تبیان، دستیار زندگی

 *** برنامه تابستانی انجمن دانشجویی ***

به نام خدا

سلام

بدویید ثبت نام كنید برای تشكیل یه دانشگاه مجازی كه همه كارش دانشجوها هستن

این دانشگاه همه چی داره .. مثل رئیس دانشگاه ( این یه مورد قبلا رزرو شده ) ، روابط عمومی ، هیئت علمی ، امور فرهنگی ،‌ مشاوره دانشجویی ،  بسیج ، گروه ادبی و هنری ( مثل داستان نویسی ) ، كمیته انضباطی و حتی استاد كه خود شما می تونین استادش باشین در هر رشته ای كه تبحر دارید  و هر پستی كه خودتون دوست دارید .. فقط ازتون میخوام در این مرحله و مراحل بعد اصلا بحث رو شوخی نگیرید .. چون من روی تك تك شماها حساب می كنم .. باید نشون بدیم كه دانشجوی ایرانی می تونه روی پای خودش بایسته .

تو این تابستون می خوایم خودمونو بذاریم جای مسئولین دانشگاه ببینیم چه حسی داره مثل اونا بودن ؟!

در ضمن هر پستی كه انتخاب می كنید یه مختصر از برنامه هاتونو بگید . هر كی بهتر بتونه تا آخر تابستون از هده كارش بربیاد از طرف دانشگاه بهش یه بسته شوكولات داده میشه ! .. شوخی كردم .. ولی ازش تقدیر میشه و احتمالا یه جایزه هم میدم .

پیشنهاد هم بدین

پس معطل نكن

 بسم الله ...

به نام خدا

اول خودم

فعلا میخوام رئیس دانشگاه باشم .. از بین شایسته ها ،‌ شایسته ترین انتخاب بشه برای مقام های دانشگاهی ..

منتظرم ببینم كی برنامه هاش بهتره كه بذارمش رییس دپارتمان رشته مورد علاقش . دیگه بیشتر از این لو نمیدم .. یوهاهاهاها

به نظرم الان خود انجمنها  یه جورایی داره همین کار رو انجام میده .

من رو حراست بذارید !!! حصارت نه ها ....

مسئول فرهنگ و گروه هنری و استاد رشته ی هنر تخصصی سینما ، کلاس بازیگری ، کار دانی به کارشناسی ، پول زیادی هم می گیرم .

به نام خدا

سلام

ببینم دانشگاه شما آبدارچی نمیخواد؟

شوخی کردم.

اگه امور فرهنگی رو بدید به من فکر کنم بد نباشه.

راستی یه سوال: اگه ما مسئولین دانشگاه هستیم. پس دانشجوهاش کیا هستن؟

تا بعد...

یا علی

به نام خدا

سلام

محسن خسرو :

بله .. اگه دقیق نگاه كنید این انجمن یه نمونه كوچیكی از كل انجمن هست كه به صورت نمیه تخصصی به رشته های مختلف می پردازه درست مثل دانشگاه كه بیشتر دانشجوها وقتی وارد كار میشن تازه می فهمن چی بلدن و چی نه ؟

من یه طرحی داشتم راجع به داستان نویسی دانشجویی . خودم می خواستم تاپیكشو بزنم اما دست نگه داشتم تا یك فرد مجرب مثل شما رهبری این كار رو بر عهده بگیره . بیشتر بچه ها نویسندگیشون خوبه .. منم تجربه نویسندگی در پادگان جدید رو داشتم .. با آنشرلی هم دو تایی یه داستان 37 صفحه ای نوشتیم ( طنز ) { بزنم به تخته .. تق تق } . اگه آغاز داستان رو قبول كنید خوشحال میشیم . یه داستان كه تمام اتفاقات دانشجویی مثل امتحانات ، عاشق شدن ، خوابگاه و ... كه ظرفیت گنجونده شدن به داستان رو داشته باشن .

اگه میخواید شهریه بگیرید خودتون با پای خودتون برید كمیته انضباطی !

Jafar :

ممنون از اعلام آمادگیتون .

نه ما آبدارچی نمیخوایم .. چون این دانشگاه مجهز به آب سرد كن و چای گرم كن هست ( هر كی میخواد بره از بوفه بخره چون این تجهیزات رو نداریم !!!! اصلا از خونشون بیاره چون بوفه هم نداریم !!!! )

پروژه ی بزرگیه و با هداف انجمنها کاملا در یک راستاست . بنده پستهای شما رو در مورد ادبیات تقریبا تمام و کمال خواندم و واقعا کلاس درسی بود برای من به همین دلیل من می خواستم به شما پیشنهاد یک گروه فیلم نامه نویسی رو بدم که شما فرمودید یک گروه نویسندگی دانشجویی رو قراره راه اندازی کنید . البته هنوز خبرش رو رسما اعلام نکردم ولی دارم یه تیم نویسندگی ایجاد می کنم که خیلی مشتاقم این تیم شش نفرم البته تا به امروز ، که سینمایی هستند گسترش پیدا کنه . البته این تیم دو نویسنده ی متفاوت عالی داره و حالا شاید دوست نداشته باشند اسماشون رو بگم ولی بعدا اعلام می کنم ، ببینید الان من روزانه شش ساعت از وقتم رو روی فقط فیلم نامه نویسی می ذارم و برای تک تک کاربرانم برنامه ای دارم که باعث میشه اونها از بودن در انجمن سینما بعده ها آه حسرت نکشند که وقتشون تلف شده مثل خیلی هایی که رفتند با این آه معروف . در مورد طنز باید بگم من طنز پرداز خوبی هستم البته از اون طنز پردازهایی که همیشه اخمویند و حس می کنم طنزی که حالا توی پادگان تبیان داره بیان میشه طنز واقعی نیست و باید بیشتر کار شود ، از نظر من طنز یعنی به کار بردن لغات به نوعی که عرف را نامتعارف به نمایش بگذاریم . از نظر من طنز می تونه خیلی از دردها رو درمان کنه و باید دقیق تر بهش پرداخته شه . من در حال حاضر دانش پژوهی بیش نیستم و اگر جسارت کردم و تصمیم به تشکیل گروهی نویسنده در تبیان گرفتم به خاطر این بود که هر چه صبر کردم هیچ پیشکسوتی حاضر به انجام این امر نشد ، من بیشترین تلاشم را بر روی این کار گذاشتم و فقط به یک اعتماد احتیاج دارم و حمایت ، من اسم بزرگی نیستم تو انجمنها و بعد از یک سال دوری از انجمنها برگشتم تا با شروعی دوباره برنامه ی دیگری را عملی کنم و به انجمنها بگم که فعالیت حقیقی در تبیان وجود دارد و باید از کارها نتیجه گرفت و از انجمنها . من از این طرحتون بسیار خرسند شدم و بیان شما در واقع پیشرو طرحی است که بنده تصمیم به آن گرفتم و آن نوشتن یک فیلم نامه ی گروهی است شاید فکر بزرگی به نظر برسد ولی من تصمیم گرفتم و تا به پایان رساندن آن دست از تلاش بر نمی دارم و برای این کار به نویسنده های خوب احتیاج دارم . در مورد داستان دانشجویی باید بگم در نوشتن حالات و رفتار انسانها خبره هستم و خیلی راحت می تونم با استفاده از قوه ی تخیلم فضا سازی کنم و اگر شما من رو قابل بدونید تا جایی که نا دارم تو این کار دوست دارم با شما شریک شم و چون من همیشه بزرگ می بینم حتی می تونیم به چاپ کتاب خاطرات دانشجویی هم فکر کنیم ، کتابی از زبان دانشجویان ، فقط با من هماهنگ باشید شما من هر کاری می کنم تا انجمنها پیشرفت کنه و ما باید فعالیتهامون حقیقی شه . امیدوارم این برنامه جدی گرفته شود و دانشجویان بسیار انجمن از آن پشتیبانی کنند . اگر برایتان ممکن است آیدی یاهو خود را برای من بفرستید به ایمیل انجمن تا بیشتر در این مورد صحبت کنیم. اهداف شما با اهداف من در یک جهت قرار گرفتند در این یک مورد و فکر می کنم همکاری زیبایی شود و نتیجه ی خوبی دهد . اگر دوست داشتید نوشته هاتون رو هم به من بفرستید تا بیشتر با سبک نویسندگی یکدیگر آشنا شویم . ایمیل انجمن سینما : anjoman.cinema@tebyan.net

سلام

به به می بینم كه دوست گرام ما دوباره خلاقیتش به راهه و همین طور ایده میده بیرون.

در مورد پست هم،هم می تونم مسئول بسیج باشم وهم روابط عمومی خوب یه پنج شش ماهی توی خبرگزاری ایسنا فعالیت داشتمو یه چیزای كوچیكی از خبر می دونم خودتم كه می دونی من همچینی روابط عمومیم خوبه، دیگه هر چی رئیس دانشگاه بگن ما اطاعت می كنیم.

بر می گردم...

سلام دوستان...

عشق آبی عزیز، واقعا طرح عالی رو پیش گرفتید .امیدوارم اونطوری که مد نظر دارید،به نتیجه ی عالی برسه.با این استعداد و انرژی که توی این دانشگاه می بینم ،می ترسم دانشگاه حقیقی رو بگذاریم کنار !!!

دانشگاهی که رو دست جوونا بچرخه.....واقعا عالیه! ؛ چون در دو چیز تجربه پیدا میکنند:یکی اینکه خودشون مشکلاتشون رو میدونند ،پس طوری اداره میکنند که رضایت بخش باشه و دوم اینکه به مشکلات اداره کردن هم پی خواهند برد!(یعنی شرمنده برخی مسئولین میشیم!)

پس در نهایت ،انشالله پر از تجربه وکسب مهارت خواهد بود.

فعلا اومدم به عنوان دانشجو ثبت نام کنم ،تا پرنشده و شرایط سخت نگذاشتین!...

راستی!......محسن خسرو عزیز، قیمت کلاساتون رو با ما دانشجویی حساب کنیدااا !

از مدیریت محترم دانشگاه ،خواستارم توی کلاس ایشون هم ثبت نامم کنند.ممنونم!

(واقعا وقتی انرژی وعلاقه ایشون رو میبینم ،کلی لذت میبرم .این دانشگاه به چنین استاد عاشق در حرفه، نیازمنده...امیدوارم موفق باشند.)

 ....بعد از اینکه به عنوان دانشجو انتخابم کردید.... می تونم یک قسمت کوچولویی از تدریس رو بدست بگیرم.تجربه تدریس حقیقی رو داشتم ولی تو محیط مجازی تجربه ندارم. 

ان شالله شما رشته های دانشگاه رو اعلام کنید تا بعد زمینه تدریس هم مشخض بشه.

در پناه حق موفق و موید باشید....

هو العزیز

سلام به همه دوستان دانشجو

آقا ما می تونیم سمت مشاوره دانشجویی را عهده دار بشیم

حقوق و مزایاش هم زیاد مهم نیست (هههه).

به نام خدایی که همیشه در قلب ماست

با سلام

آقا اجازه هست؟!

این دانشگاه شما دانشجو نمیخواد؟

منم میشم دانشجو

ممسئولیت پذر هستما، ولی تجربه تو این سالها نشونم داده مسئولیت های سنگین رو قبول نکنم

راستی اسم دانشگاه چیه؟

من پیشنهاد میدم اسمش رو بزاریم دانشگاه مجازی تبیان!!!!!!!!!

اگر به جای اساتید و کارکنان دانشگاه به دانشجویان حقوق بدن هم خیلی خوبه ها

اگر میشه در مورد دانشگاه، شروع به کارش و کلا همه چیزش بیشتر توضیح بدین، ممنون

التماس دعا

به نام خدا

سلام به همگی

محسن خسرو :

خوشحالم كه موافقت كردین .. من نویسندگیم در اون حد نیست كه وارد پروژه های بزرگ بشم .. فقط چون تجربه كار نویسندگی گروهی رو داشتم گفتم نویسنده ام وگرنه نوشتن به تنهایی رو هم امتحان كردم كه جواب نداده ( خجالت ) .. من به نوشتن بچه های انجمن ایمان دارم .. این داستان حتما نباید طنز باشه .. گفتم كه داستانی كه در بستر دانشگاه شكل می گیره كه هم اشك داره ، هم خنده .. الزامی نیست كه حتما سراسر طنز باشه .. اون داستانی هم كه نوشتیم فقط نمایش خصوصی داشته و جوری نیست كه بتونم برای شما ارسال كنم ولی تجربه خوبی بود كه ما با هم داشتیم كه یه خاطره شیرین رو برامون رقم زده چون با جون و دل می نوشتیم و از خنده اشك از چشمامون جاری میشد .. این داستان دانشجویی هم نمیخوام خللی به كارتون وارد كنه فقط میخوام یه رهبر خبره داشته باشه چون خیلی از داستانهای انجمن نیمه كاره رها شدن .. اینكه از جذابیتش نیفته و همه تا آخر پیگیرش باشن .

Fallenik :

سلام بر دوست جان .. بعله ! من به روابط عمومی خوب شما واقفم چجوووووور ! فعلا در مرحله ثبت نام هستیم .. بعدا لیست پست ها رو میگم . چشمای من داره فریاد از زمونه ، شعر دلتنگی می خونه ، تا تو برگردی ... ( چشمك )

Botanist:

بله .. دقیقا هدف من هم همینه .. اینكه یه درك متقابل بین دانشجو و مسئولین برقرار بشه و انتظارات متعادل بشه . شما درس تدریسیتونو بگید تا در لیست رزرو قرار بگیره . من رئیس دانشگام والدین شما نیستم كه برم تو كلاس استاد محسن خسرو ثبت نامتون كنم . شما تا ساعت 12 با ولیتون می تونین به اییشون مراجعه و ثبت نام كنید . شهریه هم اصلا نباید بدین ، اگه شهریه خواستن حتما گزارش بدین پیگیری میشه ! ( نیشخند )

Manham:

به به ! مشاوره دانشجویی .. در چه زمینه های تبحر دارید ؟

Mamal92:

به به دانشجوی گرام ! راستش هنوز اسمی براش انتخاب نشده اما می تونیم بذاریم دانشگاه پیام نور – واحد تبیان !

چرا مسئولیت قبول نمی كنید ؟ من فكر می كنم یه تمرینیه برای كاربرانی كه فرصت قرار گرفتن در سمت های مدیریت یا جانشینی رو ندارن . اداره یه تاپیك هم به اهمیت اداره یك انجمن هست . ببینید میخوام یه دانشگاه مجازی باشه . نه ماه ما توی دانشگاهامون دانشجو بودیم حالا میخوایم توی تابستون ما استاد باشیم . همون چیزایی كه به عنوان دانشجو یاد گرفتیم حالا میخوایم بینیم می تونیم به عنوان استاد به دیگران یاد بدیم یا نه ؟ اینكه مثلا من می تونم یه دانشگاه رو به عنوان رئیس اداره كنم یا نه ؟ فعلا تا همین جا رو داشته باشین تا دوستان بیشتر اعلام آمادگی كنن .

بچه ها بگید در چه رشته هایی میخواین فعالیت كنید تا دپارتمانشو ایجاد كنیم و باقی قضایا ...