رسول علم الهدی
می گویند آقا اشتباه کرد، آقا که معصوم نیست، .... مثلا: در خطبه های نماز جمعه 29خرداد88، ولی فقیه در رهبری فتنه ای که به دامن مردم ایران افتاد اشتباه کرد. اشتباه ایشان هم در نزدیک کردن آقای احمدی نژاد به خود بود، و هم کنترل مردمی که واقعا فکر می کردند تقلب شده است زیرا ایشان هیچ صحبتی که سبب امیدواری مردمی که فکر می کردند تقلب شده، نفرمودند... یا می گویند در قضایای وزیر اطلاعات آقا نباید در کار رئیس جمهور دخالت می کرد، رئیس دولت به هر دلیلی می خواست وزیر خود را تغییر دهد و این در حوزه اختیارات قانونی او است... یا می گویند چرا در مورد انرژی هسته ای باید این قدر مقاومت کنیم؟ چه ضرورتی دارد؟ معیشت مردم مهم است یا انرژی هسته ای؟... یا می گویند این طرح تحول اقتصادی و هدفمندی یارانه ها از طرف دولت بود و آقا هم مجبور شد!...
در پاسخ به این مدل انتقاد، توجه به نکات زیر قابل تأمل است: 1. هر کار، امر و علمی، تخصص خاص خود را دارد. مثلا من بعنوان کسی که مریض می شوم می توانم نسبت به دکترها و پزشک ها انتقادهایی داشته باشم اما هیچ وقت نمی توانم نظر تخصصی در انتقاد بدهم، حتی نمی توانم با یقین در مورد پزشکی قضاوت کنم زیرا تخصصی در مورد چگونگی درمان مریضی ندارم. اما چگونه است که امر رهبری یک امت که برآمده از تفقه عمیق در دین، توجه به امور زمان و مکان، عدالت، تقوا و در نظر گرفتن مصالح و مفاسد امور است، کار تخصصی حساب نشود و هر کسی به راحتی در آن انتقاد و شبهه کند؟ . گفته می شود با عقل خود سنجیدیم و حکم می کنیم که ولی فقیه اشتباه کرده است.
در اینجا باید سوال کرد که از کجا مطمئن هستید که عقل به خطا نرفته؟ طلبه ها بعد از کلی درس منطق خواندن، اندکی با خطای عقل آشنا می شوند. در منطق باب مفصلی در مورد مغالطات است که چگونگی به انحراف راندن عقل را مشخص می کند. ضمن اینکه تا تواضع در برابر ولایت نباشد عقل بدرستی گام برنخواهد داشت. امام صادق علیه السلام خطاب به هشام می فرمایند: «... وَ لِكُلِّ شَیْءٍ مَطِیَّةً وَ مَطِیَّةُ الْعَقْلِ التَّوَاضُعُ..»(کافی، ج1: 19) براى هر چیزى مركبى است و مركب عقل تواضع است، هر وقت از موضع یک شخص بیرونی که نه پیرو و نه محب ولی فقیه است به عملکرد ایشان نگاه کنیم دقیقا امر دیگری را تشخیص داده و جور دیگری حکم می کنیم.
3. پیرو ولی فقیه کسی است که دقیقا در جایی از ولی پیروی کند که خود تشخیص نداده یا متضاد با تشخیص اوست والا امر درستی را که من هم تشخیص دهم(مثلا توجه به تولید ملی)، محل چالش و آزمایش عیار پیروی قلمداد نمی شود. در ابتدای حکومت امیرالمومنین علیه السلام همه امت با ایشان بیعت کردند اما جنگ جمل و نهروان به خاطر همین تضاد در پذیرش عملکرد و نظر ولی رخ داد. ضمن اینکه مردم کوفه ضرورت های امر رهبری امت را تشخیص نمی دادند، مثلا ضرورت اینکه امیرالمومنین علیه السلام تاکید می فرمود مسئله اصلی از میان بردن معاویه است را نمی فهمیدند و در جنگ بهانه می آوردند. آیا من، با همه اطلاعات محدودی که از امور دارم می توانم تشخیص دهم چرا باید بر انرژی هسته ای تاکید کنیم؟ البته وظیفه داریم که کسب اطلاعات کنیم.
4. ولی فقیه در امور خرد و کلان از مشاوران متخصص کمک می گیرد و جایگاه ولی فقیه در سیاستگذاری های کلی نظام تجلی می یابد.
قرار نیست، ولی فقیه فرمول و معادله اقتصادی به جامعه ارائه دهد بلکه ایشان با تبیین یک شعار «تولید ملی و حمایت از سرمایه ایرانی» فرمول های اقتصاددانان را در اولویت دادن به مسائل اقتصادی کشور مشخص می کند.
5. همه ما تحت قانون اساسی زندگی می کنیم و باقبول قانون اموراتمان پیش می رود. همین متن قانون نیز مورد رای گیری و موافقت آحاد مردم قرار گرفت. در قانون اساسی راه ارزیابی و نظارت و نقد و بررسی عملکرد و گفته های ولی فقیه برای متخصصین، به عنوان ضمانت اجرای حرکت ولی فقیه بر مسیر اسلام قرار داده شده است و آن مجلس خبرگان است.
مجلس خبرگان، آقا را با 58 رای بعنوان رهبر انتخاب کرد و در شهریور 88 با صددرصد آرا موافقت کامل خود رابا موضع گیری ها و مدیریت ایشان اعلام کرد. بنابراین عقل متخصصان زمان که ناظر بر عملکرد و گفته های رهبری است، نه تنها هیچ مغایرتی در عملکرد رهبری با اسلام و عدالت و تقوا و مصالح کشور ندید بلکه بر چگونگی مدیریت ایشان به بهترین وجه ممکن صحه گذاشت.
6. مقام معظم رهبری در سخنرانی خود اعلام کردند که احمدی نژاد دیدگاه ها و نظراتش در امورات فرهنگی –اجتماعی و سیاست بین الملل به ایشان نزدیک تر است. با یک بررسی سطحی در مواضع و سیاست های احمدی نژاد تا سال 88، هر کسی به این قضاوت می رسید و حرف جدیدی نبود.
ضمن اینکه این جمله وقتی صادر شد که قبلش نزدیک 10دقیقه به اعاده حیثیت از جناب آقای هاشمی و ناطق نوری پرداخته شد و حتی به اشتباه احمدی نژاد در مناظره اش اشاره فرمودند که نباید حرف های بی پایه و اساس زده شود.(بیانات، 29خرداد1388)
7. ایشان در دیدار دانشجویان در ماه رمضان 88 در پاسخ به دانشجویی که با صراحت به نقد ایشان در پیش روی همه پرداخت، فرمودند: بنده چندین مرتبه به این آقایان اخطار دادم که کاری را که شروع کردید دیگران رهبری می کنند و از دست شما خارج می شود ... تا قبل از خطبه نماز جمعه، هم نماینده فرستادم و هم با نمایندگان خودشان دیدار کردم... رئیس جمهور نقاط قوتی دارد که از آنها حمایت کردم که در هرکس باشد از او حمایت می کنم... چه دلیلی دارد نقاط ضعف را در بوق کنم در حالیکه می توان بدون کار تبلیغاتی ضعف ها را علاج کرد... مسائل را باید اصلی و فرعی کرد، مسئله اصلی هتک به نظام و رأی مردم بود ... چه کسی گفته است که انتقاد به رهبری نمی شود، بارها نامه هایی به خود بنده زده اند و در رسانه ها دیده ام که انتقاد می کنند.(بیانات، 4شهریور1388 و بیانات، 4آبان1388)
8. زاویه گرفتن خوارج از ولایت امیرالمومنین با یک اشتباه در بصیرت سیاسی و سپس یک انتقاد شکل گرفت. پس از قائله حکمیت خوارج به اشتباه سیاسی خود آگاه شده و از امیرالمومنین هم خواستند که توبه کند زیرا نباید به حرف شان عمل می کرد... می گفتند اگر تو توبه کنی همه ما با تو می شویم و فتنه معاویه را از بین می بریم... در حالیکه امیرالمومنین علیه السلام می فرمود من اشتباهی نکردم که مستحق توبه باشم... آیا باید انتظار داشته باشیم که ولی فقیه جلوی چشم همه جهانیان توبه کند و به اشتباه خود معترف شود تا دلمان به او متوجه شود؟!
9. امیرالمومنین علیه السلام فرمود که حق من بر شما نصیحت(و نه انتقاد و هتک حرمت) بر من است و یکی از منتقدان ایشان مالک اشتر بود.
در فضیلت و درایت سیاسی و ولایت مداری مالک اشتر شکی نیست و حتی به او وعده حضور در میان 313نفر از فرماندهان امام زمان هم داده شده است. مالک به حضرت انتقاد می کرد که چرا فامیل (ابن عباس) خود را بر سر مناصب حکومتی قرار دادی؟! و حضرت به دلایلی اشاره فرمود که قانع شد... من و شما در این مورد آیا مالک اشتر را مواخذه نخواهیم کرد؟
10.بسیاری از کسانی که از دوره شکاکیت و شکّ به همه چیز حتی خدا، عبور کردند می گویند به خاطر احترامی بود که به هر حال به جایگاه و مرتبه خدا و اولیا الله گذاشتند... به هر حال ما در تحت رهبری ایشان زندگی می کنیم بنابراین اگر هم انتقاد و سوالی داریم باید حدود احترام را حفظ کنیم و البته با خواص و نخبگانی که مسائل پیچیده و اطلاع از برخی اخبار دارند گفتگو شود....
11. روش فقهی و اجتهادی به هیچ وجه انتقادی علنی به ولی را تایید نکرده و انتقاد به معصوم را حرام می داند/// انتقاد علنی از هر شخصی نوعاً سبب پایین آمدن جایگاه آن شخص در جمع و اجتماع خواهد شد؛ هر چند این پایین آمدن جایگاه در موارد مختلف شدت و ضعف دارد و گاهی اندک است و گاهی بسیار، روایت امام حسن عسکری ـعلیه السلامـ به همین واقعیت اشاره دارد: هر که برادرش را در خلوت پند دهد، او را آراسته است، و هر کس برادرش را در جمع پند دهد، او را سرشکسته کرده است.» (تحف العقول ص489 و کشف الغمة ج2 ص 350)
12. از همه این موارد بگذریم، آیا تا به حال شرایطی به وجود آمده که اگر به انتقاد رهبری در رسانه ها پرداختیم ضررهایش هم در مسائل داخلی و جهان اسلام و سیاست خارجی را بتوان کنترل کرد؟ استاد مطهری در مورد گفتگوها و مناظرات شیعه و سنی فضایی را ترسیم می کند که بتوان به گفتگوی مسالمت آمیز به دور از هرگونه دخالت خارجی و تهدید برای روابط سالم پرداخت. آیا چنین شرایطی بدست آمده است؟ پس انتقاد چهارچوبی دارد، هرچند در مبانی فقهی و حقوقی چهارچوب آن مشخص است اما کسانی که خواستار انتقاد در این موقعیت هستند همیشه به دنبال رسانه ای کردن انتقاد بوده که با توجه به تهاجم اطلاعاتی به جمهوری اسلامی ایران، همین رسانه ای شدن می تواند وهن به جایگاه ولی فقیه باشد. مردم ایران، نشان دادند که در برابر جایگاه ولی فقیه تواضع دارند و بدین سبب مراتب اطاعت و پیروی خود را از اوامر ولی فقیه در صحنه های مختلف نمایش دادند.
فتنه های سال60، 67، 78 و 88 از سر همین دلدادگی و پیروی از ولی فقیه پشت سر گذاشته شد... به قول اقتصاددانان اگر یکی از 121 تحریم اقتصادی که بعد از انقلاب اسلامی و در طول این 33سال برای جمهوری اسلامی ایران رخ داد برای کشوری همچون مالزی و ترکیه رخ می داد هیچ پیشرفتی در این کشورها دیده نمی شد، در حالیکه هم اکنون پیشرفت دانش بنیان ایران موجب فروغ همه امت اسلامی شده است و این جز در رابطه مستحکم امام و امت شکل نمی گرفت