با سلام..
خیلی خیلی متشکرم از هیون عزیز بخاطر ثبت این مبحث بسیار زیبا و مفید و بسیار بسیار مهم..
میدونید اکثر مطالب پیرامون این بحث خب درسته حقه حرفی توش نیست..یعنی حداقل فکر میکنم که میفهمم در حد خودم..و در حد خودم سعی میکنم خلوص عملی وحقیقی داشته باشم..
فقط..
یه چیزی برام سنگینه..وقتی بهش فکر میکنم تا یه جایی میرسم بعد توقف..برام شده یه چالش..یه شبهه..دغدغه..یه سوال..
ببینید تا اونجا که ریا نداشته باشیم درست..اینو میفهمم که به جای ماسوا باید خالص برای خدا باشیم..اما..
مگر نه اینکه خداوند به ما هیچ نیازی نداره؟ غنی مطلقه..خب پس وقتی خودمون رو برای خدا میخوایم در حقیقت برای نیاز خودمونه..یعنی حقیقتا اخلاص چه معنی ای میده وقتی من میدونم که بود و نبود من برای خدا فرقی نداره از اون جهت که نه نیازی به من داره و نه خوبی من به او سودی میرسونه و نه بدی من ضرری به او وارد میکنه..میخوام بگم حقیقتا ما اگه خدا رو پرستش میکنیم بخاطر به سعادت رسیدن و به کمال رسیدن خودمون هست..پس در نتیجه عملا خدا رو برای خودمون میخواهیم نه خودمان را برای خدا..
با توجه به این که گفتید:
خالص یعنی خودت را برای خدا بخواهی، نه خدا را برای خودت و در یك كلام خادم خدا شوی و ملك او و دلت خانه او.. مفهومه چی میگم؟؟ میخوام به ته ته اخلاص برسم ها..یعنی ته ته اخلاص باز هم نوعی خودخواهیه..البته خودِعالی خواهی..نه نفسانیت..
ما دست از عالم بشوییم و تنها فکر و ذکر و جانمون رو متوجه خدا بکنیم و جز او هیچکس و هیچ چیز را نپرستیم برای اینه که خداوند خود فرموده تا اینگونه نباشی، تا خالص نباشی، تا فقط منو عبادت نکنی به فلاح نمیرسی..به رضوان من نمیرسی، به رضای من نمیرسی..به قرب من نمیرسی..به هدف خلقتت نمیرسی..به لذت جاودان نمیرسی..
خب خداوند چرا اینه گفته؟ نگفته تا خودش احساس رضایت کنه..برای خودمون گفته..خدا هم ما رو برای خودمون میخواد نه خودش..
پس هدف غایی غایی غاییِ خلوص، چه متوجه باشیم چه نباشیم.."سعادت خودمونه"..به لذت ابدی رسیدن خودمونه..
میبینید؟
کسی منظورم رو درک میکنه؟
خیلی خیلی ساده گفتم ها..سر سری نگیرید لطفا:)