و اینجا كماكان ایران است، سرزمینی كه در آن، گاهی رسیدن دوباره به بخشی از آنچه دیروز داشتیم، تبدیل به رویایی بزرگ و دستاوردی غبطهانگیز میشود.
1- عادل فردوسیپور روی صندلیاش در استودیوی برنامه گزارش ورزشی شبكه جهانی جامجم نشسته است و با هممیهنان خارجنشینی كه روی خط میآیند، حرف میزند. ارتباطهای تلفنی، یكی پس از دیگری وصل میشوند و فوتبالدوستان ایرانی، مثل همیشه این فرصت را پیدا میكنند كه دیدگاههایشان را با مجری برنامه و نیز سایر مخاطبان در میان بگذارند.
لحن و محتوای كلام بینندگان اما، امروز یك تفاوت بزرگ با گذشته دارد؛ اگر پیش از این شركتكنندگان در بحث ترجیح میدادند از علایق شخصیشان حرف بزنند یا به كم و كاستیهای فوتبال كشورمان اشاره كنند، اینبار همه چیز تحت تاثیر بحران عدم پخش احتمالی مسابقات لیگ دوازدهم قرار دارد و علاقهمندان ترجیح میدهند به محض برقراری ارتباطشان، از صداوسیما بهخاطر شاهكار پوشش دادن بازیهای هفته اول تشكر كنند! مخاطبانی از شیكاگو، لندن، فرانكفورت و خیلی از سرزمینهای دیگر كه ساكنان هركدامشان به صدها شبكه كابلی تلویزیونی دسترسی دارند و با پرداخت كمترین هزینه، به راحتی میتوانند هرنوع رویداد ورزشی، سیاسی، خبری یا اجتماعی را با عالیترین صدا و تصویر ممكن دنبال كنند، حالا لب به سخن گشودهاند و با هیجانی وصفناپذیر، جامجم ایران را مورد ستایش قرار میدهند. موج تقدیر و تمجیدها، در پیامهای كوتاه ارسالی به برنامه هم جلب توجه میكند و البته ناگفته پیداست در داخل ایران نیز، میلیونها هوادار فوتبال با آغاز پخش مسابقات هفته اول، دلهرههای خودشان را پایان یافته دیدند و احتمالا زیرلب دعایی هم به جان جامجمیها كردهاند. عجب وضع شگفتانگیزی است؛ صداوسیمای ثروتمند این مملكت، امروز بهخاطر عمل به كمترین وظیفهاش، آن هم به بدترین و ناقصترین شكل ممكن، به قهرمانی ستودنی تبدیل شده كه مخاطبان بیپناهش باید مقابل بزرگمردیها و كراماتش سرتعظیم فرود بیاورند!