت قالبی و نفسی وقلبی و روحی و سری و خفی‚ و غرض از ایجاد عالم معرفت شهودی است. عرفا عقیده دارند برای رسیدن به حق و حقیقت بایستی مراحلی را طی کرد تا نفس بتواند از حق و حقیقت بر طبق استعداد خود آگاهی حاصل کند. و تفاوت آنها با حکما این است که تنها گرد استدلال عقلی نمی گردند بلکه مبنای کار آنها بر شهود و کشف است.
(از فرهنگ مصطلحات عرفاء از شرح گلشن راز)
اگر بشناختی خود را به تحقیق
هم از عرفان حق یابی تو توفیق.
ناصرخسرو.
شفای درد دلها گشت عرفان
ز عرفان روشن آمد جاودان جان.
ناصرخسرو.
مفصل صورت جسم است و مجمل صورت ذاتت
بهم این هر دو نفس آمد سزای حکمت و عرفان.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 853)