به نام خدای مهربون
سلام به تک تک دوستای آسمونی
راستش تصمیم گرفتم که اولین بحثی که بین دوستای گل تبیانی راه می ندازم درباره یه معما باشه...
زیادی هم نمی خوام پر حرفی کنم و ترجیح می دم که معما رو اعلام کنم:
«دو خانواده هستند که تصمیم می گیرن برن مسافرت.خانواده اول شامل یه بابا و یه مامان و یه دختر خانم جوونه،و خانواده ی دوم هم شامل یه بابا و یه مامان و یه دختر خانم جوونه...هر دو خانواده سوار اتوبوس می شن و داشتن می رفتن شیراز که یهویی اتوبوس چپ می کنه و همه مسافرهاش از جمله هردو مامانا فوت می کنن و تنها افرادی که زنده می مونن بابا و دختر خانواده اول و بابا و دختر خانواده دوم هستن...
در حالی که زندگی این دو خانواده بهم ریخته، بعد از مراسم ترحیم و ختم و چهلم مامانا، هردوی باباها تصمیم می گیرن که با دخترهای همدیگه ازدواج کنن...
اینطور که بابای خانواده ی اول از دختر خانواده دوم خواستگاری می کنه و بابای خانواده دوم هم از دختر خانواده اول خواستگاری می کنه...
و حالا سؤال اینه:
که این دو تا آقا پسر تازه به دنیا اومده با هم چه نسبتی دارن؟»
کل آیتم ها 5
سلام دوست عزیز...
فکر کنم نسبت دایی با هم دارند!
موفق باشید.
.
"مدير انجمن زن ريحانه ي آفرينش"
"جانشين انجمن زبان انگليسي"
شاید باورتون نشه ولی دو حالت داره
یا هیچ نسبتی ندارند
یا اینقدر نسبت های پیچیده ای دارند که آدم دیونه می شه
حالا بذار این پسرا بزرگ شن ببینیم همدیگر را چی صدا می کنن
نسبت دایی و خواهرزاده
از تک تک دوستای گلم: botanist، نیکادل، sleila تشکر می کنم...
جواب درست بود...
تا بحث بعدی خوش باشید و شاد...
سلام المیرا خانوم اینم تو همین مایه هاس ولی باجواب از یه دیوونه میپرسن چرا دیوونه شدی ؟میگه من یه زن گرفتم که یک دختر18 ساله داشت .دختر زنم با بابام ازدواج کرد در نتیجه زن من مادر زن پدر شوهرش بود از طرفی دختر زن من که زن بابام بود پسری زائید که می شد برادر من و نوه ی زنم پس نوه ی منم میشد در نتیجه من پدر بزرگ برادر تنی خودم بودم چند روز بعد زن من پسری زائید که زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و مادر بزرگ او شد از طرفی چون مادر فعلی من یعنی دختر زنم خواهر پسرم بود در نتیجه من خواهرزاده ی پسرم شدم اگه هنگ کردی Alt+Ctrl+Deletرو بزن .
از یه دیوونه میپرسن چرا دیوونه شدی ؟میگه من یه زن گرفتم که یک دختر18 ساله داشت .دختر زنم با بابام ازدواج کرد در نتیجه زن من مادر زن پدر شوهرش بود از طرفی دختر زن من که زن بابام بود پسری زائید که می شد برادر من و نوه ی زنم پس نوه ی منم میشد در نتیجه من پدر بزرگ برادر تنی خودم بودم چند روز بعد زن من پسری زائید که زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و مادر بزرگ او شد از طرفی چون مادر فعلی من یعنی دختر زنم خواهر پسرم بود در نتیجه من خواهرزاده ی پسرم شدم
اگه هنگ کردی Alt+Ctrl+Deletرو بزن .