۴. کاربست سیاق در مباحث ادبی
یکی دیگر از مواردی که مؤلف «من وحی القرآن» به صورت فراوان از سیاق بهره گرفته است، در بحثهای ادبی مرتبط با فهم آیات است که در ذیل به نمونههایی از آنها اشاره میشود.
الف) تعیین مرجع ضمیر
وی در تعیین مرجع ضمیر «یَعرِفُونَهُ» در آیه (الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ...)(بقره/۱۴۶) میگوید: از آنجایی که سیاق آیه درباره جدال بر سر پیامبر اکرم (ص) و نبوت ایشان است، از این رو ضمیر «هاء» در این آیه به پیامبر برگشت میکند نه کتاب، و تشبیه این شناخت به شناخت فرزندان نیز مؤید همین برداشت است. (همان، ۳/۹۱-۹۰)
همچنین با توجه به سیاق آیه میتوان گفت که ضمیر «هُم» در آیه (وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلا بِسِیمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّهِ أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ* وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ)(اعراف/۴۷-۴۶) به رجال اعراف برمیگردد، نه «اصحاب الجنه». توضیح آنکه بین مفسران اختلاف هست که مرجع ضمیر «هُم» چیست. برخی همچون علامه طباطبایی آن را «اصحاب الجنه» (طباطبایی، ۸/۱۲۹) و برخی دیگر آن را رجال اعراف میدانند. (رازی، ۱۴/۲۵۰) اما آنچه با سیاق آیه به ویژه با توجه به آیه دوم سازگارتر به نظر میرسد، قول دوم است، یعنی رجال اعراف کسانی هستند که هنوز داخل بهشت نشده اما امید آن را دارند.۴ (فضل الله، من وحی القرآن،۱۰/۱۳۳)
ب) تعیین نوع استثناء
مرحوم فضل الله ذیل آیه (قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلا)(فرقان/۵۷) بیان میکند که سیاق آیه درباره این است که پیامبر شخصی نیست که به خاطر رسالتش به دنبال کسب امتیازاتی باشد، بلکه او انسانی است که فقط در فکر انجام رسالت الهی و ابلاغ آیات و احکام خداوند به مردم است. به همین خاطر هیچ مزد و پاداشی از کسی نمیخواهد و با هیچ کس رابطهای ویژه و خاص ندارد، مگر آن کسی که خود بخواهد راه خدا را در پیش گیرد.
چنین برداشتی از آیه نشان میدهد که وی استثنای در آیه را متصل میداند، در نتیجه آیه این گونه معنا میشود: «هیچ گونه اجر و پاداشی درخواست نمیکنم، تنها اجری که من میخواهم، این است که مردم بخواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند. یعنی تنها اجر و پاداش من هدایت شماست.» فضل الله با توجه به این مطلب قول جمهور مفسرین را که قائل به منقطع بودن استثنا هستند،۵ رد میکند. (همان، ۱۷/۶۸-۶۷)
ج) تعیین مشارٌ الیه
برخی گفتهاند که «ذلک» در آیه (وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ* إِلا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ لأمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ)(هود/۱۱۹-۱۱۸) اشاره به اختلاف دارد. (طبرسی، مجمع البیان، ۵/۳۱۲) اما سیاق آیه چیز دیگری را بیان میکند. سیاق آیه درباره تأکید بر مسئله هدایت و ضلالت در عالم است، به خاطر همین اگر مشار الیه «ذلک» رحمت باشد، با مضمون آیهای که خلقت انسان را برای عبادت میداند ـ (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إِلا لِیَعْبُدُونِ)(ذاریات/۵۶) ـ سازگارتر است. (فضل الله، من وحی القرآن،۱۲/۱۵۱)
د) تعیین وجوه اعرابی آیات
در اینکه مراد از «دعاء الرسول» در آیه (لا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا...)(نور/۶۳) چیست، بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد و این اختلاف به نوع ترکیب این کلمه برمیگردد که آیا اضافه «دعاء» به «رسول» از نوع اضافه به فاعل است یا اضافه به مفعول؟ گرچه فضل الله به این اختلاف تصریح نمیکند، ولی از معنایی که از آیه ارائه میدهد میتوان نظر وی را به دست آورد.
ایشان میگوید این آیه ادب تعامل با رسول اکرم (ص) را بیان میکند و آن اینکه چون رسول خدا قیادت و رهبری جامعه را بر عهده دارد و همیشه مردم را به عمل صالح، نماز و اموری از این قبیل دعوت میکند، پس بر مردم لازم است که این گونه دعوت رسول را در سطح واجبات شرعی دانسته و همانند عبادات به آنها ملتزم باشند و مثل اموری که بین خودشان مرسوم است و همدیگر را به آن فرا میخوانند ولی التزام به آن ندارند، نباشد. در این صورت آیه این گونه معنا میشود: «دعوت و خواندن پیامبر (به امور دینی و دنیوی) را در بین خود همانند دعوت و خواندن نسبت به همدیگر قرار ندهید (و آن را بیاهمیت تلقّی نکنید)». با توجه به این معنی اضافه «دعاء» به «رسول» از نوع اضافه به فاعل خواهد بود.
ایشان این معنی از آیه را به علت هماهنگی با سیاق آیه قبل نسبت به قول دیگر که میگوید «مراد از دعای رسول، خطاب کردن و صدا زدن اوست که مردم آن جناب را مثل سایر مردم صدا نزنند»۶ معتبرتر میداند. نتیجه آنکه فضل الله با توجه به سیاق، معنایی را بر میگزیند که در پی آن ترکیب آیه نیز مشخص میشود. (همان، ۱۶/۳۶۹)