من زن می خوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
طنز بحث خوب دوستم صادق در انجمن خانواده با عنوان ازدواج جوانان
توی کوچه های پر پیچ و خم به راهی بدون انتها نگاه می کردم و فقط می رفتم ، نگاهم به یک نقطه بود به یک نقطه که انتهای یک خط به نام جاده بود یه جاده که توش پر آدم بود پر آدمایی که تو دل هر کدومشون یه چیزی بود و تو دل من هم یه چیزی بود . دیروز دیدمش داشت بلیت اتوبوس می خرید ، پول خورد 50 تومنیش از دستش افتاد قل خورد قل خورد دوباره قل خورد داشت میفتاد تو جوی آب که من شیرجه زدم براش گرفتم ، سکه رو برداشتم و بردم بهش بدم ، وقتی رفتم جلو دیدم اون رفته سوار اتوبوس شده و سکه رو ازم نگرفت به سرعت دنبال اتوبوس دویدم و بلند داد زدم . نگههههههههههههههههههههههههه دار تورو خدا تو رو خدااااااااااااااااااااااااااااااااااا
نگهههههههههههههههههههههههههه دار . اشک تو چشام جمع شده بود و همین طور داشتم می دویدم . دویدم و دویدم تا به ایستگاه بعد رسیدم . از شدت خستگی دیگه نای راه رفتن نداشتم با دیدن اون که از ماشین پیاده شده دوباره جون تازه ای گرفتم . اومدم بلند شم که دیدم یکی داره کمکم می کنه دستم و گرفت بلندم کرد یه لیوان آب داد بهم . یه پیرمرد بود با موهای سفید و ریشهای سفید بلند . گفت : پسرم برو دنبالش از دستش ندیا ، حیفه به خدا اگر من جای تو بودم شماره بهش میدادم . بدو پسر بدو رفت تو کوچه بغلی باید مخشو بزنی .
منم به سرعت رفتم کوچه ی بغلی . داشت وارد یه خونه میشد یه خونه ای که خیلی بزرگ بود خیلی بزرگتر از خونه ی خودمون . رفتم جلو به در خونشون رسیدم ، ولی آخه اون تو کدوم طبقه بود ؟
نشستم دم خونه و آهنگ موبایلمو گذاشتم و نشستم تا بالاخره بیاد بیرون .
متن آهنگ :
خداحافظ گل لادن
تموم عاشقا باختند
ببین من گریه هام از عشق
چه زندونی برام ساختند
خداحافظ گل پونه
گل تنهای بی خونه
لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمیشونه
یکی با چشمهای نازش دل کوچیکمو لرزوند
کم کم چشمهاش سیاهی رفت و همونجا خوابش برد .
نزدیکهای شب بود که یکی به شونش زد چشاش رو کمی باز کرد صدای دختری بهش گفت : آقا برای چی اینجا نشستید اینجا سرده ، حالتون خوبه ؟ چشاش رو یه کم بیشتر باز کرد یه کمی خواب از کلش پرید یه مرد سبیلوی گنده رو دید که داره با لهجه ی شیرینی می گه : آگا پاشو برو تو یه کوچه دیگه بخسب این کوچه حبی یعنی مال منه . انا فواد . ما که نفهمیدیم لهجش کجاییه !!!
جوونک قصه ی ما بلند شد خودشو تکوند و از همون راه رفت . وقتی داشت می رفت دختره رو دوباره دید داشت از جایی بر می گشت . ایندفعه با شجاعت رفت طرفش بهش گفت : من همونیم که سکه ی شما رو برداشتم .
دختره گفت : بله ؟ آهان ببخشید خیلی عجله داشتم بیا این 1000 تومن رو بگیر دستت درد نکنه .
نه خانم من پول نخواستم که .
دختر : پس چی می خوای ؟
پسر : چیز ...
دختر : چی ؟؟؟؟؟
پسر : نه چیزه یعنی می خوام وایستا این آهنگو برات می ذارم خودت می فهمی .
باشه ولی سریعتر وگرنه بابام کبابم می کنه آخه تا الان بیرون داشتم ول می گشتم .
متن آهنگ
زنم میشی
................
.......
و بقیه ....
دختره بعد از گوش دادن به آهنگ بدون سانسور با چشمانی اشک آلود شرم زده گفت : وای منو ببخشید باید فکر کنم .
خوب حالا شمارتو بده من چه جوری بیام خونتون برا خواستگاری .
به سرعت برگشت و یه کارت از جیبش در آورد گفت این کارتمه با این شماره تماس بگیر .
کدوم خط ؟
هر کدوم آزاد بود .
باشه .
و بعد به سرعت دویید رفت خونشون .
جوونک به کارت نگاه کرد روی کارت نوشته بود سوری چش زرشکی .
و رفت به طرف خونشون .
دم در خانه
زرینگ درینگ درنگ دانگ دانگ ( زنگ در )
کیهههههههههههههههههههه ؟
منم باز کن
تق
بابای جوونک جلو و اومد و گفت : پسرم تا این موقع شب کجا بودی ؟ فکر نمی کنی خیلی دیره ؟ می تونی توضیح بدی ؟
پسر داشت توضیح میداد که یه دمپایی از طرف مادر به طرفش پرت شد و خورد تو ملاجش .
مادر : با داد و بیداد ، کجا بودی تو تا این موقع بگیرم با این دمپایی سیات کنم .
پسر با گریه : مامان من الان نوزده سالمه دیگه بزرگ شدم ...
خفه حرف نزن برو تو خونه باید توضیح بدی . داخل خانه .
خوب حالا پسرم خیلی آروم به بابا بگو چی شده . بابا داشتم راه می رفتم که ...
آره حتما فکر می کنید اونها قبول کردند . نه اونها هیچ چی رو قبول نمی کنند .
فکر کنم الان رسیدم به اون نقطه . اصلا من زن نخواستم ، بهتره تا آخر عمر مجرد باشم ، دیگه به خونه هم بر نمی گردم . نه ... محسن چی شد رفتی ؟
نه من اینجایم
ازت ممنونم برای بچه ها تعریف کردی دیروز رو .
خواهش می کنم قابلی نداشت .
آره دیگه اینم داستان عاشقی من بود ، من که دیگه عاشق نمی شم .
محسن اونجا رو عجب دختریه یه خودکار و یه نصفه برگه بده به من .
می خوای چی کار ؟
خره برم شمارمو بدم دیگه .
خاک تو سرت برو این کارتو بده بهش . چه قدر خری توها . آهان من رفتم تو هوامو داشته باش . کمیته اومد یه سوت بزن تا فرار کنیم .
...