خانواده، کانون آرامش یا بحران ؟ (مریم دهدار)
مترجم: مریم دهدار
گفتگوهای زوجین،مشکلات را از بین می برد.
بهترین فرمول در این گونه موارد این است كه هر یك از دیگری صادقانه بپرسد: ” برای ازاین به بعد، از من چه انتظاراتی دارید كه من انجام دهم؟ ” این پرسش، پیوند مشكل امروز را با گذشته های دور به كنار مینهد و با طرح یك پرسش مشخص، در پی پاسخ مشخصی بر میآید و در نهایت مشكل به شیوهی معقولی حل خواهد شد
خوشبینی مفرط و ساده اندیشی برخی زوجین، این تصور را پیش میآورد كه با گذشت چند سالی از زندگی و آشنایی اجمالی هر یك با روحیات همسر، در اركان زندگی هیچ گونه خللی وارد نمیشود و روابط متقابل آنها و میزان تفاهم، خود به خود درهمان سطح مطلوب اولیه باقی میماند و در نتیجه یك نوع آرامش كه توأم با نگرش سطحی نسبت به مسائل خانواده میباشد، به وجود میآید. چنین موقعیتی خواهناخواه، یك نوع ركود و فقر ارتباطی و اخلاقی را فراهم میآورد و در نتیجه روحهای آنها از هم بیگانهتر و دورتر میشود و رفته رفته اولین نشانههای بحران در زندگی خانوادگی به چشم میخورد.
زن و مرد، در این موقعیت با اولین ضربهها بیدار شده و مضطربانه به اندیشه فرو میروند كه اینك چه باید كرد؟
آیا برای نجات زندگی، كاری میتوان كرد؟
آیا پایان روزهای خوش زندگی فرا رسیده است ؟
و بالاخره برای نجات از این بحران، از كجا باید شروع كرد؟
توصیه های تربیتی برای بحران زدایی
1- شخصیت همسرتان هرچه باشد، شما هم نیاز به دوباره سنجی معتقدات خود در مورد زندگی دارید.این باوركه شما هم بی عیب و نقص نیستید، یك نوع آمادگی و انعطاف روحی ایجاد میكند كه برای دستیابی به تفاهم ضرورت زیادی دارد.
2- مشكلات زندگی همه یك جور نیستند و از لحاظ موضوع، عمق و پیچیدگی باهم فرق دارند. از این رو زمانی متناسب با هر كدام برای بحران زدایی مورد نیاز است. هرگز عجولانه و شتاب زده با مشكلات ژرف برخورد نكنید، بلكه اعتقاد داشته باشید كه مشكلات به تدریج و به مرور زمان، شكل میگیرند و برهمین اساس، به صورت تدریجی نیز باید حل شوند.
3- بحران ها و مشكلات زندگی ، محك لیاقت و شایستگی شما به شمار می روند. سعی كنید با عبور از این بحران، لیاقت، جدیت و توان خود را به اثبات رسانید.
4- اجازه ندهید حوادث و افراد، شما را نابود كنند. روحیهی خود را دستخوش ناملایمات نكنید و قدرت خود را از دست ندهید.
5- دوباره سنجی انتظارات و توقعات شما از همسرتان، در برخی موارد سبب كاهش بحران می شود؛ مثلاً میتوانید از خود بپرسید این كه من معتقدم ” همسرم باید چنین و چنان می كرد.” این ” بایدها” از كجا نشأت گرفتهاند؟ و چگونه بایدها به قوانین و مقررات زندگی تبدیل شدهاند؟
این عمل در بررسی امكانات همسرتان و ارزیابی قدرت واكنش او به خواسته های شما، سودمند است.
6- برای تغییر درروحیهی همسرتان و در نتیجه مشكل زدایی از زندگی، برخی شرایط حاكم برخانواده را تغییر دهید؛ مثلاً پیشنهاد یك مسافرت شركت در مجالس بحث و گفتگوی مذهبی، تشكیل جلسات خانوادگی، افزودن برخی برنامههای متنوع به زندگی، و در صورت امكان تغییر در شرایط و ساعات كار و بازگشت به منزل و تغییر الگوهای ارتباطی با همسر، از این قبیل موارد محسوب می شود.
7- قوای حیاتی خودتان را درست مثل پولتان صرفه جویی كنید و این حق را نیز برای همسرتان قائل باشید كه اوهم انرژی روانی خود را ذخیره كند و با برخوردهای شكننده، دچارافسردگی و پیری زود رس نشود.
8- یك فلسفهی زندگی را كه مبتنی بر خوشبینی باشد، اتخاذ كنید. چنین امری به مهاركردن عواطف و حفظ قوای حیاتی شما، كمك خواهد كرد.
9- سازمان عاطفی خود را به گونه ای مرتب و منظم كنید كه مانع از انتقال كلیه ی نگرانی ها و افكار منفی مربوط به كارتان، به محیط منزل و بالعكس گردد.
10- هر وقت در اثنای گفت و گو با همسرتان احساس كردیدکه به حالت عصبی نزدیك میشوید، از ادامهی بحث خود داری نموده، در زمان مناسب به بیان بقیه ی مطالب خود بپردازید. پیامبر(ص) فرموده اند: وقتی خشمگین شدی، خاموش باش ( سند احمد، سند بنی هاشم، ح 2425)
11- برای حوادثی كه شاید هرگز روی ندهد، خودتان و همسرتان را آزار ندهید.
12- از كاه، كوه نسازید و مسائل را بزرگ نكنید. بدانید كه در زندگی افراد خوشبین، كاه و كوه، هر دو وجود دارد ولی در زندگی افراد بدبین، فقط كوه وجود دارد. زیرا آنها از هر كاهی، كوهی میسازند و در برابر آن اظهار عجز میكنند.
13- همسرتان، از شخصیتی برخوردار است كه نه آن چنان پیچیده است كه شناخت او غیر ممكن باشد و نه آن چنان ساده است كه نیازمند تلاشی از جانب شما نباشد. شناخت همسرتان امری ممكن و ضروری است. با مطالعهی مستمر در حالات و روحیاتش، او را بیشتر و بهتر خواهید شناخت و درنتیجه، زندگی شما هرگز به لبهی پرتگاه نزدیك نخواهد شد.
14- در برخی از بحران های زناشویی، هریك از زوجین با مطرح ساختن خاطرات دردناك گذشته و بیان تألمات روحی خود، مشكل را پیچیده تر میكنند. درحالی كه ظاهراً قضایای گذشته ربطی به مشكل امروز آنها ندارد. این كیفیت كه نوعی ” واپس گرایی” در زندگی مشترك است، احتمال موفقیت را در گفتگوهای زوجین، از بین می برد.
بهترین فرمول در این گونه موارد این است كه هر یك از دیگری صادقانه بپرسد: ” برای ازاین به بعد، از من چه انتظاراتی دارید كه من انجام دهم؟ ” این پرسش، پیوند مشكل امروز را با گذشته های دور به كنار مینهد و با طرح یك پرسش مشخص، در پی پاسخ مشخصی بر میآید و در نهایت مشكل به شیوهی معقولی حل خواهد شد.
15- تعدادی از زوج های جوان به دلیل آسیبی كه در الگوهای ارتباطیشان وجود دارد، نمیتوانند به تفاهم برسند. ممكن است این آسیب، در نحوهی گفت وگو، همكاری، برخورد با اطرافیان و یا نظایرآن به وجود آمده باشد، به هر حال در روابط آنها خللی ایجاد میكند. در این گونه موارد حضور فرد سومی به عنوان مشاور میتواند در رفع مشكلات ارتباطی آنها مؤثر باشد.