پاسخ تفصیلی:
از جمله آیاتی که حکم کیفری جرم در آن ذکر شده است، آیه زنا میباشد. در این آیه شریفه آمده الزانیه و الزانی فاجلدو اکل واحد منهما مأئه جلده و لا تأخذکم بهما رأفه فی دین الله ان کنتم تومنؤن بالله و الیوم الاخره و لیشهد عذابهما طائفه من المومنین؛ (نور، 2) زن زنا کار و مرد زنا کار را، هرکدام را صد تازیانه بزنید و در دین خدا به آنها رحم نکنید، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید و باید اجرای کیفر آنها را گروهی از مؤمنین مشاهده نمایند. در این آیه دو امر به کار رفته است یکی راجع باصل حکم و دیگر راجع باجراء آن و مشتمل یک نهی میباشد؛ پیشگیری از هر گونه عواطف انسانی و دلسوزیهای بیمورد و در برابر اجراء به این معنی که در تعارض مقتضیات عقل که قانونمندی باشد و عواطف اصولا طبق مصلحت اهم و مهم حق تقدم با عقل وقانون است. فی المثل هرگاه فرزند نور چشمی خانوادهای مبتلا به غدهای در درون گردد که نیاز به جراحی داشته باشد در هنگام عمل عواطف پدر و مادر با پاره کردن شکم فرزند خود موافقت نمیکند اما عقل میگوید: بقاء حیات و سلامتی فرزند شما در گروء عمل جراحی است لذا در این مقایسه جانب عقل را ترجیح میدهند و از پاسخ به عواطف سرباز میزنند. در اجراء حد زنا قرآن مؤمنین را به حمایت از قانون و حکم عقل در مقابل رافت و دلسوزی عاطفی فرا میخواند. در بیان حکم این آیه نکات قابل ملاحظهای نهفته است. شایان ذکر میباشد نخست؛ این که در رابطه با رابطه نامشروع تنها حکم کیفری صد تازیانه ذکر شده، اطلاق این حکم شامل رابطه نامشروع زن و مرد مجرد و زن و مرد متاهل و غیره را میشود در حالیکه از نظر سنت حکم کیفری بزهکاران مجرد با متاهل فرق میکند. ثانیاً در این آیه حکم کیفری صد تازیانه بیان شده در حالیکه در آیه شریفه سوره نساء آمده است واللاتی یاتین الفحشه من نسائکم فاستشهدوا علیهن اربعه منکم فإن شهدوا فأمسکوهن فی البیوت حتی یتوفیهن الموت اویجعل الله لهن سبیلا ( نساء، 15)؛ آن زنهایی که از بانوان شما مرتکب زنا میشوند چهار شاهد از خود علیه آنها فراهم آرید پس اگر شهادت دادند آنها را در خانهها زندانی کنید تا مرگ آنها فرا برسد یا خداوند راهی برای آنان قرار دهد. در این آیه کیفر رابطه نا مشروع بطور مطلق زن مجرد باشد یا متاهل زندان قرار داده شده است آنهم زندانی که منتهی به مرگ میشود یا احیانا به مشیت الهی فرجی برای آنها حاصل گردد.
در حل اختلاف حکم کیفری آیه سوره نساء و سوره نور، اکثر قریب به اتفاق مفسرین به استناد نظریه امام باقر و امام صادق علیهما السلام میگویند: آیه سوره نور ناسخ آیه سوره نساء میباشد به این معنی که در صدر اسلام نخست حکم کیفری رابط نامشروع حبس ابد وایذأ
یعنی سرزنش زن و مرد زناکار بوده است آنگاه این حکم بوسیله آیه سوره نور که متضمن حد صد تازیانه است نسخ گردیده وآن فرجهای که خداوند در ذیل آیه سوره نساء ذکر نموده، در حقیقت زمینه سازی برای همین حکم جلدی میباشد که در سورة نور بیان شده است و لذا وقتی آیه الزانیه والزانی نازل شد پیامبر فرمود: قد جعل الله لهن سبیلا البکر باالبکر، جلد مائه و تغریب عام والثیب بالثیب الجلدثم الرجم؛ راهی که خداوند برای آنها قرار داده است آن است که اگر زن مجرد با مرد مجرد رابطه نامشروع داشتند کیفر آنها صد تازیانه و تبعید یکسال و مرد متاهل با زن متاهل صد تازیانه و سپس سنگسار شدن است (الطوسی، 1409 ق، ص 143).
راه حل دیگری که برخی از مفسرین بیان کردهاند آن است که آیات سورة نور ناسخ سورة نساء نمیباشد بلکه آیات هر سوره حکم رابط افراد مخصوصی را بیان میکند. مجاهد از بزرگترین مفسرین میگوید: آیات سورة نساء مربوط به هم جنس بازی زن و مرد یعنی مساحقه و لواط است و ابی مسلم اصفهانی می گوید: واللاتی یاتین الفاحشه من نسائکم؛گویا آن است که این عمل نامشروع در میان خود زنها واقع شده است که همان مساحقه باشد زیرا اسمی از مرد در این آیه برده نشده است و آیه پس از آن که میگوید: والذان یاتییانها منکم؛ مربوط به هم جنس بازی مردان که همان عمل لواط میباشد (فخر رازی، ص187).
حاصل نظریه این دو مفسر مبنی بر عدم نسخ آن است که طرفهای ارتبا طی نامشروع گاه دو زن وگاه دو مرد و گاه یک زن با یک مرد میباشد که احکام اینها به تناسب موضوع فرق میکند؛ آنگاه که طرفهای ارتباطی دو زن باشد مساحقه نامیده میشود و به دلیل اینکه طرفین این بزهکاری هر دو زن میباشند حکم آنها حبس ابد است یا اینکه خداوند راهی برای آنها قرار دهد که توبه باشد و مجدداً به دامن خانواده باز گردند و به ازدواج صحیح تن دهند و آنگاه که طرفین این بزهکاری هر دو مرد باشند لواط نامیده میشوند و حکم آن بر حسب آیه ملامت و اذیت است تا توبه کنند و عنوان مشترک این دو نوع بزهکاری فاحشه میباشدکه قرآن ذکر کرده است اما آنگاه که طرفهای بزهکاری یک طرف زن و طرف دیگر مرد باشد همان گونه که عنوان آن فرق میکند یعنی زناکاری، حکم آن نیز فرق میکندکه صد تازیانه باشد که در سوره نور بیان شده است زیرا زنا با فاحشه از نظر مفهوم و مصداق متفاوت میباشد. فاحشه مفهوم گفتار عام است و هر گفتار و کردار زشت را فاحشه مینامند چنانچه گفته میشود الفاحشه القبیح من القول و الفعل؛ فاحشه گفتار و کردار زشت را گویند.
فاحش و الفاحشه فی الحدیث و هو کل ما یشتد قبیحه من الذنوب والمعاصی؛ فاحش و فاحشه در روایت؛ عبارت است در هر چیزی که زشتی آن شدیدتر باشد از گناه معصیت (لسان العرب ماده فحش ابن منظور)، پس فاحشه دارای معنی عامی است که شامل گفتار نیز میشود
در حالیکه زنا معنی خاص است و قهراً مصداق خاصی نیز دارد. در تعریف فقهی آن آمده است که الزنا فهوایلاج الانسان ذکره فی فرج ائرة محرمة من غیر عقد ولا ملک ولاشبهه و یتحقق ذالک بغییوبه الحشفه قبلا او دبراً (محقق حلی، 1389)، زنا عبارت است از فرو بردن انسانی آلت رجولیت خود را در رحم زن نامحرمی بدون عقد و ملک یمین نه از راه اشتباهی؛ تحقق زنا به این گونه است که سر آلت از جلو یا پشت داخل گردد پس زنا اخص از فاحشه است وبا این تفصیل اگر نبود اجماع فقهاء و مفسرین میتوان گفت نظریه مجاهد و ابی مسلم اقرب به واقع است و به هر دو آیه عمل شده است و نسخ خلاف اصل است و اتفاقاً دلیل قاطعی هم بر نسخ وجود ندارد و بلکه قرینه های لفظی آیات سوره نساء نظریه مجاهد را تقویت میکند. از این بخش از بحث که صرف نظر کنیم کیفیت رابطه نامشروع مطرح است یعنی طرفین رابطه، جوان باشند یا پیر مجرد باشند یا متاهل، آیه حد، متذکر این مسئله نشده است بلکه اطلاق حکم همگی را صد تازیانه معرفی کرده است وتفاوتها و سایر مجازاتهای مترئب بر این بزهکاری مانند تبعید و حلق سر مجرد را متعرض نشده و نیز ارتباط نامشروع با محارم ویا نامسلمان و نیز تجاوز به عنف که هر کدام مجازاتهای سنگینی مانند قتل را در پی دارند ذکر نکرده است و همچنین در اجراء از نظر کیفیت ضرب؛ و زمان آن مانند سرما وگرما و وضعیت پوشش مجرمین هنگام اجراء و محل نزول ضرب در بدن که در قانون آمده بیان نگردیده و چندین جزئیات دیگر کم وکیف جزاء که ظاهر آیه جزاء متعرض آنها نشده است. اینجا است که سنت با حواله و ایکال خود قرآن نقش خود را در بیان کم وکیف حدود بطور کامل ایفا میکند، به این معنی که هر چند آنچه بیان شد در قرآن ظاهراً ذکر نشده است اما بیان آنها به امین وحی که رسول الله باشد سپرده شده است. قرآن در این حواله می فرماید: و ما اتیکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عند فانتهوا واتقوالله ان الله شدید العقاب (حشر، 7)؛ آنچه را که پیامبر برای شما آورد پس آن را بپذیرید و آنچه را که شما را از آن نهی نمود بس کنید و از خدا بترسید که خداوند شدیداً مجازات میکند. در این آیه تکلیف بیان نشدهها، روشن شده و خداوند بیانات پیامبر را وحی منزل تلقی کرده و در آیه دیگر قرآن جلوی هرگونه ترحم و تخیلی را در رابطه با سنت که متکفل بیان نشدههای احکام است گرفته، به این بیان که و ما ینطق عن الهوی ان هو الاوحی یوحی، علمه شدید القوی (نجم، 3، 4، 5) او از روی هو ا و هوس سخن نمیگوید آنچه میگوید وحی است که به او الهام میگردد، آن را قدرتمند شدید "جبرئیل" به او آموخت پس اگر جزئیات و سایر جنبههای کمی و کیفی کیفر زنا در آیات مربوط ذکر نشده نه از باب غفلت و یا از باب غیر لازم بودن بلکه این رسم قرآن است که اصول را خود بیان میکند و فروع و جزئیات آن را به پیامبر واگذار کرده است.
منبع: معارف قران